🦋 #رفیق_آسمانی 🦋
┄┅═✾🍃🌸🍃✾═┅┄
🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده فرمانده ای
داشت به نام #شهید_حاج_حسین_بادپا
می گفت اون موقعی که داشتیم می رفتیم
پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا
و حاج حسین هم رفت پشت فرمون.
💨 به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم
بابا چند تا بزرگتر اونجا هستن من خوب
نیست بیام جلو قبول نکرد و گفت بهت
میگم بیا جلو! منم رفتم جلو و از بزرگترا
هم عذرخواهی کردم.
🔹 این داستان رو #شهید_حاج_حسین_بادپا
برای مصطفی تعریف کرد.👇
💗شهید بادپا می گفت: که من از قدیم که
با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی
( اون عارفی که شهید حاج قاسم سلیمانی
رو کنارش در کرمان دفن کردند) رفیق بودم.
🔘شهید محمدحسین یوسف الهی در زمان
جنگ بهم گفت برو سر کانال فلان جا بشین
تحرکات دشمن رو یک ماه می نویسی و
میاری!
✅ دو سه روز اول رو دقیق می نوشتم که
دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و نظامی
داره. ولی یه موقع هایی هم از خستگی
زیاد خواب می موندم و نمی رفتم و از رو
شیطونی همون قبلی ها رو می نوشتم و
پاکنویس می کردم!
🌙خلاصه سرماه که شد رفتم به شهید
یوسف الهی نشون دادم گفتم که گزارشمو
آوردم! اونم یه نگاهی به نوشته هام کرد
و گفت شما این صفحات رو خواب موندی
و نرفتی ولی نوشتیش. دیدم دقیق زده توی
خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت
شهید نمیشی برو!
▪️می گفت: تا الآن که الآنه حسرت شهادت،
با این همه عملیات و سابقه به دلم مونده!
جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه
و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد!
☁می گفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی
رو دیدم که بهم اجازه شهادت داد و گفت
توی این عملیات تو هم میای نگران نباش!
🔻 اینا همه رو داره توی ماشین به مصطفی
می گه! می گفت حواستون خیلی جمع باشه
کہ شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن!
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
«..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید نشوید اما مثل شهیدها زندگی کنید...⚘
#شهید_حججی #شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_آرمان_علی_وردی #شهید_روح_الله_عجمیان
#جانم_فدای_رهبر 💚
مثل شهیدها زندگی کنید...
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═════ ࿇ ═════╗
🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╚═════ ࿇ ═════╝
هدایت شده از °•پشت خاکریز های عشق•°
📚#معرفی_کتاب
🦋برگی از کتاب🦋
اینجا بر لبهٔ سنگ سرد نشستهام و زیر چادر، تیکتیک میلرزم.
آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمیبخشد.
انگار با موذیگری میخواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیکتر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند.
میدانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم.
از خانهمان تا بهشت رضوان شهریار ده دقیقه راه است،
اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم:
«آقامصطفی!»
نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشمهایی سرخ و موهایی آشفته.
با همان پیراهنی که جایجایش لکههای خون بود و شلوار سبز لجنی ششجیبه.
آمدی و گفتی: «جانم سمیه!»
گفتم: «مگه نه اینکه هروقت میخواستم جایی برم، همراهیم میکردی؟ حالا میخوام بیام سر مزارت، با من بیا!» شانهبهشانهام آمدی.(:✨️
🌸#شهید_مصطفی_صدرزاده
🦋#اسمتو_مصطفاست
📚#معرفی_کتاب
━━━━⪻✿⪼━━━━
• @arman_alivrdy_313 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون شرح
تاسوعا سر عجیبی دارد
#شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝