eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
16.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
Hamed Zamani - Sobhe Omid[TikTaraneh].mp3
10.35M
سلام امام زمانم... اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
به کوری چشم دشمنان همه میاییم میجنگیم میمیریم ذلت نمیپذیریم✊👊 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام لطفا به خانومی که نوزاد8 روزه داره بگید شیرشو بده چون هیچی به اندازه شیر مادر مقوی نیست ولی درکنارش ترنجبین وشیرخشت به نوزادش بده تا شکمش خوب کار کنه تا زردیش دفع بشه چون اگه شکمش کار نکنه هم زردیش میره بالاتر هم دل پیچه میگیره بچه واگر میتونه حجامت پشت گوش نوزاد انجام بده تا زردی بچه بیاد پایین انشاالله🙏 من مادر هانیه ویگانه وامیرعلی قربانی هر گونه اعتماد زایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
سلام خانمی که بچش ۸ روزه هست و شیر خشک دادن بچه یبوست شده یا شیر خودشون رو بدن یا شیر خشکا مدلای مختلف دارن که یک مدلش برای بچه های یبوستی هست با دکترش مشورت کنن ببین چیکار باید بکنن یا شیر خودشون یا شیر خشک مخصوص . قربانی هر گونه اعتماد زایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
سلام خدمت شما خواستم به خانمی که بچه هشت روزه دارن و زردی داره وشکمش کار نکرده بگم که بچه خواهر من هم در نوزادی تا سه روز شکمش کار نکرد ودکتر گفتن تا پنج روزم طبیعی هست وبچه جاریم نیز همینطور تا پنج روز کار نکردودکتر گفت طبیعی هست بچها هم زردی داشتن نگران نباشن ولی اگه بچه بیقرار شد یا تغیرات دیگه ای کرد حتما دکتر ببرن ممنون التماس دعا قربانی هر گونه اعتماد زایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
سلام محضر ستایش‌بانو امیدوارم حال دلتون خوب باشه و خداوند مادرتون‌رو با اولیاء و انبیاء محشور بفرماید ان‌شاءالله. و سلامی‌مجدد محضر همه‌ی عزیزان حضور در کانالِ‌خوبمون. از همه‌ی عزیزانی که بابت مشکل یبوست راهکار و پیشنهاداتی دادند ممنون و سپاسگزارم؛ امیدوارم بحق این روزهای عزیز هیچ‌وقت گرفتار بیماری و ناراحتی نشید و بحق آه دل حضرت فاطمه‌ی زهرا حاجات دلتون برآورده‌ی بخیر شود ان‌شاءالله.❤️ ستایش‌بانو خدا قوت و باز هم روح مقدس مادرتون‌ شاد و جایگاهشون بهشت جاویدان ان‌شاءالله.🤲 واقعیتش یبوست من با قرص مترونیدازول اونم هر ۸ ساعت بهتر شده.😊 اینم یه بنده‌خدایی گفت اگر بعد از عمل آپاندیسیت اینجوری شدی احتمالاً میکروب معده گرفتی و سفارش کرد که قرص مترونیدازول رو به مدت یکسال بخورم.👌 خداروشکر بهترم؛ اما سنم داره میره بالا و قصد بارداری داشتم😔😞 یعنی باخوردن این قرص؛ یکسال بارداریمو عقب بندازم؟😔 نظر و پیشنهادات شما عزیزان برام مهمه و می‌خوام در این زمینه راهنماییم کنید.🙏 🦋جهت شفای همه‌ی مریضان صلوات 🦋جهت تعجیل در فرج صاحب‌الزّمان هم صلوات 🦋🦋🦋 🦋🦋🦋 🦋🦋🦋 قربانی هر گونه اعتماد زدایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
سلام عزیزم امکان داره هرچه زودتر پیام منو بزارید داخل کانالتون من باردارم و تو ۹هفته م .دیروز بعداز رابطه دچار لکه بینی شدم وامروز خونریزی رفتم بیمارستان میگه امروز جمعه ست و سونو گرافی نیست . نمیدونم چیکار کنم برم بیمارستان بستری بشم یا بمونم خونه ازشیاف پروژسترون هم استفاده کردم ولی فایده ای نداره قربانی هر گونه اعتماد زدایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
سال ۷۴ ازدواج کردم با پسر خاله مادرم، من از یه خانواده پرجمعیت ۴ خواهر و ۳ برادر اما ایشون فقط یک خواهر داشتن... ایشون اون موقع دانشجو بودن و وضعیت مالی خوبی نداشتن... چون یه دونه پسر خانواده بود پدر و مادرش خیلی اصرار داشتن ما زود بچه دار بشیم اما چون ما تو یکی از اتاقهای پدر و مادر خودم، زندگی میکردیم به شوهرم میگفتم اول یه جا اجاره کنیم بعد بچه دار بشیم که با حالت تهوع های گاه و بیگاه من مادرم فهمید باردارم و نذاشت ما بریم و همونجا موندگار شدیم تا بچه اولم آقا محمد به دنیا اومد و شد نوه اول و عزیز دل هر دو خانواده ... بعد از دو ماه یه جای خیلی کوچک و جمع و جور پیدا کردیم و اولین طعم مستاجری رو چشیدیم محمدم چهار ماهه بود که دوباره اون حالت تهوع ها به سراغم اومد و من که یک درصد هم احتمال حاملگی نمی‌دادم، رفتم دکتر و گفت بارداری... یعنی باورم نمیشدبا یه بچه چهار ماهه که شیر خودم رو میخورد دوباره بارداری... واقعا خیلی سخت بود و از اون سخت‌تر گفتنش به دیگران، که خدارو شکر همه مراحل به هر سختی بود طی شد گفتنش به دیگران، شیر خشکی شدن بچه، نه ماه بارداری و بدنیا اومدن پسر دومم علی اقا. یعنی یکماه بعد از جشن تولد یکسالگی پسر اولم. پسر دوم بدنیا اومد و اینو هم بگم آقامون همون جا بهم گوشزد کرد که همین دوتا کافیه ها دختر و پسر نداره، بچه فقط دوتا ، ما هم چشمی گفتیم و... چون کمک داشتم، مادرم، خواهرامو مادرشوهرم که دوره ای به کمکم میومدن خیلی سخت نبود تا اینکه بعد از شش ماه شوهرم که آزمون استخدامی داده بود تو یه شهر دیگه و استان دیگه قبول شد، مصیبت من از همون موقع شروع شد چون شوهرم نه می‌تونست تنها بره و هم اینکه برای من خیلی سخت بود با دوتا بچه کوچک و دوری از خانواده، ولی به هرحال مجبور شدیم بریم یه خونه کوچک یک خوابه تو حومه شهر اجاره کردیم و زندگی در غربت رو بدون هیچ پشتوانه مالی شروع کردیم. بماند که هر دو خانواده چقدر پشت سر ما گریه کردند و ناراحتی کشیدن و خودم هم با دو بچه کوچک بدون هیچ کمکی واقعا روزگار سختی رو گذروندیم اما شیرینیش اون موقع بود که باهم بزرگ شدن، هوای همدیگه رو داشتن و همبازی بودن و زیاد احساس تنهایی نمیکردن. بعداز پنج سال نی نی کوچولوها رو که می‌دیدم دلم ضعف می‌رفت براشون، اولش با ترس و لرز به آقامون گفتم خوبه یه بچه دیگه داشته باشیم حالا یا دختر یا پسر، بچه کوچک شیرینه و از این حرفا اما ایشون گفتن قولت یادت رفته فقط دوتا، روزها می‌گذشت و از من اصرار و از ایشون انکار، دیدم حریفش نمیشم اول مادرش و بعدهم پدرش رو واسطه کردم باهاش صحبت کنن اما ایشون، اون بنده های خدارو هم قانع کرد... منم دیدم راضی نمیشه بهونه آوردم گفتم یا بچه یا رفتن به شهر خودمون. که دومی رو انتخاب کرد و افتاد دنبال انتقالی‌ با وجود که خیلی سخت بود یکی دو سال طول کشید تا موافقت کردن و ما به شهر خودمون برگشتیم. و چقدر همه خوشحال شدن و بچه هام واقعا روحیه گرفتن و همه شاد و خوشحال... اما این شادی‌ها دوام نیاورد چون یکسال از اومدنمون می‌گذشت که دچار یکنوع بیماری ناشناخته شدم. هرشب طی ساعت خاصی تب و لرز و بدن درد شدید و حالت تهوع و بعد هم بیهوشی... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سلام خانومااااا ی سوال داشتم من دخترم ۸روزه است بخاطر زردی بالا مجبورشدیم شیر خودمو قطع کنیم شیرخشک بدیم حالا مشکلی ک هست ازصبح شکمش کار نکرده وباد کرده شکمش نمیدونم چ کنم؟؟؟توروخدا فقط زود جواب بدید دارم میمرم ازاسترس😭😭😭😭 مامان رقیه نورا ورقیه حسنا😍😘 سلام وعرض ادب، فلوس ازعطاری بگیریدوداخلش کمی بتراشیدتوی آبجوش دم کنید، خیلی زودتاثیرمیذاره قربانی هر گونه اعتماد زدایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود. تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
هرچه دکتر و بیمارستان و متخصص و فوق تخصص و درمانگاه و آزمایشات فراوان و ام ار ای و سی تی اسکن و ازمایش مغز استخوان و .. انجام دادیم بیماری مشخص نمیشد که نمیشد. خلاصه این بیماری ۸ سال طول کشید و من حسابی ضعیف و لاغر و پژمرده شدم و قوای جسمیم تحلیل رفت و در آخر در یکی از بیمارستانهای معروف شهرمون با همکاری و لطف رییس بیمارستان، یه کمیسیون پزشکی تشکیل شد و ۱۵ پزشک متخصص در رشته های مختلف پزشکی با دیدن همه مدارک پزشکی بیماری من رو یک بیماری خود ایمنی تشخیص دادن و از روی همون آزمایشات و مدارک گفتن که شما تخمدانتون از بین رفته و رحم خشک شده و بعد کورتون های قوی رو شروع کردن تا شش ماه و بعد ماه به ماه کمترش میکردن... خدا رو شکر رفته رفته حالم بهتر میشد تا اینکه چند ماه بعد دوباره حالت تهوع اومد سراغم، همه دوباره ترسیدن و گفتن بیماری عود کرده ولی خودم به چیز دیگه شک کرده بودم درمانگاه که بردنم ازشون خواهش کردم یه تست بارداری ازم بگیرن و نتیجه رو فقط به خودم بگن و در کمال تعجب نتیجه مثبت بود، من در سن ۴۱ سالگی بعد از ۱۷ سال با بیماری مزمن ناشناخته، یائسگی زودرس، تنی نحیف ، مصرف کورتون و با دوپسر ۱۷و۱۸ ساله باردار شدم!! فقط میتونم بگم لطف خدا بود و بس. عجیب تر اینکه همه فامیل (البته غیر از شوهرم که ایشون هم بخاطر خودم نگران بود) خوشحال شدن و تبریک میگفتن و شکر خدارو بجا میاوردن، از هیچکس طعنه و سرزنش و حرفایی که تو این شرایط به همه میزنن نشنیدم البته غیر از غریبه ها که از هیچی خبر نداشتن و دکترا، و همین روحیه م رو بالا میبرد. پسرام از خوشحالی پر درآورده بودن... دیگه پسر و دختر بودنش اصلا مهم نبود چه برا خودم چه دیگران... بخاطر ضعیف بودن بدنم پسرم سه هفته زودتر از موعد بدنیا اومد با وزن دوکیلو، اسمش رو گذاشتم امیر حسین، چون میدونستم فقط لطف خدا و مدد آقا امام حسینه... با بدنیا اومدن امیرحسیینم همه مریضیهای من دود شد رفت هوا... سالم سالم شدم بطوری که الان هیچ دارویی استفاده نمیکنم و الان پسرم سالشه، هنوز پیش دکترم که تحت نظرش بودم هم نرفتم ... شده تمام زندگیمون شیطنتاش، بازیگوشیاش، خنده هاش، ورجه وورجه هاش، قند تو دلمون آب می‌کنه... باباش میگه اگه میدونستم اینقدر بچه شیرینه مخالفت نمی‌کردم و چه حیف وصد حیف که دیگه فرصت فرزندآوری رو نداریم سنمون بالا رفته و دیر شده، اگه مریضی به سراغم نمیومد و شوهرم هم مخالفت نمی‌کرد حالا لااقل هفت هشت تا بچه داشتم. توصیه من به همه مخصوصا ااعضای کانال اینه : «نگذارید دیر بشه انسان از آینده خبر نداره، هزاران هزار اتفاق و مسأله ممکنه بیفته که شما حتا یک درصدش رو هم پیش بینی نمی‌تونید بکنید. حالا چند سال دیگه، تا خونه دار بشیم، تا ماشین بخریم، تا بریم شهرمون، تا پولدار بشیم، تا فلان مدرک رو بگیریم، تا فلان شغل رو پیدا کنیم وووواینارو بهونه نکنید ( چون خیلی زود دیر میشه) پشت سر هم بچه بیارید وبزرگ کنید خدا خودش از همه نظر کمک می‌کنه، مطمئن باشید ... من خودم عاشق بچه هستم و حوصله بچه رو هم خیلی زیاد دارم، بماند هرجا با امیر حسین میرم میگن نوه ات هست منم با افتخار میگم نه بچه خودمه و چشما گرد میشه از تعجب، و نگاه ها عمیقتر، و من شادتر... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۶۵ من در سن ۳۰ سالگی ازدواج کردم و الان که ۳۸ سالمه، به لطف خدا سه تا بچه قد و نیم قد دارم( ۷ ساله و ۴ ساله و ۱ ساله) قصدم از نوشتن این مطالب که در ادامه میگم اینه که به همه مامانهایی که از آوردن بچه سوم میترسند،بگم: من وااااقعاً واااااقعاً، شیرینی و لذت بچه داری رو در فرزند سوم چشیدم.😍😍 البته قبلش این رو هم بگم که فرزند سوم ما خدایی شد و ما جداً غافلگیر شدیم و من وقتی متوجه شدم، تا مدتها نمیتونستم و نمیخواستم قبول کنم و مداااام گریه میکردم و میگفتم که من آمادگی ندارم، خیلی خسته ام و بچه نمیخوام. چون بلافاصله بعد از عروسیم، باردار شده بودم و از اون موقع همش در بارداری و شیر دهی و بی خوابی های شبانه و دردسرها و اذیتهای دو تا بچه کوچیک پشت سر هم و .....بودم. خلاصه اینکه خیلی خسته بودم و دلم‌ میخواست که تا حدی آزاد باشم و کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم. وقتی متوجه بارداری سوم شدم، تماااام این مراحل بارداری و شیر دهی و سختی هایی که کشیده بودم، مثل فیلم از جلوی چشمام حرکت میکرد و مدام گریه میکردم و ناراحت بودم. البته این رو هم بگم که همسرم بسسسیار مشتاق فرزند بود و همیشه میگفت ماها که تا حدی اعتقاداتمون قوی هست، باید فرزند زیاد بیاریم و سعی کنیم بچه های خوب تربیت کنیم و بتونیم نسل شیعه رو زیاد کنیم. ولی هیچوقت نتونسته بود من رو راضی به آوردن بچه سوم بکنه و من به هیییچ عنوان بچه نمیخواستم و به شدت مواظب بودم که بچه دار نشم. ولی دوستان گلم از زمانی که دیگه به ناچار، وجود بچه سوم رو پذیرفتم، بقدری خدای مهربون در تماااام مراحل بارداری(با وجود دو تا بچه کوچیک که مدام در حال برآوردن خواسته ها و نیازها و بهونه هاشون بودم) کمکم کرد که از قبل، باورش برام غیر ممکن بود و به جرات میتونم بگم بهترین و آرام ترین و شیرینترین دوره بارداریم بود. بعد هم بدنیا اومدن و تمااااام مشکلات و سختی های داشتن سه تا بچه کوچیک که درک زیادی از مسائل اطراف رو نداشتند. و من در تمام این مراحل، از ابتدای بارداری اول تا الان، تنهای تنها و بدون هیییچ کمکی بودم و حتی همسرم هم بدلیل مشغله زیاد کاری از صبح تا ۱۰-۱۱ شب بیرون هستند. الان که پسر عزیزم یک سالش هست خدا به شدت کمکم کرده و سختی ها رو برام هموار کرده و تمام چیزهایی که برام دغدغه بوده، به آسانی تمام سپری شده. الان که فکرش رو میکنم و برام یادآوری میشه، تعجب میکنم چرا اینقدر از بارداری و بچه داری مجدد میترسیدم. باور کنید از تمام مراحل بارداری و بعد هم بچه داری سه تا بچه کوچیک بصورت همزمان با "جزء جزء" وجودم لذت بردم و فقط زیبایی و شیرینی در این مسیر را به یاد دارم و این فقط و فقط عنایت و لطف ویژه خداوند بوده.❤️❤️❤️ به عنوان مثال من در همین حین که باردار بودم، دختر بزرگترم که ۵ سالش بود رو در کلاس حفظ قرآن گذاشتم و تا قبل از اینکه وارد مدرسه بشه و بتونه خوندن و نوشتن یاد بگیره، تونست جزء ۳۰ قرآن رو حفظ کنه. با اینکه مسیر کلاسش دور بود ولی من با دختر دو سالم همیشه همراهیش میکردیم. هم در رفت و آمد و هم در تمرینهای حفظش در منزل که همین باعث شد که بیشتر وقت های اضافه ما در منزل، به خواندن و حفظ قرآن سپری بشه که برای همگی ما بسیار دلنشین بود. و این موضوع تا همین الان بسیار در تربیت و آرامش بچه ها نقش داشته. طوری که الان هر دو تا دخترهام به خوندن و حفظ قرآن علاقه دارند و از من میخوان که باهاشون تمرین کنم و واااقعا چی میتونه بهتر از این باشه در تربیت بچه ها که در پناه قرآن و با عشق به قرآن بزرگ بشن و این رو فقط و فقط از برکات فرزند سوم و توجه ویژه خداوند میدونم که در این مسیر خیلی کمکمون کرد.🙏🌹🙏 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از 
روسری ارزان شد‼️ 😱👇🏼 ❌گران نخــــــــــــرید❌ کیفیت عـالی👌😍 تنوع فوق عالی 😁 مشاهده مدل ها👇 http://eitaa.com/joinchat/1019674626C04b8af277b حضورییی و آنلاین 😘
۴۶۵ الان که پسرم یه کم بزرگتر شده و متوجه بازی کردن شده، همش پیش آبجی هاش میره و با اونها سرش گرمه و کمتر به سراغ من میاد و چی میتونه بهتر از این باشه برای یک مادر که بچه ها بهونه نگیرن و با هم سرگرم باشن و خودشون با خودشون بازی کنند.☺️ که این فقط و فقط در صورتی شدنی هست که تعداد بچه ها زیاد باشه تا بتونند با هم همبازی بشن. البته نمیگم همش هم در حال بازی هستند. مثل همه بچه های دیگه، به هر حال دعوا هم میکنند، بهونه هم میگیرند. ولی واقعاً واقعاً، با هم بودن و سرگرم شدنشون با همدیگه و بازی کردن و گهگاه دعوا کردن هاشون بسیار بسیار بهتر از شرایط دو بچه و یا تک بچه هست. این رو خودم تجربه کردم که میگم. میدونید عزیزان!!! یکی دیگه از چیزهایی که همیشه از بزرگترها و دیگران شنیده بودم ولی باورم نمیشد، این بود که میگفتند بچه ها با هم بزرگ میشن و با هم تربیت میشن و تو نیاز نیست برای تربیت هر بچه جدا جدا زمان و انرژی بذاری و راه درست رو نشونش بدی!!! و واقعا الان خودم این رو به عینه تجربه کردم که چقققدر بچه ها تحت تاثیر همدیگه هستند و راه همدیگه رو دنبال میکنند و "در اکثر موارد" لازم نیست یه مطلب یا تذکر درست رو به هر کدوم جدا جدا بگی و بچه ها بصورت خیلی جالب از هم تقلید میکنند و حتی در خیلی موارد حس رقابت بینشون پیش میاد که زودتر کار درست رو انجام بدند.😃😃 و همین موضوع کلی باعث شادی و سرگرمی در منزل میشه و چی بهتر از این!!☺️((البته در این مورد بچه ها که یه کم بزرگتر میشن و خوب و بد رو متوجه میشن میشه اجرا کرد.من الان بین دخترهام که ۷ساله و ۴ ساله هستند، این حس رقابت رو اجرا میکنم)) و دیگه اینکه عزیزان فرزند سوم من به قدری با خودش برکت تو زندگی ما آورد که زندگی ما از این رو به اون رو شد و همسرم در یک سرمایه گذاری خوب که اصلا فکرش رو هم که نمیکردیم وارد شد😀 و الان الحمدالله در وضعیت مالی نسبتا مطلوبی قرار گرفتیم. ببخشید خیلی طولانی شد ولی دلم نمیاد این رو نگم. چون با تمام وجودم از این موضوع خوشحالم😅 در حال حاضر، نسبت به زمان دو بچه، وقت آزاد من بسیار بیشتر شده و من خیلی از ساعتهای روز رو مشغول انجام کارهای شخصی و مورد علاقه ام هستم. چون همونطور که گفتم بچه ها با هم سرگرم میشن و کمتر سراغ مادر میان.🙂 دوستان عزیزم 🌷🌷🌷 اینکه برای آوردن بچه آدم بشینه، حساب و کتاب بکنه که پولش رو از کجا بیارم!!! چه جوری سختیهاش رو تحمل کنم!!! تربیتشون رو چیکار کنم!!! عزیزان دلم در اشتباه هستیم (همونطور که من بودم) فقط و فقط در این مسیر باید به خدا توکل کنیم و از خدا بخواهیم که هر چیزی که به خیر و مصلحت هست، سر راهمون قرار بده. در این دور و زمونه که بخاطر عدم امکان ازدواج برای اکثر جوونها و ممانعت بیشتر زوجها از بچه آوری بیشتر از یکی دوتا!!! به نظرم ما که قدری اعتقاداتمون قویتره و توکل به خدا در همه امورات زندگیمون، سر منشاء کارهامون هست، نباید بخاطر بهونه های بیخودی و بخصوص تنبلی، از آوردن بچه غافل بشیم.((البته الان به این نتیجه رسیدم که قبلا راحتی خودم در اولویت زندگیم بود)) یک حدیث داریم از پیغمبر اکرم «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. به امید اصلاح و تربیت خودمان در ابتدا و بعد تربیت فرزندان امام زمانی که انشالله باعث خیر دنیا و آخرتمان بشوند.🙏🙏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وزیر کشور: تا اغتشاشات پایان نیابد، اینترنت محدودیت خواهد داشت 🔻برای جلوگیری از سازماندهی اغتشاشات از طریق شبکه‌های اجتماعی ناگزیر هستیم که محدودیت اینترنتی ایجاد کنیم. اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
«ما کوثریم و کم نمی شویم» 👌قدردان حافظان امنیت باشیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سلام خدمت همه دوستان و ستایش خانم عزیز یه دختر۴ساله دارم...خداروشکر۳۰هفته باردارم...واسه زایمان اولم طبیعی بودم بیمارستان دولتی بودم مشکل خاصی پیش نیومد الان واسه زایمان دومم استرس دارم آخه اون بیمارستان دولتی که محل زندگی ما هست خطاهای زایمانش بالاست و رسیدگی کمی دارن از طرفی بیمه تکمیلی داریم و میتونم برم بیمارستان خصوصی اما دودلم که آیا برم بیمارستان خصوصی یا ماماهمراه بگیرم واسه بیمارستان دولتی 😢دلیلشم اینه که اطرافیانم میگن زایمان دوم راحت تره پس نیازی به ماماهمراه یا بیمارستان خصوصی نیست...از مامانای گلی که زایمان دوم داشتن راهنمایی میخوام که کمکم کنن درست تصمیم بگیرم...پیشاپیش ممنونتونم❤️ حجاب یعنی: 🚫 مفتی لذت بردن ممنوع 🚫راحت رسیدن بہ زن ممنوع 🌸اسلام میگہ:همه باید تورو انسان ببینن اون جنبہ ی جنسیتم فقط برا همسرته👇 👈کسے که جنبۂ انسانیتم دوس داره 👈 کسی که ارزشتو میدونہ☺️ 👤استاد رائفی پور واکنش خیلی تند شهاب حسینی 👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
۴۱۱ من‌ دختر آروم و خجالتی بودم. اینقدرم خجالتی بودم تا میگفتن که قراره خواستگار بیاد سرخ میشدم و هیچی نمی گفتم فقط دعا میکردم که آدم مذهبی و البته شیک پوش بیاد برا خواستگاری😉 که البته نجواهای شبانه ام جواب داد و همسرجان اومدن خواستگاری... یه هفته بعد عقد کردیم و دوران خوشی داشتیم و البته بعد ۱/۵ سال مراسم عروسی گرفتیم. زمزمه های فامیل شوهر شروع شد که چرا بچه دار نمیشید؟ البته بگم من عروس بزرگه خونواده شوهرمم و اینکه بعد از عروسی همچین انتظاری میرفت. پدر و مادر همسرم چیزی نمیگفتن و خیلی هوامو داشتن. ولی برای دل اونام که شده تصمیم‌ گرفتیم بچه دار بشیم. دوران بارداری آرومی داشتم و ذوق مادر شدن تو سن ۱۸ سالگی برام‌ خیلی شیرین بود، با وجود اینکه بی تجربه بودم. پسرم سال ۸۳ بدنیا اومد و زایمان سختی داشتم. سزارین شدم. درد بعد زایمان که بماند تا ۱۰ روز با آمپول مسکن آروم میشدم. پسرم که ۳ساله شد فهمیدم که باردارم. شوهرم راضی نبود و مدام میگفت باید سقطش کنیم. برای دومی زوده فعلا، وقت داریم. اصرار شوهرم بیشتر برمی گشت به سخره گرفتن پسردایی و پسرخاله هاش که بهش میگفتن دنبالت کردن عجله داشتی؟ که براش سخت بود. شب و روزم شده بود غصه و گریه تا جایی که نوبت سقطو هم گرفتیم از یکی از بیمارستانای دولتی که کارمندش مخفیانه آمپول سقطو تهیه میکرد و اون موقع یعنی سال ۸۵ با مبلغ ۲۰۰ هزارتومن فقط پول آمپولش بود. ناراحت بودم چطور راحت این کارو میکنن؟ کسی نیس جلوی این کارو بگیره؟! نه قانونی!! نه مسئولی!! ... خلاصه شب که رفتیم خونه، فرداش نوبت سقط داشتم. اینقدر ضجه زدم جلوی شوهرم که راضی شد این کار رو نکنیم. خداروشکر خداروشکر که الان پسر دومم ۱۳ سالشه و خیلی دلسوز و مهربونه، بیشتر از برادر بزرگترش میفهمه، جوری که دوران نوزادی همه فامیل خیلی دوسش داشتن، مخصوصا پدرش... من دوتا پسر داشتم و طبق معمول فامیل شوهر میگفتن بچه سوم رو بیار اونم دختر. چون مادر شوهرم ۴ تا پسر داره انتظار دخترو از من داشتن !!! من مخالف بودم چون خیلی دلم میخواست تو محیط بیرون کار کنم برا روحیه م و میگفتم از کجا معلوم سومی پسر نباشه، دوتا پسر کافیه دیگه... کار پیدا کردم و هفتگی باشگاه میرفتم و اوقات خوشی داشتم. همش میگفتم دیگه باید برا خودم وقت بگذارم. بچه ها دیگه بزرگ شدن، بفکر خودم باید باشم مگه آدم از زندگیش چقدر لذت میبره، چقدر عمر میکنه، اینا مدام تو ذهنم بود ... یه مدت گذشت و تو دورهمی ها دیدم با فال، جنسیت بچه رو مشخص میکنند. البته من اعتقادی بهش نداشتم و از سر شوخی انجام دادم و گفتن بچه سومت دختره... هر هفته فال میگرفتن همین میشد. دلم لرزید. یه جورایی خلا تو زندگیم حس کردم. خنده و شادی تو خونوادم کمرنگ بود. هر کدوممون مشغول کار خودمون بودیم. کمتر به هم توجه میکردیم. پسرام دیگه بزرگتر شدن، ۱۶ و ۱۳ساله... دلم بچه می خواست. بچه های کوچیک فامیلو میدیدم، حسرت میخوردم. منم دختر میخواستم. حس میکردم به هم نزدیکتر میشیم. شادیمون بر میگرده و زندگیمون از یکنواختی درمیاد... الان که دارم تجربه زندگیمو میگم. دخترم ۱۶ ماهشه😍 سال ۹۷ بدنیا اومد بعد از ۱۲سال زندگی ۴ نفره... خداروشاکرم که خیلی زود جواب دعاهامو گرفتم. چون ناامید بودم. بعد از ۱۲سال شاید نیاز به درمان باشه برای بارداری... الان دخترم شده سوگلی خانواده... یه لحظه نمیتونم تنهاش بذارم. دلم براش یه ذره میشه، درصورتی که این حس و با پسرام کمتر داشتم. خب تجربه کمتر بود اون زمان. .. پدرش و برادراش براش غش و ضعف میکنن... تازه میگن براش خواهر بیار که تنها نباشه و من واقعا تو فکر چهارمیم😍 شیفته بچه شدم و خدای مهربون با قدمش چنان برکتی بهمون داده که گفتنی نیست. اینم بگم من به چله زیارت عاشورا متوسل شدم الان تقریبا ۲ساله هرسری چله میگیرمو هدیه میکنم و معجزاتش رو میبینم ....خداروشکر... دعا میکنم خداوند به کسانی که در انتظار اولاد هستن انشالله فرزند سالم و صالح هدیه کنه که صبر اوج احترام به حکمت خداونده... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
64.5K
دختر 3 ساله م از صبح داره اینو میخونه.. همسرم چن روزه آماده باشه و دل دخترم تنگه براش😭 اینو بی زحمت تو کانالتون بذارین شما 🥺♥ .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
انواع طرح های خام ورنگی جهت ایده مناسب نقاشی، نقاشی روی پارچه، گلدوزی، جواهر دوزی، ویترای، تابلوهای دکوراتیو و.... عضو کانال شو تا طرح مورد نظرت رو راحت پیدا کنی👌 https://eitaa.com/joinchat/101122239Ca3579975cf @tarhhaa
سلام عزیزم در پاسخ به اون بانویی که برای انتخاب بیمارستان دو دل هستن بگم عزیزم هم برو بیمارستان خصوصی هم ماما همراه بگیر ، به منم خانواده خیلی اصرار میکردن یه بیمارستان دولتی نزدیک برو مگه چی میشه ولی بعد از اینکه تو بارداری چند بار بستری شدم هم دولتی هم خصوصی واقعا تفاوت هاش رو دیدم از لحاظ تمیزی و رسیدگی به خودم و بچه ، وقتی بیمه داری از چی نگرانی منم بیمه داشتم کلا خرج بیمارستانم شد ۵۰۰ تومن ،تازه بعد از زایمان چون زایمانم سخت بود کلی مشکلات ریز پیدا کردم که واقعا کاریشون نمیشد کرد با این حال که دکتر مطرحی انتخاب کرده بودم و ماما ها کلی همراهیم کردن ، همین الانم که قراره به خاطر دکترم بیمارستانم رو عوض کنم بازم خصوصی میرم هرچند پول بیشتری هم قراره بدم با این بیمه ولی از الان حساب کتاب هاش رو با همسر کردم ، چون قرار نیست وسط لیبر پاشم بدو بدو برم رو تخت زایمان یا از وان برا کاهش درد استفاده میکنم خییییلی تاثیر داره متاسفانه بیمارستان قبلی وان نداشت من فقط از نعمت دوش اب گرم بهره مند شدم شمام انشاالله هر تصمیمی میگیری بهترین زایمان رو داشته باشی عزیزم🌹 حجاب یعنی: 🚫 مفتی لذت بردن ممنوع 🚫راحت رسیدن بہ زن ممنوع 🌸اسلام میگہ:همه باید تورو انسان ببینن اون جنبہ ی جنسیتم فقط برا همسرته👇 👈کسے که جنبۂ انسانیتم دوس داره 👈 کسی که ارزشتو میدونہ☺️ 👤استاد رائفی پور واکنش خیلی تند شهاب حسینی 👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340