eitaa logo
فرصت زندگی
213 دنبال‌کننده
1هزار عکس
797 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
💞💎💞💎💞💎💞💎💞💎💞 برای کی چی کار می‌کنی؟ برای کسی که دوستش داری چی کار می‌کنی؟ برای کسی که عاشقشی چی کار می‌کنی؟ برای کسی که همه جونته چی کار می‌کنی؟ حاضری براش آبرو بدی؟ حاضری براش بدنتو سپر کنی؟ حاضری براش بمیری؟ من، یه دختر ایرانیم، یه زن ایرانیم که به قدمت تاریخ هزاران ساله عاشق شده، دل بسته و دل داده، زندگی کرده و زندگی خیلیا بوده، جون داده پای عزیزاش و عزیزاش برای حفظش جون دادن. توی مسیر این تاریخ، ظلم دیدم، بی‌حرمتی دیدم، نابه‌سامونی دیدم اما همیشه دست روی زانوم گرفتم و ایستادم. خودمو با توانمندیام ثابت کردم. من تازه به دوران رسیده نیستم که حرفای دل‌خوش‌کنک چهار تا مزدور خوش رنگ و لعاب دست و دلمو بلرزونه. من از زنای اسطوره‌های این سرزمین یاد گرفتم همیشه آرزوی دست نیافتنی تن‌بازا باشم. من جنسم زنه. جنس پاک و لطیفمو فدای جنسیتی که هوس‌بازا می‌خوان نمی‌کنم. من خودمو فقط فدای کسی می‌کنم که عاشقش باشم. مفت هدر هدف هوس‌ها نمیشم. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 دوست داشتم آزاد باشم. دوست داشتم بسیجیا و این خشک مقدسا بهم گیر ندن. بدن خودمه به اونا چه؟ اون روز با دوستم که رفتیم بیرون، شب شد اما هنوز قصد برگشت نداشتم. پدر و مادرم روشنفکر بودن و گیر نمی‌دادن. پسرایی که جلومو ایستاده بودن، خیلی نگاهاشون چندش آور بود. اون لعنتی دست کثیفشو آورد و خواست منو با خودش بکشونه. دست دوستم اونقدر زود نداشت که اجازه نده. دعوایی شده بود. اون وسط وقتی دیگه ناامید شدم و داشتم از ترس می‌لرزیدم، یه آقایی اومد. با اون لعنتی درگیر شد. اون مرد داشت از من دفاع می‌کرد که توی چنگ کفتارا نیوفتم. لعنتی کثیف چاقو داشت. دوستش هم. خنجر از پشت زدن. تیزی به قلبش زدن. خیلی زخم خورد اما کم نیاورد. تا آخرین لحظه که لعنتیا رو دور کنه، سر پا ایستاد و خم به ابرو نیاورد. واسه من که یه دختر رهگذر بودم، داشت جون می‌داد. یاد حرف بچه مذهبی کلاسمون افتادم: جوونای ما از عزیزای خودشون گذشتن تا حرمت ناموس هیچ کس خش نیوفته. کاش این طوری نمیومدم که کسی بهم طمع کنه. کاش بابام قد همین آقا واسم نگران می‌شد و روشنفکر بازی در نمیاورد. کاش من باعث یتیم شدن اون بچه که منتظر برگشتنش از کلاس بود، نمی‌شدم.