eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
599 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
67 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند سردارم با شهادتت آتش به جان عالم زدی💔🥺😭 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
دو شاخه 🔌تلویزیون 🖥و تلفن☎️ را از پریز جدا کرد. نمی دانست بنشیند یا راه برود😖. مثل دیوانه ها شده بود. عرض خانه را می رفت و می آمد. دلش می خواست بمیرد و این خبر را نشنود💔. حالا ناچار بود به یک نفر دیگر هم بگوید چه اتفاقی افتاده...🥺 فنجان چای☕ صبحانه هنوز روی میز آشپزخانه بود. دل و دماغ نداشت میز را جمع کند. بی اختیار رفت توی آشپزخانه و کمی از چای نوشید. بود و . اما هر چه بود از خبر صبح جمعه سیزدهم دی ماه، تلختر نبود😭. فنجان را روی میز گذاشت و به سمت اتاق رفت. محمد 👦مثل همیشه مشغول بازی بود. مادر سعی کرد لبخند بزند🙂. -میخوام برات قصه بگم. محمد عاشق😍 قصه بود. سریع خودش را توی بغل مادر انداخت و سر تا پا گوش شد. ادامه دارد... منبع: نشریه مکتب حاج قاسم 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
با عجله خودش را توی بغل مادر انداخت. -آخ جون😃. من عاشق قصه ام😍. مادر دستی به موهای نرم و مشکی محمد کشید😔. نگاهی به قاب عکس های روی دیوار انداخت. لبخندش محو شد🙁. با همان بغضِ تلخِ صبحِ جمعه🥺 قصه اش را سر انداخت. -یه روز و روزگاری یه مهربون🧔 توی یه شهر شلوغ زندگی می کرد. پدر همیشه مراقب بچه هاش بود. با آدم بدها می جنگید ⚔و اجازه نمیداد ❌وارد شهر بشن. اون نمیزاشت به مردم آسیبی برسه و جلوی دشمن ها رو می گرفت🛡🛡. آدم بدها هم بیکار نمی نشستند، هی نقشه می کشیدند تا بابای مهربون😃 رو از بچه ها و مردم شهر بگیرند😔؛ ولی موفق نمی شدند. اونا امروز صبح، باز هم نقشه کشیدند و وقتی همه ما خواب بودیم😴، بابا قاسم مهربون بچه ها رو... اولین قطره اشکش سُر خورد 😥و روی صورت محمد افتاد. محمد مثل برق گرفته ها💥 سرش را بلند کرد و از بغل مادر بیرون پرید. دومین و سومین و دهمین قطره اشک هم به سرعت ریختند😭😭. محمد صندلی کوچکش را کشید زیر دیوار قاب عکس ها. بالا رفت و روی نوک پا ایستاد. از بین انبوه عکس های پدر، مادر و خودش، خندان حاج قاسم را برداشت و پایین پرید. قاب عکس را بغل کرد🤗 و توی آغوش مادر زد زیر گریه😭😭. -یعنی من دیگه بابا ندارم؟! ... منبع: نشریه مکتب حاج قاسم 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
چند روز مانده بود به یازدهم دی ماه ۹۸، سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها😃😃. بیشتر اوقات، سردار در روزهای شادی و جشن، با خانواده شهدای مدافع حرم دیدار داشت😍😍. این بار هم دل❤ فرزندان شهدا گواهی می داد به زودی دور هم جمع می شوند 🤩و حاج قاسم را می بینند. اما دو روز بعد از ولادت، در سیزدهم دی ماه ۹۸، خبر شهادت حاج قاسم به گوش مردم ایران و جهان رسید🥺😭. هیچ کس باورش نمی شد و برای فرزندان شهدا از همه سختتر بود.💔💔 بچه ها فکرش را هم نمی کردند امسال قرار است به جای جشن در مراسم تشییع سردار دور هم جمع شوند و با دل داغدار و اشک چشم پدر مهربانشان را بدرقه کنند. منبع: نشریه مکتب حاج قاسم 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷