🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴🕊
#خاطرات_شهدا«۳»
✍️ #راوی:پدرشهید
روزی باهم نزد دکتر قلبم رفتیم، آنجا با دکتر صحبت کرد و دکتر با دستگاه ریه #حمید را نشانم داد و گفت که یک ریه اش سیاه شده، که حمید بلافاصله به انگلیسی با دکتر صحبت کرد. گویا گفته بود که نمی خواهم پدرم متوجه شوند ولی آنروز من هرچه نمی دانستم، فهمیدم. طبق نظر پزشکان معالج که حمید را تحت شیمی درمانی قرار داده بودند درمان وی در ایران پایان یافته بود و جهت تکمیل درمان باید به خارج اعزام می شد تا از روش های قوی تر استفاده شود. با پیگیری و تحمل زحمات زیاد توسط خانواده و شوهرعمه اش و همچنین مسئولین امر به لندن اعزام شد وبعد از 6 ماه به ایران بازگشته و چندی بعد دوباره اعزام شد.
در طول زندگی پرفراز و نشیب حمید در جبهه و دانشگاه و حتی در طول مدت بیماری باید از همرزم به حق او کسی که وظیفه اش را به بهترین نحو انجام داد و از امتحان الهی سرافراز بیرون آمد.
🕊🥀در آخرین لحظات عمرش که ساعت 12 شب جمعه 24 /71/7 با تزریق مسکن به علت درد شدید به خواب رفته بود ناگهان بیدار شده و می گوید اینجا کجاست و من کجا هستم؟ همسرش می گوید در بیمارستان لبخندی می زند و گویی اینجا نبوده. می گوید نه اینجا بیمارستان نیست و از همسرش میخواهد تا چراغها را خاموش کند و لحظاتی به استراحت بپردازد. لحظه ای که چراغ خاموش می شود، #چراغ عمر حمید نیز به خاموشی می گراید💔🥀و حمید این اسوه تقوا و ایثار به آن چه که سالها در آرزویش بود می رسد و به #شهادت 🕊می رسد.
#شهید_حمیدرضا_مدنی_قمصری
#جانفدا / #جان_فدا
💔🥀🕊
#یادشهداباذکرصلوات
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷