eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
77 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
ولادت پر برکت و پر نور حضرت مولی الموالی امیر المومنین علی بن ابی طالب (ارواحنا لتراب قبره الفداء) بر همه ی دوستداران آن حضرت مبارک باد. مولای ما نمونه ی دیگر نداشتست اعجاز خلقت است و برابر نداشتست
🔳 پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای ابوالفضل صوفی 🔳 ❓نسبت بین سه مصطلح شهرت (روایی، عملی و فتوایی) چیست؟ آیا عموم و خصوص من وجه است؟ 📚 پاسخ: همان طور که روشن است بین مفاهیم همیشه نسبت تباین برقرار است، و نسب اربعه ی در منطق به نسبت با افراد و مصادیق است. از این رو، نسبت بین شهرت روایی و شهرت عملی عموم من وجه است، زیرا ممکن است روایتی مصداق باشد که هم شهرت روایت و نقل داشته باشد و هم شهرت عملی. اما نسبت این دو با شهرت فتوايى تباین است، زیرا در شهرت فتوایی اصلا روایت معیّنی وجود ندارد، بلکه آنچه پیش روی ماست فتوای مشهور است؛ پس هیچ مصداق واحدی وجود ندارد بین شهرت فتوایی و دو مصطلح دیگر که گاه عملی باشد و گاه فتوایی، یا گاه روایی باشد و گاه فتوایی. البته اگر در شهرت عملی، شهرت فتوایی (شهرت فتوایی مدرکی) هم شکل بگیرد و در نظر گرفته شود نسبتشان عموم من وجه است. (توضیح این نکته در پاسخ به سوالات بعدی خواهد آمد) 📝 @fegh_osoul_rafiee
🔳 پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای ابوالفضل صوفی 🔳 ❓آیا شهرت عملی -همان طور که بر اساس مبنای مشهور جابر ضعف سند است- می تواند در ناحیه ی دلالت و استنباط نیز حجت بر فقیه باشد به صورتی که فقیه ملزم باشد فهم مشهور فقهاء را از آن روایت خاص و مشخص تبعیت کند؟ آیا چنین شهرتی هیچ ارزشی در ناحیه ی استنباط حکم ندارد؟ 📚 پاسخ: شهرت عملی یعنی فتوای فقهاء مستند به یک روایت خاص و مشخص باشد؛ به طوری که همگی آنها بر اساس یک روایت فتوا داده باشند که آن روایت باید یک روایت خاص بوده و برای ما نیز مشخص باشد. پس می توان گفت آنچه در شهرت عملی مهم است استناد فقها به یک روایت خاص و مشخص است، و این که فتوای آنها چیست اهمیتی ندارد. (بر خلاف مرحوم مظفر که شهرت عملی را نوعی از شهرت فتوایی می داند که البته سخن دقیقی نیست)؛ به همین خاطر می گوییم ممکن است مشهور فقهاء همگی بر اساس یک روایت عمل کرده و فتوا داده باشند، اما برخی به وجوب، برخی دیگر به استحباب، و برخی دیگر به اباحه فتوا داده باشند، در حالی که استناد همگی آنها به یک روایت خاص و مشخص بوده است؛ پس، شهرت عملی می تواند شهرت فتوایی هم در کنارش باشد یا نباشد. اما نکته اینجاست که در جایی که شهرت عملی فتوایی را فرض کنیم نیز باید گفت فهم فقهاء بر فقیه دیگر حجت نیست، و فهم دیگر فقها (حتی فقهای متقدم) بر فقیه دیگر حجت نیست، به این معنا که دلیل فتوای یک فقیه بر اساس یک روایت نمی تواند فهم دیگر فقیهان باشد، اگر چه فهم فقهای دیگر می تواند مویّد و مقوِّی فهم فقیه باشد. 📝 @fegh_osoul_rafiee
🔳پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای محمد جواد پولادین 🔳 ❓ وجه دخول «شهرت فتوایی» و «قول لغوی» در علم اصول چیست؟ ضابطه ی اصولی بودن این دو مساله چیست؟ 📚 بنا بر مبنای مرحوم شیخ که معتقد است موضوع علم اصول، «ادله ی اربعه با وصف حجیت» است وجه دخول مساله ی خبر واحد در علم اصول روشن شد. 📌 شهرت فتوایی نیز از آن جهت که کاشف حاکی از سنت است داخل در علم اصول است؛ یعنی در صورت تحقق شهرت فتوایی، ثابت می شود که روایت معتبری نزد ایشان وجود داشته است که همه ی آن فقیهان بر اساس آن روایت و مستند معتبر، قائل به یک فتوا شده اند. از این جهت شهرت فتوایی -بنا بر نظر شیخ در مورد موضوع علم اصول- داخل در مباحث علم اصول است. 📌 قول لغوی نیز از آن جهت که بحث از چگونگی اثبات مدلول و معنای موضوع علم اصول (ادله ی اربعه) است داخل در علم اصول است. 📝 @fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
#فرائد_الأصول #مسائل_علم_اصول 🔳پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای محمد جواد پولادین 🔳 ❓ وجه دخول «شهر
🔳پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای محمد جواد پولادین 🔳 ❓ (در ادامه ی سوال قبل) مراد از اثبات حجیت شهرت فتوایی کاشفیت از سنت نیست؛ چون اگر مراد، کاشفیت باشد همان اجماع می شود، زیرا در اجماع اگر قول معصوم کشف شود حجت می شود و ما به عدد اجماع کننده ها کار نداریم. پس -اگر قرار است شهرت و اجماع هر دو کاشف رای معصوم باشند- چه فرقی بین اجماع و شهرت فتوایی است؟ 📚 در تصویرِ «اجماع» مبانی مختلفی وجود دارد، اما با «شهرت فتوایی» فرق جوهری دارد، و بزرگترین فرق این دو -بنا بر نظر مشهور امامیه- آن است که اجماع، قطع آور است و شهرت فتوایی، ظن آور؛ از این رو، اجماع اگر با شرایطش تحقق پیدا کند حجیتش منوط به حجیت ذاتی قطع است، اما شهرت فتوایی به خاطر ظن آوری اش نیاز به جعل حجیت دارد. و شهرت فتوایی در عدد قائلين نيز با اجماع فرق دارد؛ از این رو، عدد مُجمعین اگر در حد ظن آوری باشد شهرت فتوایی است و اگر در حد قطع آوری باشد -که هر کدام شرایط خود را دارد- اجماع است. و اشتراک آن دو در آن است که هر دو کاشف رای معصوم هستند؛ و با قطع نظر از کاشفیت این دو از سنت، شهرت و اجماع بنا بر دیدگاه امامیه مصدر حکم شرعی نبوده و به خودی خود هیچ اعتباری ندارند. 📝 @fegh_osoul_rafiee
🔳پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای سعید پیروزفر 🔳 ❓نظریه ی نهایی شیخ انصاری در مورد «شهرت فتوایی» چیست؟ 📚 پاسخ: از عبارت «تُوُهِّم» در سطر ابتدایی بحث، و همچنین ردّ هر دو استدلال، و عدم اشاره ای بر خلاف قول به عدم حجیت در آخر کلام شیخ، روشن است که ایشان حجیت شهرت فتوایی را به عنوان یک ظن خاص قبول نمی کند. 📌 اما نکته ی بسیار مهم و روش شناختی فقهِ شیخ انصاری آن است که ایشان در موارد متعددی در کتاب مکاسب خود با مشهور مخالفت نمی کند و شهرت فتوایی را در مقام تجمیع و تراکم ظنون به عنوان یک اماره ی ظن آور در کنار دیگر امارات ظنی قرار داده و در مسیر استنباط از آن به عنوان یکی از قطعات پازل استفاده می کند. به ج۱/ص۷۹، ج۳/ص۲۸۰، ج۴/ص۲۱۳، ج۴/ص۲۳۰ و ج۶/ص۱۷۲ از کتاب مکاسب شیخ انصاری (چاپ مجمع الفکر الاسلامی) مراجعه کنید؛ مرحوم شیخ در این موارد نظر فقهی خود را با شهرت فتوایی تقویت می کند. 📝 @fegh_osoul_rafiee
🔳پاسخ به نقد برادر عزیزم، آقای سعید پیروزفر 🔳 ❓این که مرحوم شیخ فرمود: «اصل آن است که معصوم در مقام بیان حکم واقعی است، نه در مقام تقیه یا خوف» تنها نسبت به زمانی است که شرایط اجتماعی و حاکمیتی زمان معصوم سخت نباشد، و در غیر این صورت اگر شرایط سخت و اختناقی باشد اصل آن است که آن معصوم در مقام تقیه است، نه بیان حکم واقعی. 📚 پاسخ: اصول عقلایی و عرفی کلام بر اساس شرایط و اقتضائات زمان و زمانه ی هر معصوم (علیه السلام) تعیین نمی شود، بلکه بر اساس موازین عقلایی و حِکْمی کلام که در نزد همه ی عقلاء در همه ی زمان ها پذیرفته شده است تعیین می شود. همچنین بسیار بعید و دور از ذهن است که کار امامت -که راهبری شیعه و بیان شریعت است- به جایی برسد که غالب سخنان یک معصوم، تقیه باشد و بیان حکم واقعی در کلام ایشان، خلاف اصل غالبی؛ این یعنی قطع شدن ارتباط مبیِّن شریعت با متشرّعان و متدینان که سخن بسیار دور از عالَم ثبوت و اثبات است. حال که اثبات شده است هر متکلم عاقل و حکیمی در زمان بیان مطلب، اصل آن است که در مقام بیان مراد جدّی و واقعی خود است و نه این که در مقام شوخی یا تقیه یا خوف یا... است، فقیه باید شرایط اجتماعی و حاکمیتی زمان هر معصوم (علیه السلام) را به خوبی بررسی کند تا در مقام اثبات نیز بر او ثابت شود که این اصل عقلایی حاکم است یا نیست. به طور مثال صاحب جواهر و دیگر فقیهان اذعان دارند که شرایط اجتماعی و حاکمیتی زمان امام موسی بن جعفر الکاظم (علیهما السلام) به گونه ای است که دوران ایشان دوران تقیه است، از این رو، اگر کلامی از ایشان صادر شده باشد که موافق مذهب رایج و مورد تایید حاکمیت عباسیون در زمان ایشان بوده باشد -با وجود دیگر شرایط- حمل بر تقیه می شود. بنا بر این، این سخن که اصل در زمان امام کاظم (علیه السلام) در سخنان ایشان تقیه است سخنی فنّی نبوده، بلکه سخن صحیح و دقیق آن است که در زمان ایشان احتمال تقیه بودن کلام ایشان بیشتر از سایر اهل بیت (علیهم السلام) است؛ پس، فقیه باید در کلام امام کاظم (علیه السلام) احتمال تقیه بودن را -با وجود موافقت کلام ایشان با مذهب رایج آن زمان- مورد دقت و واکاوی بیشتری قرار دهد تا موقف او نسبت به آن اصل عقلایی روشن شود. 📝 @fegh_osoul_rafiee
📚 مباحث مرتبط با هر علمی -مانند علم اصول- به مباحث درون علمی (مسائل علم) و برون علمی (مبادى علم) تقسیم می شود. 📌 مسائل علم آن مباحثی است که داخل در چارچوب علم است؛ یعنی ضابطه ی مساله ی اصولی بر آن منطبق است. 📌 و مبادی علم آن مباحثی است که اگر چه مرتبط با علم اصول است، اما داخل در علم اصول نبوده و باید خارج از چارچوب مسائل علم اصول مورد بررسی قرار گیرد. (برخی از مبادی علم مانند مبادی کلامی در فلسفه ى علم اصول، و برخی مانند تعریف و موضوع در مدخل و مقدمه ی علم اصول، و برخی مانند چیستی قطع در مقدمه ی همان مساله ی خاص مورد بحث قرار می گیرد) 📌 موضوع علم اصول همان ضابطه ی مساله ی اصولی است که مانند نخ تسبیح محور تمام مسائل علم اصول بوده، و همه ى مسائل علم اصول مباحثی است که از عوارض ذاتی موضوع دانسته می شود. مثلاً بنا بر نظر مشهور اصولیان، موضوع علم اصول «قواعد در طریق استنباط» است؛ پس هر مساله ی علم اصول باید در نهایت قاعده ای برای استنباط باشد، مانند حجیت ظواهر، و حجیت خبر واحد، و دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت، و... . 📎 پس، بحث از چیستی موضوع علم اصول هیچ گاه نمی تواند مساله ای اصولی باشد، زیرا اصولی بودن تمام مسائل اصول منوط به آن است. 🔷 مبادی علم اصول (مباحث برون علمی) به دو نوع مبادی تصدیقی و مبادی تصوری تقسیم می شود. 🔹 مبادی تصدیقی آن گزاره هایی است که به عنوان یک گزاره ی تصدیقی در علم اصول به کار بسته می شود، مانند گزاره ی تصدیقی «خداوند حکیم است» یا «پیامبر و امامان دوازده گانه، معصوم از خطا و غلط و نسیان هستند»؛ این دو گزاره که گزاره های کلامی و اعتقادی مرتبط با علم اصول هستند پایه و اساس تصدیق بسیاری از قواعد اصولی قرار مى گیرد. 🔹 و مبادی تصوری آن مباحثی است که تنها تصوّر از یک مصطلحِ مفرد در علم اصول را تصحیح می کند؛ مثلاً مباحث پیرامون چیستی تعریف و موضوع علم اصول از مبادی علم اصول است؛ یعنی تنها تصور از این دو مفرد را برای ما روشن می کند. 📎 البته همان طور که گفته شد مبادی علم به کلی از چارچوب علم خارج اند. 📝 @fegh_osoul_rafiee
1دروس تمهيدية في القواعد الفقهية - الشيخ باقر الأيرواني - ج1.pdf
7.13M
❎ فايل Pdf جلد ۱ کتاب «دروس تمهیدیة في القواعد الفقهية» شیخ محمد باقر ایروانی