eitaa logo
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
16.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خانمى كه سونو داخلى دادين و لكه بينى افتادين، سويق عدس بخورين قطع ميشه، يكبار دوبار هم نشاسته رو در ابجوش حل كنين و بخورين ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال ۳۰۰ من 5سال ازدواج کردم ولی چون همسرم اهل نماز و عبادت نیست تصمیم به بارداری ندارم خیلی وقتها سرش تو گوشی چکار کنم بنظرتون خیلی ذهنم درگیر این موضوع است ازتربیت بچه‌های میترسم و اینکه خدا گفته این جور انسانهایی را به دوستی انتخاب نکنید واز طرفی بچه دوست دارم ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
سوال ۲۸۵ سلام خدمت شما من 34ساله هستم یک فرزند 8 ساله دارم اقدام کردم برای بارداری آزمایشات همه
جواب سوال ۲۸۵ سلام برن دکتر میوم تو بارداری خطرناکه و باعث سقط میشه نظر چند تا دکتر بپرسه من خودم به خاطر فیبروم هم دیر باردار میشم هم باعث ایست قلبی جنین تو سه ماه شده ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال ۳۰۱ سلام خدا مادرتونو بیامرزه با این کانال خوبتون. ببخشید من دوساله دارم برای بارداری دومم اقدام میکنم دکتر رفتم قرص کلومیفن و آمپولشو دادن استفاده کردم ولی فعلا خواست خدانیست انگار. تازگی‌ها خیلی سردی دوست دارم با غذام بخورم مثل سالاد شیرازی با سس و پیاز. میخواستم بپرسم این سردیها اشکال ساز نیست ؟البته صبحونه عسل و خرما و گرمیجات میخورم. و اینکه راهنماییم کنید برای بارداری چ غذاهایی بخورم و چ نخورم.ممنون یادم رفت بگم ک دکتر گفتن هیچ مشکلی از طرف من نیست .شوهرم باید آزمایش بده ک ایشونم زیر بار نمیره ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
🌸 درمان ناباروری👇 الف ) بادکش کمر و زیر شکم یک شب در میان ۲۱ مرحله ب ) روغن مالی کمر و زیر شکم و کشاله ران با ترکیبی از روغن کنجد و زیتون بودار ج ) شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با یک قاشق مرباخوری عسل به غیر زمان پریودی  د )  شبی یاک لیوان عرق بهار نارنج  همراه با یک قاشق مرباخوری فرنجمشک با کمی عسل ه ) حجامت در صورت لزوم و ) موارد زیر به صورت روزانه  توصیه می شود: خرما ۳ عدد ـ انجیر ۷ عدد شبانگاه ـ زیتون ۷ عدد صبحها ـ کشمش ۲۱ عدد ـ بادام درختی  ۱۴ عدد ز ) ترک یا کاهش جدی سردیها مخصوصا شبها 🌸 رضوان طب 👇 https://eitaa.com/joinchat/2662990103C35c584b178
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
#تجربه_من ۷۱۰ #مادری #فرزندآوری #سختیهای_زندگی #مشیت_الهی #قسمت_چهارم خیلی زود خودم رو جمع وجور
در جواب سوال ۲۹۲ عزیزم سویق گندم و جو قاطی کن دو قاشق صبح دوقاشق شب بخورد میوه به زیاد بخور سویق بلوط با رب انار قاطی کنید شنیدم خوبه ولی بازم خودتون دربارش تحقیق کنید برگ درخت انگور بخورید دلمش هم عالیه براتون حمام کم برید ۱۰ روز دوهفته یه بار با آب ولرم و فوری استراحت کنید از توالت فرنگی استفاده کنید و نزدیکی ممنوع کنید تعجیل در فرج صلوات🌹 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
۷۱۵ من متولد سال ۷۴ هستم. تا قبل ۱۸ سالگیم، هیچ کس جرئت معرفی خواستگار یا پیش کشیدن حرفش رو نداشت، چون با تندی پدرم مواجه می‌شد. اما از ۱۸ سالگیم دیگه کم کم حرف و حدیثای خواستگاری ها جدی شد. اینقدر زیاد که بلاخره بابام اجازه داد بیان خونه. هفته ای یکبار حداقل مهمون داشتیم اما من نمیخواستم ازدواج کنم و رو هرکدوم یه عیب الکی می‌ذاشتم و رد میکردم. یکیو میگفتم اسمش زشته. یکی کارش رو دوست ندارم، یکی ابروهاش زیاد کلفت بود، یکی دیگه دیپلم داره نمیخوام و الی آخر. همینقدر الکی و بی‌خود. دیگه خسته شده بودیم. همین شد که تا یه مدت کسی رو قبول نکردن تو خونه و قرار شد اگه کسی میخواد بیاد خواستگاری بیاد دم دانشگاه یا بیرون همو ببینیم. که همشون هم رد میشدن به همون دلایل الکی! تا اینکه یک روز شنبه اواخر ماه رمضان امتحان طراحی الگوریتم داشتم و خیلی امتحانم بد بود و روحیه داغووووون. عمه ام اومد دنبالم که برم خونه اونا، حالم عوض شه، نگو یه خواستگار دیگه است😁 یکم بعد از اینکه رفته بودم اونجا یه خانم با دخترش و یه آقایی که من اول فکر کردم شوهر دخترشه و نگو آقای داماده اومدن تو. لاغر اندام با قد بلند و چهار شونه. مادر و خواهر آقا داماد بعد یه احوال پرسی کوتاه، رفتن یکم دور تر تا منو آقای داماد صحبت کنیم. تو دلم گفتم اینم مثل بقیه و دنبال عیب بودم ردش کنم. اما نه صورتش عیب خاصی داشت نه تحصیلاتش نه شغلش و نه هیچی دیگه. هیچی نداشتم بگم گفتم زشته، نمیخوام. اما این یکی به دل همه نشسته بود. دو هفته تمام همه تلاشمو کردم اما بقیه هم همه تلاششون میکردن منو راضی کنن. حتی بعضی ها گفتن اینو قبول نکنم دیگه بهتر از این نیست و ترشیده میشم😂خلاصه زورم نرسید و اومدن خواستگاری و بله برون و یه ماه بعدشم مراسم عقد. سال ۹۴ عقد کردیم. تصورم از ازدواج روز های همیشه شاد و عاشقانه و قرار های دونفره و از این جور چیزای فانتزی که توی فیلم ها دیده بودم و توی رمان ها خونده بودم اما واقعیت اینقدر فانتزی نبود. همیشه شنیده بودم دوران عقد شیرین ترین دوران هاست اما اصلا اینجوری نبود. خداروشکر خانواده های دو طرف واقعا عالی بودن و کسی دخالت و چیزی نداشت. اما عمده مشکل من با همسرم بود. یک سالی که عقد بودیم زهر بود برام. اصلا شبیه فانتزی ذهنیم نبود، جوری که همش میخواستم تمومش کنم اما پدرم همیشه میگفت تحمل کنم خوب میشه. بعد یکسال عروسی گرفتیم. اوضاع بهتر شد اما بازم با فانتزی ذهنیم دنیایی فرق داشت. اینا رو گفتم که بگم اوایل زندگی اصلا مثل فیلم و قصه ها رمانتیک و عاشقانه نیست. دو نفر آدم با تفکر های متفاوت، عقیده های متفاوت، رفتار متفاوت حالا اومدن کنار هم و مطمئنا تنش های خیلی زیادی خواهند داشت. اما به مرور که با هم زندگی کردیم، زندگی آروم و خوب شد. اخلاق هم دستمون اومد. لج بازی ها کم شد و الان بعد از ۸ سال زندگی جونمم میدم براش و اونم ثابت کرده همه جوره پای منو زندگی هست. من ترم شش دانشگاه بودم که عروسی گرفتیم. من حداقل تا بعد دانشگاه بچه نمیخواستم اما همسرم میگفت نمیخواد فاصله سنیش با بچه زیاد بشه. یک ماه بعد عروسی که مثلا خواستیم بریم ماه عسل فهمیدم حامله ام!! اصلا نمیخواستم. شنیده بودم زعفران سریع اثر میکنه برای همین دور از چشم شوهرم زعفران و از اینجور دوا ها که بوش به بعضی میرسه سقط میکنن دم میدادم و میخوردم بدون اینکه شوهرم بفهمه. اما بعد از یک هفته دیدم خبری نشد دیگه کاری نکردم و به شوهرم گفتم باردارم! اما خیلی گریه کردم اصلا دلم نمیخواست با اون اوضاع برم دانشگاه. از برخورد بقیه هم میترسیدم هم خجالت میکشیدم کما اینکه کلی حرف هم از همکلاسی هام شنیدم! با اساتید صحبت کردم و قبول کردن دو ترم آخرم رو فقط امتحانا برم. محمد صدرا اسفند ماه ۹۵ دنیا اومد. پایان نامه هم واقعا استاد باهام همکاری کرد و خیلی سخت نگرفت بهم. خلاصه خیلی همه لطف داشتن بهم و کمکم کردن. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۱۵ گذشت تا ماه رمضان سال بعدش. من خیلی به دمنشو زعفران علاقه دارم و هر روز با زعفران افطار میکردیم. اواخر ماه باید دوره زنانه ام میشد که نشد و با خوش خیالی گفتم حتما به خاطر روزه گرفتن عقب انداختم. اما روز عید فطر بیبی چک زدم و مثبت شد. ترس عین خوره افتاد به جونم. اخه محمد هنوز خیلی کوچیک بود و این یکی هم با کلی زعفرون ندونسته محکم سر جاش بود! محمد صدرا رو ۱۸ ماهگی هم از شیر و هم از پوشک گرفته بودم تا با اومدن بچه جدید خیلی اذیت نشم. محمد محسن آذر ۹۷ به دنیا اومد. زندگی با دو تا بچه پشت سر هم واقعا سخت بود خونه نامرتب. غذا گاهی آماده نبود و واقعا نمیرسیدم! اما همسرم درک میکرد و خیلی غر نمیزد😉 یکسال که گذشت بچه ها دیگه با هم میرفتن بازی و وقت من آزاد تر شده بود و گاهی ساعت میگذشت و بچه ها با من کاری نداشتن. با هم بزرگ شدن. با هم بازی میکردن دعوا میکردن و کنار هم زندگی رو یاد میگرفتن. تو این مدت به ادامه تحصیل و کار کلا فکر نمی‌کردم. اینقدر همراهی بچه ها خوب بود که چند تا خانواده دیگه بعد از ما تصمیم گرفتن بچه هاشون پشت سر هم باشن. گذشت تا تیر امسال که دوباره عادت ماهیانه ام عقب افتاد با جلوگیری های سفت و سختی که داشتم اصلا فکر بارداری نبودم. اما وقتی بیبی چک زدم مثبت شد. ایندفعه بیشتر نگران سلامتی بچه بودم رفتم سونو و خدا رو شکر مشکلی نبود و محمد علی مون هم فروردین امسال دنیا اومد. در مورد دکتر و آزمایش و اینجور چیزا بچه اول آدم خیلی ترس داره. همه آزمایش های بارداری و سونو ها رو رفتم و بعد دنیا اومدنش با اندک مریضی دکتر متخصص می‌بردم. اما برای دومی فقط سونوگرافی ها و آزمایش های خون ضروری بارداری رو رفتم و غربالگری ها رو اصلا نرفتم! و بعد دنیا اومدنش دکتر کمتر میرفتیم چون میدونستم چکار کنم تا کمتر مریض بشه یا مریض شد چکار کنم زود خوب بشه. سر سومی هم فقط آزمایش های لازم مثل تیرویید و قند و اینا رو رفتم و سونو رفتم و غربالگری ها رو نرفتم. حتی قند سه مرحله ای هم به دکترم گفتم اذیت میشم و ننویسه برام😁😂😁 و دکتر آزمایش قند معمولی نوشت برام. در مورد هزینه ها هم بچه اول نمیدونی چی لازمه همه چیز میخوای بخری یه عالمه لباس میگیری که بعضا خیلی هاش استفاده نمیشه. اما برای دومی خرج هم دستت اومده و هم اینگه کلی چیز از بچه قبلی مونده که میشه استفاده کرد. در مورد رزق بچه ها هم واقعا هر بچه که میاد کلی رزق مادی و معنوی همراش داره. مثلا سر اولی ماشین گرفتیم همون اول بارداری. سر دومی زمین بزرگی برای خونه خریدیم. و سر سومی من که اصلا قصد کار نداشتم برای اولین بار آزمون استخدامی شرکت کردم و قبول شدم. دعا کنین برام که در ادامه راه هم موفق باشم. البته من خیلی از شاغل شدن با وجود بچه ها ترس و اضطراب دارم. اگه مامانی هست که میتونه کمک کنه لطفا تجربه اش رو بگه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سوال ۳۰۲ سلام محضر ستایش‌بانو وقتتون مشرف به مهدویت و خداوند مادرتون‌رو بیامرزه و روحشون شاد و يادشون گرامی ان‌شاءالله.🤲 سلامی‌مجدد خدمت همه‌ی همراهان حضور در کانالِ‌خوبمون.😊 ستایش‌خانم تقاضا دارم هرکس درمورد بیماری رکتوسل و افتادگی روده و همچنین درمانشان راهکار و اطلاعاتی داره خواهش می‌کنم برام بفرستند.🙏 و بعد از این عمل می‌تونم واسه بارداری اقدام کنم؟؟؟ منتظر جواب‌هاتون هستم.👌 پیشاپیش از جوابدهی‌تون ممنون و متشکرم 🙏 عزیزم جهت بارداری همه‌ی چشم‌انتظاران هم دعا بفرمایید.🙏 🌻جهت تعجیل در فرج صاحب‌الزّمان صلوات "اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدِِ‌وَءَالِ‌مُحَمَّدِِ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم" 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
سوال ۲۸۳ سلام من ای روزا حال روحی درستی ندارم راضیم خودمو بکشم کمکم کنید تروخدا چطور اروم بشم من هم
سلام جواب سوال ۲۸۳ داستان واقعی زندگی یه نفر که فقیر بودن خانمه ناخواسته بچه سوم باردارمیشه که پدرومادرتصمیم میگیرن سقط کنن خلاصه با صحبت اطرافیان منصرف شدن بعد چند سال که بچه هابزرگ شدن بچه اول این خانواده سرطان مغز واستخوان گرفت که فقط بچه سوم تونست به بچه اول کمک کنه واونو از سرطان نجات بده ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
تصویری از یک خانواده پرجمعیت ایرانی مادر ۳۷ ساله با ۹ فرزند https://eitaa.com/joinchat/3414491159C08948488cd
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
سوال ۲۹۸ سلام میخواستم از دوستان بپرسم یک دکتر عالی برای سقط مکرر و یک سونوگرافی خیلی کار بلد هر دو
جواب سوال ۲۹۸:سلام ستایش خانم در مورد مشکل سقط مکرر خانمی که دکتر از مشهد میخاستن که معرفی بشه بهشون دکتر هادی آریا منش بلوار سجاد ۵ روبه روی تامین اجتماعی دکتر روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیله بقیه روزهای هفته بعد ازظهر هستن وبرای سونو گرافی فعلا همون سونوهایی که گرفتن ببرن خود دکتر لازم باشه سونوگرافی معرفی میکنن ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano