بدو بدوووو #کالکشن_عیدانه رسید👏👏😍
فانتزی ترین و خاص ترین کارها رو فقط از ماهان کیدز بخوایین 😍😍
https://eitaa.com/joinchat/3637838033C691a6797cb
#خاطره_تجربه۲۷
#بحران_جمعیتی
#تله_جمعیتی
سلام وخسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز، من یه خانم ۲۸ساله هستم دارای دو فرزند پسر 👦👦۸سال پیش بارداری اولم بود🤰 یادمه دکترا می گفتن یک هفته از موقع دنیا آمدن بچه گذشت و من هیچ دردی رو احساس نمیکردم
جز دردهای با فاصله های کم، ودکترا گفتن که باید بستری بشم وبه وسیله آمپول فشار به دنیا بیاد تقریبا ساعت ۱ظهر بستری شدم و وقتی رفتم
داخل زایشگاه وای نگو که چه چیزای که تا الان ندیده بودم، من وشوهرم سه سال نامزد بودیم یه شماره تلفن داشت که قشنگ همیشه تو ذهنم بود چون گوشی ازم گرفته بودن پرستارا یه چیزای ازم خاستن که گفتن باید به همرات بگی و برات بیاره البته مادر شوهرم هم باهامون بود ولی گوشی نداشت، پرستار گفت شماره تلفن شوهرت بده وهر کاری میکردم شماره تلفن شوهرم یادم نمیومد. چون بقیه خانمهای که زایمان میکردن اینقد که جیغ میزدن منم واقعا ترسیده بودم که قراره چی به سرم بیاد. تا ساعت ۹شب هیچ چیزی نمیخوردم باوجود اینکه خیلی درد کمی داشتم منم با بقیه خانما جیغ میزدم و گریه می کردم 😂😂😂ویکی از پرستارا امدو ومن رو معاینه میکرد ومیگفت شما که درد نداری چرا الکی دادو هوار را میندازی 😂😂 منم بهش میگفتم پس این دردش چه جوری چرا بچه دنیا نمیاد دیگه 😄😄واز بیرون شوهرم خیلی نگرانم بود یه سری ابمیوه وموز گرفته بود و به یکی از پرستارا که خیلی مهربون بود سپرده بود که خودت به زور بزار دهنش تا بخوره وقتی پرستار امد یه موز باز کرده بود وبه زور میگفت باید بخوری چون شوهرت اصرار کرد که حتما بخوری نکته جالبش اینجا بود که شوهرم با اینکه میدونست من شمارشو همیشه حفظ بودم شماره تلفن خودشو داخل یه برگه کچلو نوشته بود وداخل میوه ها گذاشته بود.وبعد از زایمان که بهش فکر میکردیم خیلی برامون جالب بود وبلاخره دردای که من نمیدونستم چطوری کم کم امد سراغم و ساعت ۲۳و۲۳ دقیقه شب خدا یه هدیه زیبا به نام
محمد طاها👦 بهمون داد ومحمد طاها اولین نوه پسری پدر شوهرم واولین نوه پدرومادرم بود که همگی خوشحال و خندان دور محمد طاها رو گرفتن که بیشتر شبیه کیه واز این حرفا.......
الانم اگه خدا سلامتی بده تا یکی دوماه دیگه اقدام میکنیم برا بچه سوم چون شوهرم خیلی بچه دوس داره، درضمن اگه خوشتون امد بگین تا خاطرات بارداری دومم رو هم براتون بگم،
ببخشید طولانی شد🙏🙏
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد نیم ساعت گریه میگه دمت گرم درد نداشت😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
#خاطره_تجربه۲۸
#بحران_جمعیتی
#تله_جمعیتی
خاطره بگم از زایمان هایی که داشتم
سلام ستایش بانو از اول همه بگم که کانالتون خیلی دوست دارم برام مفیده و ممنون که خانمها تجربیات زندگیشون میزارن👌وشما با مدیریت خوبتون به ما انتقال میدین
هجده سالگی ازدواج کردم و بعددوران عقد عروسی گرفتیم سه ما بعدش باردار شدم کلی ذوق 😍 هر روز که ماه بارداریم تمکم میشد میرفتم جلوی اینه تا ببینم شکمم فرقی کرده و از اینکه لباس بارداری میپوشیدم گل از گلم میشکفت 😍😍😍 ماه هفتم مامانم بابام سیمسمونی اماده کردن ما پایین خونه بابام ساکن بودیم یکی اتاق بیشتر نداشتیم همونو اماده کردیم برای مهمونی که تو راه داشتیم😍 خواهرام کمک کردن تا همه کارها انجام شد روز بروز به تاریخ زایمانم نزدیکتر روز بیست و هفتم ماه رجب بودیم برادرم گفت چرا زایمان نمیکنی دختر عمو زایمان کرد گفتم وا خب به من چه😁من دکترم گفته فردا برم تا تاریخ قطعی نامه بهم بده فرداش برادرم گفت خودم میبرمت چون شوهر جان سرکار بود نمیشد بیاد بامن با مامان برادرم رفتیم دکتر منشی دکتر منو اماده کرد تا صدای قلب جنین و وضعیت جنین چک بشه هر چی دستگاه چرخوند بغیر از صدای خش خش صدای قلب نیومد گفت سونو برو اورژانسی رفتم سونو بارداری اولم بود بدون استرس رفتم سونو گفتم فوقش میگه الان برو برای زایمان
رفتم داخل موقع سونو دیدم دکتر سونو به دستیارش میگه بندیس جنین فاقد ضربان قلب هست و فوت شده😳 یک نگاهی به چپ و راستم انداخت چی دلشت میگفت خدا اینایی که میگه برای منه بچم😳پریدم از جام بلند شدم شکمم خیلی بزرگ شده بود خودم چاق نبودم لاغر هم نبودم دکتر گفت کجا بخواب گفت نه بگو ببینم منو که نمیگی این جواب سونو من که نیست دکار هیچی نگفت شوک بهم وارد شده بود بدو بدو بدون اهمیت دادن به اینکه تصتدف میکنم از خیابون رد شدم مامانم هر چی صدام میکرد جواب ندادم تا رسیدم به مطب نزدیک بود ن بهم شتابان در اتاق دکتر باز کروم گفتم بهم بگو بچم زندس حالش خوبه بهم بگو برم بیمارستان بچمو نجات بده اشک میرختم مثل بارون ولی دکتر با ارامش بدون هیچ دلداری گفت بچتون فوت شده بی وجدان منو یک هفته دور خودش چرخوند تا اینکه یک دکتر بامعرفتی منو پذیرش کرد و زایمان سختی داشتم گفت اگر سزارین بشی برای تویی که انتظار بچه کشیدی بارداری دوم زمان بیشتری باید صبر کنی و بهتره زایمان طبیعی داشته باشی چون با سزارین چسبندگی احتمالی هست در روز ششم ماه شعبان زایمان انجام شد و پسرم از من وجودم بدون اینکه دنیای ماروببینه رفت تو اسمون😔😔😔
بعد از شش ماه مجدد باردار شدم و خدا پسرم سید علی بهم هدیه داد 😍 هفت سال بعدش به اصراررررمکرررر خودم شوهرم نه تا خواهر برادر دارن و میگفتن فقط یک فرزند کافیه هر چی محبت هست برای همین یکی خرج میکنم بارداری سوم تجربه کردم خدا بهم فاطمه سادات داد چقدرم باباش خوشحال خندان بود میگفتم خوبه والا من اصرار کردم دعاشو بجون من بکن😅😍 بار چهارم سیکلم نامنظم بود دکترم رفتم گفت کیست داری دارو قرص امپول داد ولی بازم خوب تشدم یک پنجشنبه درد ناگهانی اومد بسراغم به سرعت رفتیم طرف بیمارستان اونجا بعد سونو و ازامیشات بستریم کردن گفتن خارج از رحم حامله شدی روز دوم بستری درد وحشتناکی اومد سراغم خیلی سریع بردنم اتاق عمل بعد گفتن لوله بخاطر رشد جنین پاره شده 😔دکتربه شوهرم گفته بود یک لوله که پاره شد اون لوله رضایت بدن تا بسته بشه چون چسبندگی هات زیاد هست و مجدد این اتفاق امکان داره بیوفته با رضایت شوهرتون بسته شده😔 کلا چون خونریزی زیاد داشتم بعلت پارگی لوله فقط گوشهام صداهای بم متوجه میشدم ولی نمیتونستم لب بزنم حرف بزنم فقط میفهمیدم میگفتن زود بیهوشش کنید در حال شوک هست و به همین علت نمیشد از خودم رضایت بگیرن در سن بیست و نه سالگی دیگه برام امکان بارداری وجود نداشت شوهرم که مشکلی نداشتن با این موضوع ولی خودم چهارتا بچه میخواستم که نشد😔
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
#تجربه_من
#رویای_مادری
#فرزندآوری
وقتی که اول دبیرستان بودم، با یکی از آشناهامون ازدواج کردم. قصه انتخاب شدن من به عنوان عروس خانواده از اونجایی شروع شد که قرار بود ما برای تفریح به مکانی بریم که مادرشوهر بنده نسبتا به اونجا آشنایی کامل داشتند. همونجا مادرشوهرم یک دل نه صد دل عاشق من شدند😅😉😃 و تصمیم گرفتن بقیه مسیر زندگیه منو همسرم با هم باشه.
اینطور شد که منو همسرم در اواخر فروردین ۹۴، من در سن ۱۵ سالگی و همسرم در سن ۲۳ سالگی عقد کردیم و زندگی دونفرمان شروع شد.
اوایل ازدواجمون پستی و بلندی هایی داشتیم که با صبر و تحمل حل کردیم. بعد از گذشت دوسال، تصمیم گرفتیم که عروسی بگیریم🎊🎉. خونه هم نداشتیم و من زیر یک سقف بودن رو در منزل پدرشوهرم آغاز کردم و همچنان هم دارم با خانواده همسرم زندگی میکنم😊
موقعی که عروسی گرفتیم من سال آخر دبیرستان بودم و قرار بود ۷ ماه بعدش کنکور بدم. همسرم از همون اوایل اصرار بر این داشتند که زود صاحب فرزند بشیم ولی من متاسفانه به خاطر کنکور این لذت بزرگ و شیرین زندگی رو به تعویق انداختم😔😞. بالاخره روز کنکور فرا رسید و من در یک دانشگاه دولتی و خوب قبول شدم🤲😃. و وارد دانشگاه شدم🎓
در همین زمان بود که نیاز به مادرشدن رو در خودم حس کردم و تصمیم به فرزندار شدن گرفتم. اما متأسّفانه جواب آزمایش منفی می شد😞. من از همون ابتدا ناامید و ناراحت شدم ولی همسرم منو دلگرم و امیدوار به آینده می کردند. تا پایان سال ۹۷ به همین منوال پیش رفت.
سال ۹۸ پیش متخصص رفتیم با کلی آزمایش که من و همسرم انجام دادیم، و هیچ مشکلی نداشتیم. و من علت دیر مادرشدنمو رو بهونه هایی می دونستم که الان زوده، مردم در مورد زود بچه دارشدنمون چی میگن و هزار بهونه الکی دیگه... و خدا هم سخت منو مورد امتحان خودش قرار داد😥
اینو هم بگم که تمام کسایی که از من دیرتر عروسی گرفته بودن یا بچه هاشون به دنیا اومده بود یا در دوران بارداری بودند😥😔. و من بودم و با کلی ناراحتی و حرف و کنایه از دیگران که شاید از روی دلسوزی بود یا از روی زخم زبان زدن😔
بالاخره سال ۹۸ هم تمام شد و من بودم کلی غم و غصه و ناراحتی و البته پشیمونی به خاطر تصمیم اشتباهی که گرفته بودم😞
تو این سالا هر نذر و نیاز و دعایی که میتونستم انجام بدم کم نذاشتم و تا جایی که میتونستم انجام میدادم. از اعمال اول ماه محرم گرفته تا مراسمات مذهبی، روضه، نذری دادن و... تو سال ۹۸ من دوباره آزمایش بارداری انجام دادم ولی منفی بود😣😞 و من باز هم ناراحت و گریان و از خداوند گله مند شدم که چرا آخه من مادر نمیشم😭 و با بغض آزمایشگاه رو ترک کردم.
تو راه بازگشت بغضم ترکید و من تو خیابون آرام گریه میکردم😭. حالا در این موقع نیاز به مادرشدن در من اوج گرفته بود و من بسیار بسیار بسیار نیازمند به فرزند بودم طوری که وقتی در خیابان کودک یا نوزادی میدیدم، بغض میکردم😭.
سال ۹۹ به اصرار یکی از آشناها، پزشک متخصصم رو عوض کردم. نظر پزشک این بود که همسرم باید جراحی بشن ولی همسرم پیشنهاد کردن که این آزمایشو به پزشک ديگهای هم نشون بدیم و من هم پذیرفتم و به مطب پزشک دیگری برای نشون دادن آزمایشات رفتیم. پزشکی ماهر و تواتمند بودن که با دیدن آزمایشات، گفتن همسرم نیاز به جراحی ندارند و مشکل خاصی در آزمایش دیده نمیشه.
اول محرم سال ۹۹، روزه و اعمال این روز رو خالصانه انجام دادیم. تا اینکه شهریور ۹۹ رفتم آزمایش و با کلی نذر و نیاز منتظر جواب موندم🤲. دل تو دلم نبود. نشانه هایی از بارداری رو حس میکردم ولی میگفتم شاید مثله دفعههای قبل، چیزی نیست😅😂. رفتم جواب آزمایشو گرفتم. اصلا باورم نمیشد که دارم مامان میشم😭😍🥳🤩. پله های آزمایشگاهو با اشک شوق پایین اومدم😭
وقتی همسرم منو با گریان دیدن با خودش گفت حتما این دفعه هم نشد که داره گریه میکنه درحالی که این اشک، اشک شوق من بود😅. وقتی سوار ماشین شدم و همسرم جواب آزمایشو پرسیدن، گفتم که خانوادمون داره سه نفر میشه و ما داریم طعم مادر و پدرشدن رو میچشیم🤲🤩. اولین کاری که بعد از رسیدن به خونه انجام دادم، این بود که رفتم وضو گرفتم و سجده شکر به جا آوردم.
در آخر اینکه، هیچ گاه از خداوند ناامید نشید و به خاطر هرچیز و ناچیزی این امر مهم رو به تأخیر نندارید و اینکه نمازهاتونو سبک نشمارید و سعی کنید همیشه نمازاتونو سر وقت بخونید. آیت الله بهجت میگن هر وقت بندهای نمازهاشو به تأخیر بیندازه، درکارهای دیگرش هم تأخیر ایجاد میشه.
ان شاء الله خداوند به منتظران فرزندان سالم و صالح عطا کنه🤲 برای من حقیر هم دعا کنید تا فرزندانمو سالم و صالح تربیت کنم. و از اینجا میخوام که از خانواده ام تشکر کنم مخصوصاً از همسر عزیزم و خواهرای مهربانم😊🥰
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#فرزند_زیاد
#خانواده_شاد
#مهمانی_های_دسته_جمعی
پدربزرگ من دوازده تا بچه داشتند از همان زمان قدیم من عاشق این بودم که برویم خانه پدربزرگ چون بازی کردن با بچه های عمو ها و عمه ها خیلی خوب بود
نوه های پسری همیشه با عموهای جوان تر دو تا تیم فوتبال تشکیل می دادن و میرفتند فوتبال😂
ما که دختر بودیم وسطی و چهارخانه و .... بازی می کردیم.
عروس ها و دخترهای خانواده کنار هم صحبت و تعریف میکردند و غذا درست میکردند البته اصلا اذیت نمی شدند چون جمعیت زیاد بود همه کمک می کردند(چون جمعیت زیاد بود و از یک شهر دیگه میرفتیم خانه پدربزرگ همیشه برای ما گوسفند میکشتند 😁😋)
خلاصه کلی لذت داشت
تا اینکه برای عمه کوچيک خواستگار آمد بعد از اینکه عروس و داماد هم دیگر را پسندیدند قرار شد خانواده های دو طرف هم دیگر را ببینند و برای مهریه و شروط ضمن عقد و ... تصمیم گیری شود.
برای مراسم قرار شد بچه ها و نوه ها در خانه بمانند تا مراسم حالت رسمی تری داشته باشد ( فقط من و چهار تا دیگه از نوه ها برای پذیرایی حضور داشتیم😁 برای همین هم بزرگترها راحت میتوانستند صحبت کنند و دغدغه پذیرایی نداشته باشند)
این را هم بگم همه منزل فرزند ارشد خانواده جمع شدند تا منزل بزرگ باشد و همه بتوانند راحت بنشینند ( اون زمان بدون احتساب نوه ها تعداد اعضای خانواده با ما که پذیرایی می کردیم ۲۸ نفر می شد😂 ماشاءالله)
خانواده داماد وارد شدند و دیدند کلی آدم هست ناراحت شدند که شما مهمان دعوت کردید و قرار نبود( آخه آن ها کلا ۶ نفر بودند داماد و برادر و خواهر و شوهر خواهر و پدر و مادرشان 😢)
بعد پدربزرگ توضیح دادند که گفته اند اکثر بچه هایشان در شهرهای دیگر زندگی می کنند حالا برای مراسم خواهر کوچکشان همه آمده اند😁
و البته تصمیم گیری ها همه به نفع خانواده ما شد چون عمو بزرگ یک شرط میگذاشتند بقیه عموها و شوهر عمه ها سریع تایید می کردند و آقا داماد و خانواده اش خجالت می کشیدند موضوع را قبول نکنند😂
برای عروسی هم چون دوست نداشتند مراسم خیلی شلوغ شود قرار شد فقط اقوام درجه یک دو طرف دعوت شوند بنابراین بیشتر افراد مجلس مهمان های عروس بودند😂 که از مزایای خانواده پرجمعیت بود😌
سوال ۹۰
۲۶ بهمن
سلام وقت بخیر.ان شاالله حال همگی خوب یاخیلی خوب باشه وحاجت روا.ستایش خانم گل .من سوال دارم اینکه براپسریکساله براتربیتش ونکاتی که درمقابل رفتاراش باید انجام بدم ودقت کنم چه کتابی اعضامحترم پیشنهادمیدن ازاستادعباسی کلی کتاب بود باشماره های مختلف کدومه مناسبه نمیدونم؟لطفاکمکم کنید ممنونم 💐
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال ۹۱
۲۶ بهمن
من دو ساله خونه خودم هستم و یک سال اول جلوگیری بصورت طبیعی داشتم و از آذر ماهه پارسال اقدام به بارداری کردیم و هیچ نتیجه ای نگرفتم و تمام آزمایشات و انواع سونوگرافی و عکس رو گرفتم و همسرمم آزمایش رفتن و هر دو خدارو شکر هیچ مشکلی نداریم و همه چیز عالیه. حالا موندم چیکار کنم ؟؟؟
امشب دکتر بهم گفت هر دو سالم هستین یا صبر کنین هروقت که باردار شدی حالا چه یک ماهه بعد چه ده ساله بعد و یا برید مراکز ناباروری و از طریق آی یو آی باردار بشی . نمیدونم چیکار کنم. فقط کارم شده گریه و دعا کردن و نذر و نیاز کردن .
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال ۹۲
۲۶ بهمن
سلام گلم لطفا سوال منو هم بزارید برای بچه ۷ ماهه که خلط گلو داره چی خوبه چیکار کنم خوب بشه ممنون
سوال ۹۳
۲۶ بهمن
سلام وقتتون بخیر
ببخشید اگه ممکنه سوال من رو هم بزارید کانال
من ماه هشت بارداری هستم دمنوش به و عناب مشکلی داره خوردنش؟
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال ۹۴
۲۶ بهمن
سلام خواهرای گلم🌹🌹🌹
دخترم تقریبادوسال ونیمه هست
ازاول احساس میکردم یه سوراخ کوچولووسط باسنش بالاهست فکرمیکردم اشتباه میکنم
امروزدقیق نگاه کردم دیدم واقعا یه سوراخ کوچولوهست اماهیچ چرکی چیزی ازش نمیاد
خیلی نگران شدم میخوام ببرمش دکترامااگه کسی بچش اینجوری بوده لطفا راهنماییم کنه که مشکلی داره یانه؟
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال ۹۵
۲۶ بهمن
سلام وقت بخیر من پسرم ۱۰ سالشه زایمان طبیعی داشتم دخترم رو ۴سال بعد سزارین کرد دکتر گفت نیومد پایین سرش الان ۶ سال از سزارین ام میگذره باردارم ۳ ماهه دکتر خوب میشه معرفی کنید برای زایمان طبیعی بعد از سزارین در مشهد
..دکترم منو ترسوند گفت خطرناکه رحمت پاره میشه بچه میمیره خودت معلوم نیس چه اتفاقی برات میوفته منم میترسم حالا
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال ۹۶
۲۶ بهمن
سلام وقتتون بخیر ببخشید میشه این سوال منو توی کانال تون از اعضا بپرسین ؟
من الان هفته. ۳۰ بارداری ام و متاسفانه دچار عفونت شدم و میترسم به کیسه آب بچه صدمه بزنه .
بدون دارو هم میشه برطرفش کرد ؟ راه حلی دارن؟
سوال ۹۷
۲۶ بهمن
سلام من یه دختردوسال ونیمه دارم که خیلی ضعیفه وخیلی گریه میکنه میخواستم بدونم چی براش خوبه که قوی باشه
به دلیل مشکل مالی نمیتونم چیزای مقوی بهش بدم هرچی خودمون میخوریم بهش میدم
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
#ترس_از_تنهایی
با سلام وخسته نباشید
من به تازگی دچار ترس از تنهایی شدم 29 ساله هستم ودو فرزند دارم وبه شدت به پسر 9 ساله ام وابسته هستم و وقتی بیرون بره تپش قلب و استرس میگیرم به خاطر اینکه تنها یی میترسم در ضمن وقتی شب میشه و شوهرم دیر میکنه دیگه نمی تونم خونه بمونم .چه کار کنم این ترس بر طرف بشه چون هم خودم وهم اطرافیانم اذیت میشیم .ممنون از راهنماییتون
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
1_5582683883880579074.mp3
1.23M
#ترس_از_تنهایی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۹۴ ۲۶ بهمن سلام خواهرای گلم🌹🌹🌹 دخترم تقریبادوسال ونیمه هست ازاول احساس میکردم یه سوراخ کوچولوو
سلام در مورد سوال ۹۴
پسر من هم همین سوراخ را داره من که بردم دکتر گفت باید در ۷ سالگی ازش ام ار ای بگیرید ولی الان هفت سال و نیمه هست ک ما هنوز ام ار ای نگرفتیم
اگه کسی اطلاعاتی داره به ما هم بگه
ممنون
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سوال ۹۶ ۲۶ بهمن سلام وقتتون بخیر ببخشید میشه این سوال منو توی کانال تون از اعضا بپرسین ؟ من الان ه
جواب سوال ۹۷
۲۶ بهمن
سلام در جواب خانومی که گفتن بچشون ضعیفه و گریه میکنه بهترین و کم خرج ترین نخود اب هست نخود رو از شب قبل اب کنن و اگر گوشت و پیاز هم داشتن باهاش بکوبن بعد بار بزارن حتی فوایدش بیشتر از ابگوشته
منم در تایید فرامایشتون درباره کتک و تنبیه بدنی بچه بگم بنده هم مادری با سه بچه هستم،و قربانی تنبیه بدنی خانواده ..
با اینکه خیلی موارد استعداد دارم اما ذره ای اعتماد به نفس ندارم ،با این سن خیلی خجالتی و کم رو هستم ،استرسم بالاست ،لطفا لطفا بچه رو نزنید اینده ش خراب میشه
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
اینم کانالی که سوالات خانوادگی رو بیا بپرس👇
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2