″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
•••°° #در_مسیر_عشق °°••• #پارت_ ششم فاطمه : باشه زهرا : شما دو نفر که خیلی باهم دعوا دارید محمد:
#در_مسیر_عشق
#پارت_ هفتم
محمد : بریم تهران جوری کار بریزم رو سرتون شلوغ بشید اون موقع خسته میشید میکشید کنار
فاطمه: نه عمرا این کارو کنیم
🔶تهران🔶
محمد : سلام اهالی خونه
عزیز : سلام پسرم خوبی
محمد : شکر شما چطورید
عطیه کجاست؟
عزیز : یه جلسه مهم داشت رفت. تا یک ساعت دیگه برمیگرده
محمد : اهان باشه. نوه های عزیز جان تشریف بیارید تو😂
فاطمه : بله بله
سلام عزیز جان خوبی
عزیز : سلام دخترم😍 رسیدن به خیر خوبی؟
چقدر تغییر کردی
فاطمه: خیلی ممنون شما چطورید
جدا من تغییر کردم😐 نه بابا همون قبلی ام که
زهرا : سلام😃
عزیز: به به سلام زهرا خانم
خوبی
زهرا : شکر شما خوبید؟
عزیز : خداروشکر
فاطمه : بابا میشه یه خواهش کنم ازتون؟
محمد : بله بفرمایید
فاطمه : بریم اداره اونجا چشم داداش رو میگیرم تا بفهمه که ما رسیدیم
زهرا : اره اینطور عالیه😂 کیف میده
محمد : باشه پس خستگی در کنید بعدا😂
فاطمه : باشه😪
عزیز : برید استراحت کنید
زهرا : چشم با اجازه
فاطمه : فعلا خداحافظ
زهرا : دلم برای اتاقم تنگ شده بود😃
فاطمه : عوم راست میگی چند وقت میشه خاطره جمع نکردیم از این اتاق ها
زهرا : میری بخوابی؟
فاطمه : اره خیلی خسته ام
ادامه دارد...
🔹یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم
سر یـہ چراغ قرمز ...
پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود...
منوچـہر داشت از برنامـہ ها
و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ...
ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود ...
منوچـہر وقتے دید
حواسم به حرفاش نیست ...
نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم ...🌹
توے افڪـار خـودم بودم ڪہ
احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ ...!!!
نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام ...
همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود ..!
بغل ماشین ما،
یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن …
خانومـہ خیلـے بد حجاب بود …
بـہ شوهرش گفت:
"خـاااااڪـــــ بـر سرتــــــ ... !!!
ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ"
منوچہر یـہ شاخـہ🌹برداشت و پرسیـد :
"اجازه هسـت؟"
گفتـم: آره
داد به اون آقاهـہ و گفت :
"اینو بدید به اون خواهرمون ...!"
اولیـنݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد
ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد
و روسریشو ڪـشـید جلو !!!😇💞
#جانباز_شهید_سید_منوچهر_مدق🌷
#حجاب 🦋
#چادرانه💞
#بہخانممامیگہبقچہ😏
حاج آقای کافے نقل مے ڪردند✨
👈🏻ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻗﻢ🕌، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ،
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎے ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ 🚌
یہ ﺧﺎﻧﻤے ﻫﻢ ﺟﻠﻮے ﻣﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،👱🏻♀️
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻢ ڪہ ﺭﻭسرے ﺳﺮﺷﻮﻥ نمے ڪرﺩﻥ !😟
هے ﺩقیقہ ﺍے یڪباﺭ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ تڪوﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ
ﺗڪﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻦ .😑
هے ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻨﺸﺴﺖ، ﻫے ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ڪرد.🙇🏻♀️
ﻣے ﺧﻮﺍﺳﺖ یہ ﺟﻮﺭے ﺟﻠﺐ ﺗﻮجہ ﻋﻤﻮمے ڪنہ😒
ﺑﺮﮔﺸﺖ، یہ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﮕﺎﻩ ڪرﺩ بہ ﻣﻨﻮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ڪہ ڪنار
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ نشستہ ( ﺧﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮشیہ ﻫﻢ
ﺯﺩھ ﺑﻮﺩ بہ ﺻﻮﺭﺗﺶ)😌💖
ﮔﻔﺖ : 🗣ﺁﻗﺎ ﺍﻭﻥ بقچہ چیہ ﮔﺬﺍشتے ڪناﺭﺕ؟😤
ﺑﺮﺩﺍﺭ یڪے بشینہ.
ﻧﮕﺎھ ڪرﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ بہ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎ میگہ بقچہ!😓
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺳﺖ .😡
ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭے ﭘﯿﭽﯿﺪﯾﺶ؟
همہ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ.😂
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﯾﺎ ڪمڪمون ڪن ﻧﺬﺍﺭ مضحڪہ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺸﯿﻢ ...😔
ﯾﻬﻮ یہ ﭼﯿﺰﯼ بہ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺳﯿﺪ.💬
ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ : 🗣ﺁﻗﺎے ﺭﺍﻧﻨﺪھ!
ﺯﺩ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ .😳
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ چیہ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ❓
ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﺟﻮﻥ، ﻣﺎشینہ !🚗
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﺪﯾﺪے ﺗﻮ، ﺁﺧﻮﻧﺪ؟ !😳😐
ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ؟ ! ﺩﯾﺪﻡ .
ﻭلے ﺍﯾﻦ چیہ ﺭﻭﺵ ڪشیدن؟🤔
ﮔﻔﺖ : ﭼﺎﺩﺭھ ﺭﻭﺵ ڪشیدن ﺩﯾﮕﻪ!😑
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ڪشیدھ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺗﺮﻣﺰ ڪنم ، چہ مے ﺩﻭﻧﻢ !? ڪشیدن ڪسے ،
ﺧﻂ ﻧﻨﺪﺍزھ ﺭﻭش ...👀
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ نمے ڪشے ﺭﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟
ﮔﻔﺖ ﺣﺎجے ﺟﻮﻥ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ .😩
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻤﻮمیہ!🚍
کسے ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯽ ڪشہ!
"ﻣﻨﻢ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﻦ ﺯنہ ﮔﻔﺘﻢ🙋🏻♂️: ﺍﯾﻦ
ﺧﺼﻮصیہ، ﻣﺎ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ ڪشیدیم ☺️
#تلنگر
*••
گناه هم مثل این
ویروسمنحسوس
ڪرونا میمونه؛
اونایی کھ جدی نمےگیرن،
بعداً پشیمون میشن! :)
↫ #التماستفڪر
@gandoooooooi
🔴سوال یک دختربچه ۹ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند:*
ما درکلاس ۲۴نفر هستیم،معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره
به من میگه:
خانم محمدی،شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه...
و به بچه ها میگه:
بچه ها،گوش به حرف مبصر کنید،تا من برگردم...
حالا شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد؟
آیا پیامبر(ص) به اندازه معلم ما بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟؟؟
*جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه:*
برو فردا با ولیات بیا کارش دارم!!!
دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد!!!
*مدیرگفت:*
پس چرا ولیتو نیاووردی؟
مگه نگفتم ولیتو بیار؟
*دانش آموز گفت:*
این ولیه منه دیگه...
*مدیر عصبانی شدوگفت:*
منظور من از ولی سرپرسته،پدرته، تو رفتی دوستتو آوردی؟
*دانش آموز گفت:*
نشد دیگه...
اینجا میگی ولی یعنی سرپرست...
پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست!!!!!!!!👌🏻
*بنازم به این بچه شیعه* ✌
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌱✨
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
@gandoooooooi
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
⭕⭕ توجه توجه⭕⭕
حاجیمیگه
الاناگردرسنخونیکهنمیگن
طیبهاللهانفسکم
فقطدرگیرکارفرهنگیِ
فرداپسفردامیگننگاهکن
انقلابیا🇮🇷✌چقدر
بیسوادنهیچیبارشوننیست😏
اینانقلاب
بهامثالشهیداحمدیروشنم
نیازداره
#کارفرهنگیدرکنار #درس😍🤗
#بچه.درس.خون.ولایت.باشیم✌🇮🇷
@gandoooooooi