فقه فرهنگی
ادله بررسی شده در این جلسه: روایات حرمت کتمان مانند: عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَد
روایات کفالت ايتام آل محمد؟ص؟
یکم. روایت یوسف بن محمد
الْإِمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ؟ع؟ فِي تَفْسِيرِهِ، حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ؟عهم؟ أَنَّهُ قَالَ «أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ. أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ. أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى». میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 153
دوم. روایت علی بن محمد بن سیار
بهذه الاسناد عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيّ؟ع؟ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب؟عهما؟«مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا فَأَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ بِهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِجَمِيعِ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ وَ حُلَّةٌ لَا تَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ. أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهَةِ الْجِنَانِ. فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة.» . محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج2، ص 2؛ احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 16.
سوم. روایت از امام عسکری؟ع؟
قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ؟ع؟ «حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ؟س؟ فَقَالَتْ إِنَّ لِي وَالِدَةً ضَعِيفَةً وَ قَدْ لُبِسَ عَلَيْهَا فِي أَمْرِ صَلَاتِهَا شَيْءٌ وَ قَدْ بَعَثَتْنِي إِلَيْكِ أَسْأَلُكِ فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ؟س؟ عَنْ ذَلِكَ فَثَنَّتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ ثَلَّثَتْ إِلَى أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْكَثْرَةِ. فَقَالَتْ لَا أَشُقُّ عَلَيْكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ. قَالَتْ فَاطِمَةُ؟س؟ «هَاتِي وَ سَلِي عَمَّا بَدَا لَكِ. أَرَأَيْتِ مَنِ اكْتُرِىَ يَوْماً يَصْعَدُ إِلَى سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِيلٍ وَ كِرَاهُ مِائَةُ أَلْفِ دِينَارٍ يَثْقُلُ عَلَيْهِ». فَقَالَتْ لَا. فَقَالَتْ «اكْتُرِيتُ أَنَا لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ بِأَكْثَرَ مِنْ مِلْءِ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَى أَنْ لَا يَثْقُلَ عَلَيَّ. سَمِعْتُ أَبِي؟ص؟ يَقُولُ إِنَّ عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُونَ فَيُخْلَعُ عَلَيْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَى كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ، حَتَّى يُخْلَعُ عَلَى الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ حُلَّةٍ مِنْ نُورٍ. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا الْكَافِلُونَ لِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ النَّاعِشُونَ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ هُمْ أَئِمَّتُهُمْ هَؤُلَاءِ تَلَامِذَتُكُمْ وَ الْأَيْتَامُ الَّذِينَ كَفَلْتُمُوهُمْ وَ نَعَشْتُمُوهُمْ. فَاخْلَعُوا عَلَيْهِمْ خِلَعَ الْعُلُومِ فِي الدُّنْيَا. فَيُخْلَعُونَ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أُولَئِكَ الْأَيْتَامِ عَلَى قَدْرِ مَا أَخَذُوا عَنْهُمْ مِنَ الْعُلُومِ إِلَى آخِرِه.» . میرزا حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج17، ص 317؛ محمد بن حسن، حرعاملی، الفصول المهمة في أصول الأئمة، ج 1، ص 600.
چهارم. روايت اول احتجاج
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ؟ع؟ قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ «فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِي رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَى فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى السُّهَا». . محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج2، ص 3؛ احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، ج 1، ص 16.
قواعد فقهی فرهنگ ج۹.mp3
39.48M
جلسه نهم قواعد #فقه_فرهنگی
جمع بندی قاعده ارشاد جاهل و کاربردهای آن در فقه فرهنگ:
مجموعه ادله و دلیل اصلی قاعده ارشاد جاهل چیست؟
قلمرو قاعده در کارهای فرهنگی چیست؟
برای ارشاد فردی و اجتماعی دانستن چه علومی لازم است؟
آیا به دست آوردن علم لازم برای ارشاد مقدمه واجب است یا مقدمه وجوب؟
ارشاد وجوب تعبدی دارد یا توصلی؟
چرا بر حکومت اسلامی تعلیم حداقلی از مسائل زندگی و حقوقی واجب است؟
چرا ارشاد جاهل بر حاکم و حاکمیت وجوب عینی دارد اما بر عموم مردم کفایی است؟
مراتب علم و جهل و ارشاد در این قاعده چیست؟
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۱۰.mp3
28.26M
جلسه دهم قواعد #فقه_فرهنگ
منظومه قواعد فقهی فرهنگ:
1. قواعدی وجوب وظیفهمندی را اثبات میکند: قاعده ارشاد جاهل، دعوت، هدایت، امر به معروف و نهی از منکر.
2. قواعدی که استحباب فعالیتهای فرهنگی را اثبات میکند: اعانه بر بر، تسنین سنن حسنه، احسان الی الغیر.
3. قواعدی که در برنامهریزی فرهنگی کاربست ویژه دارد: اتقان، الاهم فلاهم. قاعده تامین عدالت اجتماعی، لاضرر.
4. قواعدی که در بعد حاکمیتی در فرهنگ کاربست بیشتری دارد: نفی سبیل، عزت اسلامی، حفظ نظام اجتماعی، دفاع از مسلمین.
نکته: اصول فعالیتهای فرهنگی، قوانینی کلی هستند که مصداق خارجی ندارند و روح حاکم بر مصادیق متعدد هستند.
اما قواعد فقهی، علاوه بر کلی بودن، بر مصداق خارجی مشخصی نیز منطبق است. هرچند ممکن است کسی بگوید این قواعد از جهت کلی بودن، اصل هستند. اما با دقت بیشتر، اصل با قواعد فقهی متفاوت است.
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۱۱.mp3
29.7M
جلسه یازدهم #فقه_فرهنگی
مروری به قواعد وظیفهمندی نسبت به فعالیتهای فرهنگی:
1. مروری بر قاعده ارشاد جاهل، دعوت، هدایت و بهویژه مروری بر قاعده امر به معروف و نهی از منکر.
2. بررسی ارتباط این چهار قاعده با مسئله حریم شخصی.
3. آیا عنوان حریم شخصی در ادله فقهی وجود دارد؟
4. حریم شخصی با این قواعد تعارض دارد یا تزاحم؟
مروری بر عناوین اشاره کننده بر حریم شخصی.
نکته مهم: در بررسی فقهی بسیار اشتباه است که بر اساس تعاریف غیر دینی و غربی بخواهیم از ادله شرعی استفاده کنیم. بهویژه در مواردی که عناوین شرعی معادل آنها وجود دارد. مانند بررسی عنوان حریم شخصی در ادله شرعی.
@feqahat
قواعد فقه فرهنگ ج۱۲.mp3
50.28M
جلسه بسیار مهم#حریم_شخصی.
در تزاحم حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل، کدام مقدم است؟
ابتدا باید برپایه ادله شرعی حریم شخصی را تعریف کنیم.
در فقه عنوان حریم شخصی نداریم. بلکه چند عنوان زیر را داریم:
الف) ممنوعیت تجسس و تفتیش
دستهای از ادله بر ممنوعیت تجسس و تفتیش دلات دارد.
ـ آیه 12سوره حجرات
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُم بَعْضا».
روایت اسحاق بن عمار
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يَخْلُصِ الْإِيمَانُ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِينَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ يَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِي بَيْتِهِ. . كلينى، الكافي، ج2، ص354.
ب) ممنوعیت عیبجویی از دیگران
صحیحه زيدالشحام
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنِ حُسَيْنِ بْنِ مُخْتَارٍ، عَنْ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِيمَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ: «عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ» قَالَ: «مَا هُوَ أَنْ يَنْكَشِفَ فَتَرى مِنْهُ شَيْئاً، إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِيَ عَلَيْهِ أَوْ تَعِيبَهُ». كلينى، الكافي،، ج4 ؛ ص87.
فقه فرهنگی
جلسه بسیار مهم#حریم_شخصی. در تزاحم حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل، کدام مقدم است؟ ابتد
ج) ممنوعیت استراق سمع و بصر
أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الدَّيْبُلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ أَيُّوبَ السَّخْتِيَانِيِ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «... مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى حَدِيثِ قَوْمٍ وَ هُمْ لَهُ كَارِهُونَ يُصَبُّ فِي أُذُنَيْهِ الْآنُكُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ سُفْيَانُ الْآنُكُ هُوَ الرَّصَاصُ. ابن بابويه، الخصال، ج1، ص109.
از این سه عنوان میتوان یک عنوان کلی برداشت کرد: لزوم رعایت حریم افراد.
درنتیجه آنچه در ادله وجود دارد، لزوم رعایت حریمی از افراد از سوی دیگران است. نه اینکه به فرد بگوید تو حق داری در یک دایره و حریمی، هرآنچه میخواهی انجام دهی!
......
حال، در تزاحم رعایت حریم افراد و هدایت و امربه معروف و ارشاد جاهل، بر اساس قانون تزاحم باید عمل کرد. یعنی باید مورد به مورد، اهم و مهم کرد. اصل رعایت حریم افراد است، مگر مصلحتی اهم، سبب شود که شرع اجازه شکستن حریم افراد را بدهم. تبیین این موارد جلسه بعد.
@feqahat
فقه فرهنگ ج۱۳.mp3
20.22M
جلسه #حریم_شخصی۲
در ادامه حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل کدام مقدم است.
ادامه و جمع بندی:
1. فلسفه تربیتی احکام
نکته مهم این است که فقه امامیه برنامه هدایت افراد است و لزوم رعایت حریم شخصی در آن، نمیتواند مفری برای انجام گناه باشد؛ بلکه این قانون نیز حکمتِ هدایتی و تربیتی دارد که از جمله آن است:
عدم اشاعه فساد، هدایت افراد بر اساس اختیار و حفظ آبرو و عدم تخریبِ شخصیت افراد با توجه به نقش اساسی آن در زمینهسازی وقوع آسیبهای اجتماعی.
اما آنگاه که این حریم شخصی خود دستآویز باشد برای اشاعه فساد، سلب آزادی دیگران در داشتن محیط رشد دینی و مانع شدن برای هدایت دیگران، حکمتی برای پایداری بر آن نیست. برپایه مصالحِ والای تربیت اسلامی، در چنین مواردی نه تنها ورود به حریم برای اصلاح اجتماعی جایزاست؛ بلکه در برخی موارد واجب میگردد.
2.عناوین مقدم بر رعایت حریم افراد:
2ـ1. مسئولیت تربیتی
2ـ2. اقامه امور راهبردی دین
2ـ3. عناوینی که مولا رضایت به انجام آنها ندارد
2ـ4.مانع شدن از نشر فساد میان مسلمانان
2ـ5.حفظ نظام اسلامی
2ـ6. مجوز قانونی و وظیفه قانونی
@feqahat
فقه فرهنگی
جلسه #حریم_شخصی۲ در ادامه حریم شخصی و امر به معروف، هدایت و ارشاد جاهل کدام مقدم است. ادامه و جمع ب
مسئولیت تربیتی
الف) روایت زراره
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ؟ع؟ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ إِنَّ امْرَأَتَكَ الشَّيْبَانِيَّةَ خَارِجِيَّةٌ تَشْتِمُ عَلِيّاً ع فَإِنْ سَرَّكَ أَنْ أُسْمِعَكَ مِنْهَا ذَاكَ أَسْمَعْتُكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِذَا كَانَ غَداً حِينَ تُرِيدُ أَنْ تَخْرُجَ كَمَا كُنْتَ تَخْرُجُ فَعُدْ فَاكْمُنْ فِي جَانِبِ الدَّارِ قَالَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ كَمَنَ فِي جَانِبِ الدَّارِ فَجَاءَ الرَّجُلُ فَكَلَّمَهَا فَتَبَيَّنَ مِنْهَا ذَلِكَ فَخَلَّى سَبِيلَهَا وَ كَانَتْ تُعْجِبُهُ. كلينى، الكافي، ج5 ؛ ص351.
ب) روایت حسين بن موسى بن جعفر (ع)
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، عَنْ أُمِّهِ قَالَتْ: كُنْتُ أَغْمِزُ قَدَمَ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ هُوَ نَائِمٌ مُسْتَقْبِلًا فِي السَّطْحِ، فَقَامَ مُبَادِراً يَجُرُّ إِزَارَهُ مُسْرِعاً فَتَبِعْتُهُ فَإِذَا غُلَامَانِ لَهُ يُكَلِّمَانِ جَارِيَتَيْنِ لَهُ وَ بَيْنَهُمَا حَائِطٌ لَا يَصِلَانِ إِلَيْهِمَا، فَتَسَمَّعَ عَلَيْهِمَا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ: «مَتَى جِئْتِ هَاهُنَا»؟ فَقُلْتُ: حَيْثُ قُمْتَ مِنْ نَوْمِكَ مُسْرِعاً فَزِعْتُ فَتَبِعْتُكَ. قَالَ: «أَ لَمْ تَسْمَعِي الْكَلَامَ»؟ قُلْتُ: بَلَى. فَلَمَّا أَصْبَحَ بَعَثَ الْغُلَامَيْنِ إِلَى بَلَدٍ، وَ بَعَثَ بِالْجَارِيَتَيْنِ إِلَى بَلَدٍ آخَرَ، فَبَاعَهُمْ. حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط - الحديثة) - قم، چاپ: اول، 1413 ق. النص ؛ ص331
مرحوم، آیت الله جواد تبریزی (ره) در موردی مشابه، پاسخ میدهند:
هل يجوز لمن شكّ في زوجته أن يقرأ الأوراق الخاصة بالزوجة من دون علمها و إن لم تأذن له في ذلك، و إنما فعله للاطمئنان أم لا يجوز له ذلك؟
باسمه تعالى: لا يجوز التجسس على الزوجة إلّا إذا كان يريد صلاحها أو كان لأمرٍ يمسه أو أمرٍ يضر بها من باب قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ، و اللّه العالم.
تبريزى، صراط النجاة (للتبريزي)، ج6، ص: 261.
اقامه امور راهبردی دین
انجام امور معروف بسیار مهم، مرحوم امام خمینی (ره) در این باره مینویسد:
لو كان المعروف و المنكر من الأمور التي يهتم به الشارع الأقدس. كحفظ نفوس قبيلة من المسلمين و هتك نواميسهم أو محو آثار الإسلام و محو حجته بما يوجب ضلالة المسلمين أو إمحاء بعض شعائر الإسلام كبيت اللّه الحرام بحيث يمحى آثاره و محله و أمثال ذلك لا بد من ملاحظة الأهمية، و لا يكون مطلق الضرر و لو النفسي أو الحرج موجبا لرفع التكليف، فلو توقفت إقامة حجج الإسلام بما يرفع بها الضلالة على بذل النفس أو النفوس فالظاهر وجوبه فضلا عن الوقوع في ضرر أو حرج دونها.
خمينى (ره)، تحرير الوسيلة، ص: 472 و473.
عناوینی که مولا رضایت به انجام آنها ندارد
برخی عناوین، سلبی هستند و مولا رضایتی به انجام آنها ندارد. امام خمینی (ره) در این باره نیز مینویسند:
لو كان المنكر مما لا يرضى المولى بوجوده مطلقا كقتل النفس المحترمة جاز بل وجب الدفع و لو انجر الى جرح الفاعل أو قتله، فيجب الدفاع عن النفس المحترمة بجرح الفاعل أو قتله لو لم يمكن بغير ذلك من غير احتياج إلى إذن الامام عليه السلام أو الفقيه مع حصول الشرائط، فلو هجم شخص على آخر ليقتله وجب دفعه و لو بقتله مع الأمن من الفساد و ليس على القاتل حينئذ شيء.
در موسوعة الفقه الإسلامي در این باره آمده است:
ثمّ إنّه يستثنى من حرمة استراق السمع و التجسّس عن أسرار الناس ما إذا توقّف غرض أهمّ لا يرضى الشارع بتركه بوجه على استراق السمع و التجسّس عن حريم مسلم، كما إذا خلا بمن كان دمه محترماً ليقتله ظلماً فإنّه يجوز حينئذٍ استراق السمع و التجسّس عن حريمه للمنع من القتل؛ لأنّ إنقاذ النفس المحترمة من الهلاك أهمّ من استراق السمع فترتفع بذلك حرمته. و من ذلك أيضاً ما إذا توقّف إصلاح المجتمع المسلم و حسم مادّة الفساد عنه أو حفظ النظام الإسلامي و الدولة الحقّة العادلة على استراق السمع و التجسّس، ففي هذه الصورة يجوز للحاكم الشرعي أو من ينوب عنه استراق السمع و التجسّس على من يظنّ أنّه بصدد الإطاحة بالحكومة الشرعيّة أو تضعيفها أو نشر الفساد بين المسلمين و نحو ذلك لأهميّة هذه الامور، فترتفع بذلك حرمة استراق السمع و التجسّس عن حريم الأشخاص.
. شاهرودى، موسوعة الفقه الاسلامي طبقا لمذهب أهل البيت عليهم السلام، ج11، ص: 318.
فقه فرهنگ ج ۱۴.m4a
37.76M
🔹#فقه_فرهنگی بررسی فقهی #فیلترینگ
در ادامه بررسی قواعد هدایت و امر به معروف و نهی از منکر، به مسئله فیلترینگ باهدف جلوگیری از گمراهی (در مقابل هدایت) و به منظور نهی از منکر،بر میخوریم.
فیلترینگ دارای دو بعد محتوایی و فنی ـ مهندسی است. در فیلترینگ نیز هر دو بعد بایسته بررسی است؛ اما آنچه با این فرع ارتباط بیشتری دارد، بررسی حکم فیلترینگِ محتوای رسانهای است.
هر کشوری برپایه فرهنگ و مبانی اعتقادی، مصادیق مجرمانهای برای فیلترینگ اعلام میکند. این عناوین در ایران نه بند دارد که فهرست مصاديق محتوای مجرمانه ذیل موضوع ماده 21 قانون جرايم رايانهاي است.
پیشینه فقهی
ادله فیلترینگ محتوای ضد اخلاقی و اعتقادی
اگر بخواهیم از پیشینه فیلترینگ محتوایی در فقه سخن گوییم، پیشینه هممناطِ این بحث، «مسئله کتب ضلال» است. پیشینهای که از مرحوم شیخ مفید تا فقهای معاصر در آن نظر دادهاند.
امام خمینی (ره) انواع تصرف در اینگونه کتابها را در صورتی حرام دانستهاند که غرض صحیحی بر آن مترتب نباشد.
مرحوم آیت الله خویی، برپایه حرمت اضلال مردم، از آن بحث کردهاند.
از دیدگاه مرحوم آیت الله تبریزی، برپایه، مفاد ادله نهی از منکر که بر وجوب دفع منکر نیز دلالت دارد، التزام به وجوب محو کتب ضلال را اظهر میدانند.
از دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی در أنوار الفقاهه، درباره حرمت حفظ کتب ضلال نهی خاصی وارد نشده است؛ اما وجوهی که فقها برای دلالت بر حرمت اقامه کردهاند برای افاده مقصود کافی است.
@feqahat
فقه فرهنگی
🔹#فقه_فرهنگی بررسی فقهی #فیلترینگ در ادامه بررسی قواعد هدایت و امر به معروف و نهی از منکر، به مسئله
دیدگاه برگزیده این است که حفظ و خرید و فروش کتب ضلال در صورتی حرام است که با اطمینان، منجر به گمراهی خود یا اضلال دیگران باشد. در مواردی، نه تنها از بین بردن کتب ضلال لازم نیست، بلکه به علت عروض عناوین ثانوی حفظ برخی کتب ضاله، واجب میگردد.
از ادله و نتایج بیانشده، در دو بعد میتوان بهره برد:
ـ حرمت نگهداری محتوای ضاله در فضای تحت مدیریت جامعه اسلامی؛ مانند شبکه ملی اطلاعات؛
ـ وجوب مواجهه با انتقال محتوای ضاله در شبکه اینترنت و فضای مجازی.
نتایج برآمده اینکه:
1. فیلترینگ محتوای ضاله محدود به شبکه داخلی و ملی اطلاعات نمیگردد و این وظیفه حاکمیت، نسبت به تردد اطلاعات از داخل به خارج و به عکس نیز هست.
2. ملاک ضال بودن یک محتوا، گمراهکنندگی برای عموم مردم است؛ زیرا این فضا نیز عمومی است؛ مگر دسترسیهای افراد محدود و مشخص باشد که ملاک، افراد گیرنده اطلاعات هستند.
3. تنها در صورتی میتوان محتوای ضاله را با اهداف اصلاحگرانه نگاه داشت، که به عدم استفاده افراد آسیبپذیر از آن محتوا، یقین داشت.
4. برپایه مشکک بودن ضلال و گمراهی، لازم است، دسترسیهای افراد و گروههای مختلف به محتوای اینترنتی و مجازی، محدود و مشخص گردد؛ بهویژه افراد آسیبپذیرتر جامعه مانند کودکان و از سویی، دسترسی امن کارشناسانی که نیازمند محتوای ضاله در پاسخگویی هستند. زیرا ممکن است محتوایی در سنی گمراه کننده باشد؛ اما همان محتوا برای رد سنی دیگر یا اقشاری دیگر، لازم باشد.
@feqahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقه فرهنگ ج ۱۵.m4a
49.62M
🔹#فقه_فرهنگی بررسی فقهی #فیلترینگ 02
🔸ادله حرمت اضلال که فقها در «حرمت نگهداری کتب ضلال» آوردهاند:
الف) آیات نهی کننده از اضلال
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ».. لقمان: آیه 6
«وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» حج: آیه 30
«وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ». توبه: آیه 107
«فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَ وَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یكْسِبُونَ». بقره (2): 79.
«قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَیلَكُمْ لاَ تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَیسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى». طه: آیه 61
آیات دوری از مجالس استهزاء آیات الهی
«وَ إِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ في آیاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یخُوضُوا في حَدِیثٍ …». . أنعام (6): 68.
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیكُمْ في الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یكْفَرُ بِهَا وَ یسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یخُوضُوا في حَدِیثٍ غَیرِهِ إِنَّكُمْ...» نساء (4): 140.
@feqahat
ب) روایات تعلیم، تسنین و تکلم در باب ضلال
«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ (عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِی)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ أَبِي عُبَیدَةَ الْحَذَّاءِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ؟ع؟، قَالَ: «... مَنْ عَلَّمَ بَابَ ضَلَالٍ كَانَ عَلَیهِ مِثْلُ أَوْزَارِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا ینْقَصُ أُولَئِكَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیئاً». - ابو جعفرمحمد بن يعقوب كلينى (شیخ کلینی)، الكافي، ج 1، ص 35.
«الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الصَّادِقِ؟ع؟: «وَ كُلُّ مَنْهِي عَنْهُ مِمَّا یتَقَرَّبُ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ، أَوْ یقَوَّى بِهِ الْكُفْرُ وَ الشِّرْكُ مِنْ جَمِیعِ وُجُوهِ الْمَعَاصِي، أَوْ¬بَابٌ یوهَنُ بِهِ الْحَقُّ فَهُوَ حَرَامٌ مُحَرَّمٌ بَیعُهُ، وَ شِرَاؤُهُ وَ إِمْسَاكُهُ وَ مِلْكُهُ وَ هِبَتُهُ، وَ عَارِیتُهُ وَ جَمِیعُ التَّقَلُّبِ فِیهِ».محمد بن حسن عاملى (حرّ عاملی)، وسائل الشيعة، ج 17، ص 84و 85.
ج) وجوب دفع ضرر محتمل
ـ جمعبندی ادله
نتیجه اینکه این ادله در حقیقت ثابت کننده حرمت گمراهی دیگران و به ملازمه، وجوب جلوگیری از گمراهی دیگران است. این حکم کفایی است؛ مگر در شرایطی بر کسانی مانند حکومت و والدین، عینی باشد. کتب ضلال یکی از مصادیق گمراهی بودهاند؛ اما این ادله را قید نمیزنند.
اگر محتوای ضلال با اطمینان منجر به گمراهی خود شخص یا اضلال دیگران باشد، انتقال و نگهداری آن حرام است.
نتیجه و دیدگاه برگزیده این است که محتوای ضلال در صورتی حرام است که با اطمینان، منجر به گمراهی خود یا اضلال دیگران باشد. حرمت حفظ کتب ضلال در مواردی نظیر حفظ این کتب برای بررسی و نقد آنها یا در شرایط تقیه، تخصیص خورده است و به عنوان اولی حرام نیست.
ازآنجاکه شیوههای مقابله با نشر ضلال متعدد است، در انتخاب هر یک از وسائل مخیر است؛ مگر یکی از شیوهها، کارآیی بیشتر داشته باشد که در آن صورت ارجح است.
@feqahat
🔹منظومه قواعد فقهی فعالیتهای فرهنگی
🔸قواعدی که وجوب وظیفهمندی نسبت به فعالیتهای فرهنگی را اثبات میکند: قاعده ارشاد جاهل، دعوت، هدایت، امر به معروف و نهی از منکر.
قواعدی که استحباب فعالیتهای فرهنگی را اثبات میکند: اعانه بر بر، تسنین سنن حسنه، احسان الی الغیر.
🔸قواعدی که در برنامهریزی فرهنگی کاربست ویژه دارد: اتقان، سرعت، الاهم فلاهم. قاعده تامین عدالت اجتماعی، لاضرر.
🔸قواعدی که در بعد حاکمیتی در فرهنگ کاربست بیشتری دارد: نفی سبیل، عزت اسلامی، حفظ نظام اجتماعی، دفاع از مسلمین.
🔹@feqahat
فقه فرهنگ ج ۱۶.m4a
49.09M
🔹جلسه شانزدهم #فقه_فرهنگی
🔹قاعده اتقان عمل
🔸اتقان عمل، بدین معناست که مکلف عملی را با شرایطی بیش از شرایط صحت انجام دهد. حکمی که از این قاعده استفاده می شود استحباب اتقان عمل است؛ مگر قرینهای آنها را از استحباب خارج و به شرایط صحت و در نتیجه به وجوب نزدیک کند.
🔸دلیل اصلی این قاعده، حکم عقل است. حکم عقل به اینکه هر عملی را که میتوان با مراتبی انجام داد، بهتر است که هرچه میتوان آن کار را بهتر انجام داد. این حکم عقلی از مستقلات عقلی است و با قانون ملازمه، شرعی نیز میگردد.
... رَأَى النَّبِيُّ ؟صل؟ فِي قَبْرِهِ خَلَلًا فَسَوَّاهُ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ إِذَا عَمِلَ أَحَدُكُمْ عَمَلًا فَلْيُتْقِنْ ثُمَّ قَالَ الْحَقْ بِسَلَفِكَ الصَّالِحِ- عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ. محمد بن يعقوب كلينى، الکافی، ج3 ، ص262 و263.
روایت به سبب وجود سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ضعیف است؛ زیرا شیخ طوسی و نجاشی او را ضعیف میدانند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ؟صل؟ «إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ سَيَبْلَى وَ يَصِلُ الْبِلَى إِلَيْهِ وَ لَكِنَ اللَّهَ يُحِبُ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْكَمَهُ فَلَمَّا أَنْ سَوَّى التُّرْبَةَ عَلَيْهِ ...». محمد بن علی ابن بابويه، الأمالي، ص384، 385.
🔸اتقان در انجام مقدمات و برنامه ریزی، در انجام کار و در نگهداری از آثار کار اطلاق دارد.
🔹@feqahat
فقه فرهنگی
🔹جلسه شانزدهم #فقه_فرهنگی 🔹قاعده اتقان عمل 🔸اتقان عمل، بدین معناست که مکلف عملی را با شرایطی بیش از
🔹قاعده مهم سرعت و سبقت در کار خیر
🔸سبقت در، مفهومی مشکک را میرساند که در دو بعد زمان و کیفیت جاری است:
▫️سبقت زمانی: یعنی از آنجا که بهره برداری از هر زمانی نسبت به زمان بعد از خود، سبقت است؛ هرچه زودتر انجام دادن مد نظر است.
▫️سبقت کیفی: بدین معنا که در هر زمان نیز تمهیدات کیفی برای زودتر انجام شدن کار، صورت گیرد تا مانع تأخیر در آن شود.
🔸ادله قاعده سبقت در خیرات
▫️برخی آیات مانند «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات» بقره،۱۴۸؛ همچنین: «سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ» (آلعمران،۱۳۳).
▫️ روایات مانند: «عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَبِي يَقُولُ إِذَا هَمَمْتَ بِخَيْرٍ فَبَادِرْ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا يَحْدُث» (محمد بن يعقوب كلينى، الكافي، ج2، ص142). ،
▫️ادله عقلی، دلالت بر رجحانِ «سبقت در کار خیر» دارد. این ادله، قاعدهای را اثبات میکند که دلالت دارد بر رجحان شرعی و مولویِ هرچه سریعتر انجام دادنِ عمل خیر. از آنجا که سرعت مقولهای نسبی است، سرعت در این قاعده نیز نسبی است و سرعت حداکثری مورد نظر نیست. به بیانی دیگر اقدامِ «فوراً ففوراً» مورد نظر است؛ نه اینکه حکم متوقف و در یک درجه مورد نظر باشد. همچنین فقط بالاترین سرعت نیز منظور نیست؛ بلکه سرعت نسبتی منظور است.
🔸نکات حاشیه ای
▫️تفاوت دلیل عقلی و سیره عقلا
▫️وظیفه یک مدیر نسبت به اتقان کار فرهنگی
▫️توجه و پیگیری مقام معظم رهبری درباره کتب فقه معاصر حوزه
▫️تفاوت سرعت در خیر و عجله در چیست؟
🔹@feqahat
هدایت شده از فقه فرهنگی
🚨 فوری
💢 اولین مدرسه پائیزه «فقه تربیتی و نیازهای تربیتی جامعه اسلامی»
✅ با حضور و اشراف علمی حضرت آیت الله اعرافی
🔹 ویژه خواهران و برادران پایه نهم، دهم و دروس خارج فقه و اصول
💻 جلسات به صورت غیر حضوری(مجازی) برگزار میگردد.
🔻 مزایا:
🔹 حمایت معنوی و پشتیبانی علمی از پایان نامهها
🔹 اعطای گواهینامه معتبر به شرکت کنندگان
🔹 ارائه بسته کتب فقه تربیتی
📆 مهلت ثبتنام: 7 مهرماه 1400
◀️ ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر:
http://meftaah.com/pishsabtnameh-madreseh-paeizeh/
📳 پاسخگویی: 09103949296
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#فرهنگ
#دوره
#قم
🔳 با #مفتاح همراه باشید
🆔 @meftaah_com
فقه فرهنگ ۱۷.m4a
41.29M
🔹جلسه هفدهم #فقه_فرهنگی
🔸نکته نخست: ارتباط دو قاعده اتقان و سرعت
قاعده اولی: ادله هر دو قاعده اطلاق داشتند. در نتیجه هر دو قاعده در کنار یکدیگر همزمان توجه شود. پس در کار فرهنگی به هر دو بعد سرعت و اتقان باید توجه شود.
اما اگر اتقان با سرعت تزاحم داشتند، باید اولویت سنجی شود؛ برپایه نکات بیان شده در اصول. مانند واکسن زدن برای کرونا. تزاحم بین اتقان و گذراندن زمان مورد نیاز برای تایید یا سرعت و مجوز استفاده اضطراری. مثال دیگر، در ازدواج، ما باید توصیه به سرعت در ازدواج کنیم یا اتقان در آن. از باب اهمیت این مسئله در سرنوشت، احتمال دارد در مواردی به تقدم اتقان برسیم. مثال دیگر، سرعت در موضع گیری رسانهای نسبت به بیاحترامی به مقدسات که بر اتقان درجات بالا، مقدم است.
🔸نکته دوم. مصادیق بیا شده برای سرعت در کار خیر (مانند سرعت در ازدواج، موسات، تعلم در سنین پایین و ...)، آیا صرفا بیان مصداق است و همان حکم سرعت در خیر را دارد یا نکته جدید دارند:
🔸دیدگاه برگزیده: سرعت در کار خیر استحباب دارد؛ اما سرعت در این مصادیق استحباب مؤکد دارد. اصل در حرف جدید مولا، داشتن نکته جدید است.
🔹@feqahat
فقه فرهنگی
🔹جلسه هفدهم #فقه_فرهنگی 🔸نکته نخست: ارتباط دو قاعده اتقان و سرعت قاعده اولی: ادله هر دو قاعده اطلاق
🔹قاعده تأمین عدالت اجتماعی
🔸معنای عدالت در لغت
معانی متعددی برای عدل گفته شده از جمله راغب، عدل را مساوات در پاداش و مکافات میداند. در موارد متعدد کلمه حق به کار رفته است. معنای دقیق را فراهیدی در العین آورده است که مقدم بر کتب لغت است، به معنای «حکم کردن براساس حق».«العدل، الحكم بالحق» (فراهیدی، کتاب العین، ج 2، ص 38).
چون حق در مقابل ظلم است و ظلم «وَضْعُ الشَّيْءِ في غير مَوْضِعِه» است؛ عدالت را به وضع شی فی موضعه تعریف شده است که برداشت از معنای ظلم است.
پس در عدالت، مهم این است که حق افراد شناخته شود. عدالت در فرهنگ یعنی دادن حق آنها و برنامه ریزی و رفتار بر اساس آن حق. در هر برنامه فرهنگی، حق مخاطب ما چیست؟ این عدالت فرهنگی در برنامه های ماست.
🔸معیار وجوب یا استحباب حقوق
معیار الزامی و غیرالزامی بودن حق، صدق «ظلم» است. هرگاه حقی ضایع شود و با این کار ظلم صورت گیرد، استیفای آن حق واجب و لازم است. اما اگر ضایع شدن آن حق ظلم بهحساب نیاید و درعینحال تأمین آن در توسعه عدل مؤثر باشد، استیفای آن حق الزامی نیست.
🔹مرجع تعیین حقوق
سه مرجع برای تعیین حقوق وجود دارد: عقل؛ شرع؛ عرف.
🔸حق عقلی: بدان جهت است که حکم مستقل و منجز عقل مورد تأیید شرع نیز هست؛ درنتیجه رعایت آن وجوب شرعی دارد. گاهی عقل بهصورت کامل نمیتواند حق را درک کند. برای نمونه در مورد حق حیات، در ظاهر عقل نمیتواند درباره حق حیات برای مرتد حکمی داشته باشد.
🔸حق شرعی: سرچشمه دیگر حقوق، شرع است؛ مانند اینکه شرع برای محرومان حقی به نام خمس و زکات در اموال ثروتمندان قرار داده است.
برپایه ادله شرعی و دیدگاه کارشناسان متدین تربیت، سند 2030 ظلم به کودکان است و اجرای آن حرام است. اما آموزش خاص جنسی حق افرادی است که در حال ازدواج است.
حق عرفی
🔸منشأ دیگر حقوق، عرفِ عقلاست. در بسیاری از موارد، حقوقی برای افراد ثابت میشود که در شرع وارد نشده است و حکم مستقل عقل ندارد؛ درعینحال، مورد تأیید عرف عقلا قرار میگیرد. این موارد ممکن است با تغییر شرایط زندگی بشر، تغییر کند.
جمع بندی:
🔸از میانِ این سه مرجعِ حق، حقی که باعقل قطعی و شرع ثابت میشود معتبر است و رعایت آن لازم؛ اما در مورد حق عرفی، بایسته است که بررسی شود، این نوع حق به تأیید شرع رسیده باشد. درنتیجه حقوق عرفی با یک شرط معتبر است و باید رعایت شود و آن «عدم مغایرت با اصول و قواعد شرع» است.
🔹@feqahat
🔹یک نکته:
🔸چه کسانی در تربیت و فرهنگ افراد جامعه وظیفهمند هستند؟
1. عموم مکلفان؛ ولو بلاکفایه. همه مکلفان نسبت به یکدیگر یک نوع مربی به معنای عام هستند. مثلا رفتارهای ما در دیگران تاثیر دارد.
2. مربی و حاکم.
🔸به بیانی دیگر چند دسته مربی داریم:
ـ مربی به معنای عام: عموم مکلفان نسبت به یکدیگر؛
ـ مربی خاص: والدین و مربی؛
ـ مربی اخص: حاکم و حاکمیت. در حاکمیت حاکمهای دست دوم و چندم نیز دارند که آنها مدیران فرهنگی و حاکم بر دستگاه خود ممکن است کسی بداند. علت اخص بودن او، وظایف ویژه و از سویی قدرت ویژه آن در امور تربیتی نسبت به عموم جامعه است که گاهی مقدم بر مربی خاص یعنی پدر و مادر است.
🔹@feqahat
🔹یک نکته مهم در تفاوت تزاحم با تعارض فرهنگی
🔸التعارض، تنافي مدلولي الدليلين على وجه التناقض أو التضاد
🔸التزاحم، هو التنافي بين الحكمين بسبب عدم قدرة المكلف على الجمع بينهما في عالم الامتثال» .
🔸تزاحم در مقام امتثال و در جایی است که مکلف توان جمع میان دو حکم را ندارد؛ مانند زمانی که امکان خواندن نماز ظهر و عصر وجود ندارد و مکلف تنها یکی از آنها را میتواند انجام دهد؛ اما تعارض در مقام تشریع و قانونگذاری است؛ مانند تضاد ادله نماز ظهر و جمعه که این تضاد در مقام قانونگذاری است.
🔸در تزاحم، باید بر اساس قوانین حل تزاحم عمل کرد. در مواردى که نسبت میان دو حکم متزاحم، اهمّ و مهم است، عمل به حکم اهمّ بر مکلّف واجب است و از انجام مهم باید صرف نظر کند. درصورتیکه از جهت اهمیت با یکدیگر مساوى باشند، مکلّف به حکم عقل در انجام هریک از دو حکم مخیّر است.
🔹@feqahat
فقه فرهنگ ۱۸.m4a
40.36M
🔹جلسه هجدهم #فقه_فرهنگی
جایگاه ضرر در مدیریت و فعالیت فرهنگی
🔸دو قاعده فقهی درباره ضرر وجود دارد: قاعده لاضرر. قاعده دفع ضرر محتمل.
قاعده لاضرر پیشینه قابل توجهی دارد. از شیخ انصاری تا نراقی و نائینی دربارهاش بحث کردهاند تا فقهای معاصر.
🔸ادله قاعده لاضرر:
1. دسته ای که بر قاعده کلی دلالت دارند؛ مانند روایت معروف قطع کردن درخت فردی به نام جندب که حضرت علت این کار را این قاعده فرمودند: «فَإِنَّهُ لَاضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ».(محمد بن یعقوب کلینی، الكافي، ج10، ص476). عمده این روایات درباره قضاوت بین دو نفر بیان شده است.
2. ادله ای بر ضرر در موضوعی خاص وارد شده است. مانند «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا وَ لٰا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ» که میگوید شیردادن به فرزند نباید سبب ضرر به والدین شود که در تربیت جسمانی کاربرد دارد.
3. دلیل مستقل عقلی.
🔸این قاعده دلالت دارد بر از میان رفتنِ حکم هر عملی که در آن ضرری وجود داشته باشد. لاضرر حکمی وضعی است که میتواند حکم اولی را هم بردارد! در فعالیت فرهنگی نباید برنامهای ریخته شود که برای کسی ضرری ایجاد میکند. این قاعده با حق الناس تفاوت دارد. قاعده لاضرر عام است اما بحث لزوم حق الناس موردی و یک بخش از آن است و متفاوت با این قاعده است.
در یک برنامه فرهنگی نباید ضرر مالی، اخلاق و اعتقادی و ... برای مخاطب داشته باشد. مانند اینکه برای ترسیم کاری اشتباه، کار اشتباه را به مخاطب آموزش دهید! در این برنامه به او ضرر زده شده است.
🔹@feqahat
فقه فرهنگی
🔹جلسه هجدهم #فقه_فرهنگی جایگاه ضرر در مدیریت و فعالیت فرهنگی 🔸دو قاعده فقهی درباره ضرر وجود دارد: قا
🔹ارتباط ضرر با انواع فعالیتهای فرهنگی:
یکم. حکم فعالیتهایی که پیوسته ملازم با نوعی ضرر است؛ مانند جهاد؛
دوم. حکم فعالیتهایی که در برخی موارد در آن ضرر وجود دارد؛
سوم. بحث از اینکه موضوعا چه کاری ضرر است.
🔸یکم. ارتباط قاعده «لاضرر» با تکالیف فرهنگی که در ذات خود همراه با ضرر است:
1. یک نگاه این است که بگوییم این قاعده در این موارد کارایی ندارد؛ مانند جهاد؛
2. ممکن است گفته شود در این مسائل قاعده لاضرر جاری است اما باید اهم و مهم کرد. در نسبت میان ادله جهاد و قاعده «لاضرر» نیز بر تقدم ادله جهاد حکم میشود. هرچند شارع اعلان داشته است «لا ضرر و لا ضرار»؛ اما ذات تکلیف جهاد، ضرری است. بااینحال، تقدم ادله جهاد بر «لاضرر» بسیار روشن است.
ضرر یک امر نسبی است و وابسته به مورد فعالیت فرهنگی است. اگر مورد کماهمیت باشد، نباید هیچ ضرری را متحمل شد. اگر اهمیت آن بیشتر باشد، تحمل ضرر کم اشکال ندارد. اگر از اموری باشد که اهمیت آن فراوان است و شارع در هیچ شرایطی به ترک آن راضی نیست، این شرط ساقط میشود. برای نمونه آنجاکه اصل دین درخطر باشد، نجات آن بر هر مسلمانی واجب است و تحمل هر نوع ضرر مالی و جانی اشکالی ندارد. بنابراین شرط عدم ضرر در تکالیفِ متعارف است؛ اما در تکالیف بسیار مهم این شرط مُلغی است. ازاینرو، تحمل این ضرر مالی و جانی برا امام حسین؟ع؟، به علت اهمیت فراوان موضوع است.
البته ممکن است گفته شود در تکلیفی مانند جهاد اگر ضرر فراتر از حال طبیعی جهاد باشد، قاعده «لاضرر» آن را برمیدارد.
3. پاسخ سوم این است که در موضوع شناسی، گرفتاریهای جهاد را منفعت بدانیم نه ضرر. مانند نگاه حضرت زینب که فرمود: «ما رأیتُ إلّا جمیلاٌ» . یعنی تمام آن سختیها، شهادتها، از دست دادن اموال و... در ظاهر خسران و ضرر بود؛ اما در باطن، تجارت پرسودی بود که همهاش زیبا بود؛ زیرا در راه خدا و برای نجات دین خدا بود. هر کاری در این راه مقدس انجام گیرد، سراسر زیبایی است.
🔹@feqahat
📝#یادداشت
🔹اجتماع فقه و عرفان
مرحوم، علامه حسن حسن زاده آملی، عارف، حکیمی معاصر بود که در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب نیز تبحر داشت. اما در این میان فقاهت ایشان کمتر مورد توجه است؛ درحالی که آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانى استاد ایشان ضمن تأیید مقام علمى و فقهى ایشان مى نویسد:
«مولانا الاجلّ الموفق نجم الدین و نور الصبایه و مصباح العلم و شمس الهدایه شیخ حسن آملى معروف به حسن زاده در علم قرآن: لفظ و معنایش، باطن و ظاهرش، قرائت و کتابتش و دیگر امور متعلق به آن بر اقران خویش فائق و در تتبع احادیث و علوم ادبى مورد نیاز در آن بر غیر خویش برتر گشته است. کلمات کتاب شریف کافى را ضبط کرده و آن را به نحوه شگفت آور اعراب گذارى کرده است. در علم نجوم و ریاضیات وابسته ید طولایى دارد و در استخراج افلاک و کسوفین داراى مهارت است. او در علوم شرعیه عقلیه و نقلیه سوارکار ماهر میدان مسابقه است. من او را بر استنباط فروع از اصول توانا دیدم و به او اجازه دادم روایاتى که نقل آن براى من صحیح است، از من روایت نماید.»
منبع: فرهیختگان تمدن شیعه به نقل از در آسمان معرفت، ص 430.
گفتنی است ایشان دو اثر فقهی دارند: تعلیقات علی العروه الوثقی و مجیزهای در مناسک حج.
🔹@feqahat