نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
حمنم! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه! که به گشتن هم احتیاج نداشت
.
#فاضل_نظری
#گریه_های_امپراتور
#از_سر_بی_حوصلگی
@fazel_nazarrii
سُفره دارِ تواَم ای عشق، بفرما.. بِنشین
نانِ جو، زخم و نمک، خونِ جگر بسیار است...
#حامد_عسکری
@fazel_nazarrii
بکش دستی به روی زخمهای بیشمارِ من
که اعجازی که دستت میکند مرهم نخواهد کرد..
#جواد_منفرد
@fazel_nazarrii
"تضحك هَناك
وتمطر السماء غیثاً هنا
کأول مَطر علی بِلاد مِصر
بَعد سَنوات الجفاف..."
آنجا میخندد
و اینجا آسمان میبارَد،
همچو اولین باران بر
سرزمینِ مصر
پس از سالهای خشکسالی...
#علی_شجراتی
@fazel_nazarrii
ما در میانِ زخم و شب و شعله زیستیم
در تورِ تشنگی و تباهی
با نظمِ واژههای پریشان گریستیم...
#شفیعی_کدکنی
@fazel_nazarrii
حالا دیگر خواستنِ او را به یاد نمیآوری
اما همیشه بخشی از قلبت غمگین است
بدونِ اینکه دلیلش را بدانی...
#حمید_سلیمی
@fazel_nazarrii
هر کسی در پیِ کار و غمِ یاری و مرا
دل همان، درد همان، عهد همان، یار همان..
#امیر_شاهی_سبزواری
@fazel_nazarrii
القلوب برغم البعد تتصل!..."
قلبها علیرغمِ دوری، وصل میشوند...
#عربیات
@fazel_nazarrii