eitaa logo
فیلسوفک
154 دنبال‌کننده
2 عکس
10 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ چگونه ممکن است؟ بخش سوم✳️ ❇️گام دوم: احیای فلسفه ◀️برای جلوگیری از این شائبه که منظورم از فلسفه، یعنی بررسی مجدد مسائل مطروحه در فلسفه‌ی اسلامی، برداشتم از این دانش را بدون ارجاع به هیچ منبعی، توضیح می‌دهم: اگر در وادی کلام، تماماً بر بنیاد وحی و اخبار رسیده از غیب، چیستی دیدگاه اسلام را در وادی هر علم، روشن کردیم، این‌جا اما جایگاه فلسفه، وظیفه‌مان پاسخ به ‹چرائی› آن ‹چیستی›، بر پایه‌ی منطق و تفکر صِرف و بدون کوچکترین ارجاع یا استنادی به نقل، اعم از احادیث و قرآن است. با این توضیح، اکنون می‌توانم از فلسفه‌ی اسلامی یاد کنم به عنوان تلاشی عظیم در ارائه‌ی پاسخ‌های منطقی به بسیاری از موضوعات دین؛ مباحث سنگین ابن‌سینای بزرگ و ابرنابغه‌ی را بخوانید در پاسخ به مسائلی نظیر اثبات وجود خدا و یگانگی او و رد هرگونه شریک برای او؛(8) و نیز تلاش‌هایش برای تبیین منطقی فرایند خلقت افلاک (که البته چون چیستی‌اش از کلام یونانی به دست آن‌ها رسید، غلط بود)؛ و نیز تلاش‌های سهروردی را برای تبیین نظام خلقت مبتنی بر ساختار طبقات انوار؛ و نیز زحمات ملاصدرا را در حل معضل بزرگ حدوث و قدم، و اثبات وحدت خدا و تبیین فرایند خلقت و رجعت و معاد از طریق وحدت تشکیکی وجود و اسفار اربعه. بر همین منوال و در عالم غربی، هگل، بزرگ فیلسوف آلمانی را به یاد آورید؛ او در نوجوانی، طلبه‌ی مسیحیت بود و مسائل الهیاتی‌اش بعدها صبغه‌ی فلسفی پیدا کرد و «تمام فلسفه‌ی او در جهت حل همان مشکل، ایجاد شد.» (9) «هگل ایمان را وارد حوزه‌ی عقل می‌کند ... [و] با وارد کردن بحث ایمان به حوزه‌ی عقل، دین مسیح را عقلانی کرد.»(10) و برای این کار، از اصل عدم تناقض آغاز کرد و وجود را از دل عدم بیرون آورد و از طریق گایست، آن را تا دولت نهایی (که ای بسا همان دولت کریمه‌ی مسیح بود) پیش برد! بر این اساس، دومین گام برای تولید علم دینی، ارائه‌ی پاسخی منطقی به ‹چرایی› و گاه ‹چگونگی› دیدگاه شرع مقدس در باب موضوع مورد بحث می‌باشد. (8) ر.ک: ابن‌سینا: ابن سینا، برهان شفاء، ترجمه و شرح محمدتقى مصباح یزدى، چ اول، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر 1373؛ همچنین: ابن سینا، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانى، چ اول، تهران، انتشارات موسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مک گیل با همکارى دانشگاه تهران، 1363؛ نیز: ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق، حسن‌زاده الاملى، چ اول، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه، 1376؛ نیز: ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، شرح و توضیح: احمد بهشتى، چ اول، تهران، موسسه فرهنگى آرایه، 1375، نمط چهارم. (9) دکتر غلامرضا نقوی: متافیزیک و سیاست. مجله علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج، 1388، شماره 8. (10)دکتر حسین بشیریه: عقل در سیاست. تهران، نشر معاصر، 1383، ص 60. @Filsufak
✳️ چگونه ممکن است؟ بخش چهارم✳️ ❇️گام سوم: احیای علم تجربی: ◀️در قرون هشتم تا سیزدهم م. بیشترین حجم و میزان از تحقیقات تجربی و آزمایشگاهی، توسط ما مسلمانان در ، انجام می‌شد؛ از بزرگترین ستاره‌شناسان و منجمان گرفته تا بنیانگذاران جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی تا پرکارتین جغرافی‌دانان و تاریخ‌دانان، تا قوی‌ترین ریاضی‌دانان و فیزیک‌دانان تا بنیان‌گذاران علم شیمی، همه و همه، ما مسلمانان بودیم و این همه، تنها یک دلیل داشت: کلام و فلسفه، سر جای خودشان بودند؛ و به تعبیر بهتر و دقیق‌تر، ‹تفکر› موضوعیت داشت و ما می‌اندیشیدم. جابربن‌حیان، (که من به جِد معتقدم علم شیمی مدرن را لاوازیه از او دزدیده است همان‌طور که دکارت‌شان که نگرش ریاضی به عالم را با مثال ‹شمع›ش بنا گذاشت آن را از ابن‌سینای ما دزدید و هیچ حرفی از سندش نزد)، با دریافت حقایق از امام صادق (ع)، مطالعات عظیمی را در باب ساخت مواد و مقادیر ترکیب آن‌ها انجام داد؛ تا این‌که ضربه‌ای کاری، توسط دو کس، کمر تمدن اسلامی را شکست. ⏹نخست ابوحامد محمد غزالی؛ همو که در اوج جنگ‌های صلیبی و طرح‌ریزی استراتژیک یهود برای نابودی مسلمانان، در بیت‌المقدس زندگی می‌کرد اما حتی یک خط در مکتوباتش علیه این حرکت یهود ننوشت؛ و همین شخص که لعن بر شیعیان را جایز می‌دانست اما لعن بر یزید را حرام اعلام کرد(11) همین شخص بود که به دلیل یا به بهانه‌ی زهدگرایی و فقه‌گرایی خشک‌مذهبش، با نوشتن کتاب ‹تهافت الفلاسفه›، ابن‌سینای بزرگ را در سه مسأله‌ی فلسفی در باب خدا و جهان، تکفیر کرد و بدین‌ترتیب، کمر تفکر را در عالم اسلامی شکاند طوری که تا قرن‌ها بعد، علی‌رغم تلاش‌های سنگین ابن‌رشد و خواجه نصیرالدین طوسی، فلسفه کمر راست نکرد! از دیگر سو «شکست غرب دنیای اسلام در برابر صلیبیون به ویژه در جنگ اول و چهارم صلیبی، و شکست شرق اسلامی در برابر مغول اندکی پس از آن، فتوری در جامعه به وجود آورد که متفکران را به سمت بی‌ارزشی دنیا و تصوف و عرفان فردی سوق داد»(12) و یکی از زمینه‌سازان اصلی آن، محی‌الدین‌بن‌عربی بود که از ناکجا‌آباد ظاهر شد و عرفان نظری را به جهان اسلام معرفی کرد و «یکی از ویژگی‌های تصوف در این دوره، تأثیر عظیم ابن‌عربی بر تصوف ایرانی از قرن هفتم به بعد است»!(13) بگذریم. (11) ابو حامد محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ترجمه موید الدین محمد خوارزمی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ سوم، ج۳، ص۱۲۴. (12) استاد مجید ضیایی در گفت‌وگو با نگارنده. (13) http://falsafetarbiyat.blogfa.com/post/18 @Filsufak