eitaa logo
گالریاس
616 دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
14.9هزار ویدیو
133 فایل
ارتباط با مدیر @Zahra_askarifar خوش اومدین به کانال خودتون گالریاس گالریاس یه کانال تلفیقی و متنوعه برا خاص پسندان کپی از مطالب کانال با ذکر صلوات برای ظهور آقا صاحب الزمان عج جایز است. 😉 یه اصفهونه و یه گالریاس 😉 ✅تبادل بنر آری ❌تبادل ادمینی
مشاهده در ایتا
دانلود
یــادت باشــد شهیــد اسـم نیست❌ ↫رســـم است !!! شهیــد عکس📸 نیست که اگـر از دیوار اتاقت برداشتـی فراموش بشـــود ↫شهیـــد مسیــر است ↫زندگیست❤️ ↫راه است ↫مـــرام است! شهید امتحـانـ📃 پس داده است شهیــد راهیست بـه سوی خـــــدا💫 🌷 🌺👈 گالریاس👇 🌺👉 https://eitaa.com/joinchat/2895708180Cb7101cd0c2
💔 🌸🌺آخرین کلمه‌ای که گفت «یا اباالفضل»بود 🔵بهبودی نیا- برای گفت و گو با خانواده شهید محرابی به منزل مادر این شهید می‌روم. زنگ در خانه مادر شهید محرابی را که می‌زنم، ناصر، یکی از برادران شهید در را باز می‌کند. هنوز درباز نشده است که محمدمهیار، کودک سه‌ساله شهید محرابی از لای در خودش را به کوچه می‌رساند و شروع به شیرین‌زبانی می‌کند. 🔵ذهنم درگیر آخرین دیدار شهید محرابی با کودکش می‌شود و کنجکاو می‌شوم که آخرین دیدار شهید محرابی با کودک سه‌ساله‌اش چه طور بوده است. شهید مدافع حرم، حسین محرابی را به‌جز اسم شناسنامه‌ای‌اش معمولاً با دو لقب دیگر می‌شناسند. 👈 بعضی‌ها او را به خاطر ارادت زیادش به امام رضا(ع) و شهادتش در روز شهادت این امام معصوم با لقب "شهید امام رضایی" ♥️خطاب می‌کنند 👈بعضی دیگر به خاطر لبخندهای معروفش لقب "شهید خنده" را به او داده‌اند. ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: ۱۳۷۰/۰۴/۲۱ محل تولد: ایران - اصفهان - نجف آباد تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۵/۱۸ محل شهادت: سوریه طول مدت حیات: ۲۶ سال مزار شهید: گلزارشهدای نجف آباد - اصفهان متولد ۲۱ تیر ماه سال ۱۳۷۰، در نجف آباد اصفهان است. وی در زمینهٔ ترویج و تبلیغ کتاب از اعضای فعّال مؤسسه احمد کاظمی بود و به فعالیت‌های خیریه و نیکوکارانه و کمک به محرومیت زدایی در مناطق فقیر ایران می پرداخت. اطرافیان وی می گویند که وی نحوه از دنیا رفتنش را پیش بینی و آرزو کرده بود «جوری شهید شود که هم مثل امام حسین (ع) باشد و هم مثل مادرش، فاطمه زهرا (س).» وی پس از استخدام در سپاه، عصرها در کتابفروشی کار کرده و درآمد حاصل از آن را در اردوهای جهادی برای فقرزدایی خرج می‌کرد. حُجَجی در هنگام شهادت، فرزندی دو ساله داشت. دانش‌آموخته مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه در رشته تکنولوژی کنترل، ورودی سال ۱۳۸۷ بود. وی همچنین از خادمینِ راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران جنگ ایران و عراق بود. زمانی که به سوریه اعزام شد در لشکر زرهی هشت نجف اشرف فعالیت داشت. سرانجام در ۲۶ سالگی در تابستان سال ۱۳۹۶ به اسارت نیروهای داعش در سوریه درآمد و دو روز بعد در تاریخ ۱۸ مرداد ماه همانند مولایش حسین بن علی(ع) با سر بریده به زیارت حق شتافت. مزار وی در گلزارشهدای نجف آباد اصفهان قرار دارد. ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
ای دل تا کِی دودلی، حُر باش و یار حسین ... هشت روز مانده بود به اربعین۱۳۹۳ شب ساعت یازده بود که مجید سراسیمه آمد خانه ! گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربــــــلا هستم ! گفتم: زودتر میگفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.... عجله داشت و رفقایش داخلِ ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی ! تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود..! گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخلِ حرم حضرت علی علیه‌السلام کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هربار هم که می‌رفت حرم دیر بر می‌گشت آن هم با چشم‌های خون..! رفقا مانده بودند که خودِ مجید است یا نقش جدید. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست .... دیگر دست خودش نبود. ذکر یاحسین یاحسین بود و اشک و ناله. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام‌حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم ... او حرّی دیگر شده بود. فاصله‌ی بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود .... 📚 کتاب مجید بربری زندگی داستانی حرّ مدافعان‌حرم شهید مجید قربان خانی نویسنده: کبری خدا بخش دهقی ناشر: دار خوین ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
ای دل تا کِی دودلی، حُر باش و یار حسین ... هشت روز مانده بود به اربعین۱۳۹۳ شب ساعت یازده بود که مجید سراسیمه آمد خانه ! گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربــــــلا هستم ! گفتم: زودتر میگفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.... عجله داشت و رفقایش داخلِ ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی ! تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود..! گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخلِ حرم حضرت علی علیه‌السلام کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هربار هم که می‌رفت حرم دیر بر می‌گشت آن هم با چشم‌های خون..! رفقا مانده بودند که خودِ مجید است یا نقش جدید. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست .... دیگر دست خودش نبود. ذکر یاحسین یاحسین بود و اشک و ناله. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام‌حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم ... او حرّی دیگر شده بود. فاصله‌ی بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود .... 📚 کتاب مجید بربری زندگی داستانی حرّ مدافعان‌حرم شهید مجید قربان خانی نویسنده: کبری خدا بخش دهقی ناشر: دار خوین ╭┅🍃🌺🍃┅╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰┅🍃🌺🍃┅╯
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 توی سن پانزده سالگی بود ، برای کمک به ، شبها می رفت بهشت زهرا ، تو سن نوجوانی و غرور ! وقتی بهش می گفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، می گفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن . ازهمان درحال خودسازی بود و خیلی زجر کشید و اجرش رو دید . امیدوارم اون دنیا دست مارو هم بگیره ان شاالله را به می دند قیمتی دارد بالاتر از ! برای اینکه خود بشود بهای تو راوی : ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
💠 اعتقاد به حجاب♡ 🗣 راوی: دوست شهید 💢 با در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم. ولی احمد تمرکزش روی جنگ نرم و خطرات آن بر جامعه بود. معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ ویرانگر نرم آورده اند. 💢 یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. 💢 احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است. قضیه برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت: 📚ملاقات_در_ملکوت 🌷 🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم. ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
💞معرفی شهید 💞 🦋🌱پروانگی دشت عشق🌱🦋 شهید مدافع حرم حسن غفاری، افتخار خادمی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی‌(ع) راداشت. ❤️💫روایت تکان‌دهنده‌ای ازهمسر شهید همیشه می‌گفت دوست دارم با زبان روزه و تشنه‌لب مثل آقا اباعبدالله شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم «‌قائدنا خامنه‌ای‌» 💞 از طرفی می‌گفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید 🌱 سفارش می‌کرد اگر من شهید شدم نگذار بچه‌ها صورت من را ببینند. 🕊همان شد که حسن می‌خواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره شهید شدند که از صورتش چیزی باقی نمانده بود.❤️‍🔥 🌷شش روز بعد از اعزام شهید شد‌، پنجم رمضان سال 94. 🥀آرزوی دیرینه💫 در این مدت دو مرتبه تماس گرفت، دفعه اول سلام و احوالپرسی کرد. دفعه دوم که تماس گرفت، خیلی خوشحال بود، فقط می‌گفت: «خانم برایم دعا کن، دعا کن به آرزویم برسم، و دو روز بعد به آرزوی چندین و چند ساله‌اش، به شهادت رسید.» 🌿💛 بخشی از وصیتنامه شهید غفاری، در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: ✨ ای معبود من! از تو خواهش و تمنا دارم به جای بهشت که آرزوی همه باشد، 💥 به من نوکری و غلامی آقا سیدالشهدا(ع) را بدهی.☘🧡 🌟 🕊🌷 متولد:۱۳۶۱/۶/۲۵شهرری شهادت:۱۳۹۴/۴/۱درعا،سوریه آرامگاه:بهشت زهرا کتاب شهید:گیسوم ╭─┅🍃🌺🍃┅─╮ @galeriyasrazeghi گالریاس ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
💔 ⁉️ ✍چند خواهش دارم: 🌱۱- نماز اول وقت بخوانید که گشایش از مشکلات است.👌 🌱۲- صبر و تحمل 🌱۳- به یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم. @galeriyasrazeghi
📌 مناجات بسیار زیبا از شهید نوری 🔹️ شهید مدافع حرم بابک نوری در بخش های از وصیت نامه اش می گوید:خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به ‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه ؟ ◇ خدایا گناه‌های من را ببخش ، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر . ◇ خدایا تا وقتی ‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. ◇ خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم. ‎‎‌ 🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم. @galeriyasrazeghi
💔 به پسرش یاد داده بود که جلوی فرزندانِ شهدا او را "عمو" صدا بزنند تا فرزندان شهدا ناراحت نشوند. 🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم. @galeriyasrazeghi
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راوی شهدا بود و خودش هم شهید شد... شهیدآقاسعیدبیاضی‌زاده رو میگم. در یکی از راهیان نورهایش اینجوری روایت کرد و می‌گفت: «شهید ، فرق می‌کنه شهید مَثلِش، مَثلِ شمعِ... شهید می‌گه من میسوزم که، دیگران استفاده کنند!!!.. ...شهید منطقش ، منطق دفاع از ...» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم. @galeriyasrazeghi