❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
✫⇠قسمت :8⃣2⃣
#اینک_شوکران
برای نماز جمعه های ک رفتم هم همینطور
وقتی توی هویزه خرمشهر هم محاصره بودید ،هیچ کداممان تعهد نداده بودیم ک مقاومت کنیم......"با اراده خودمان ایستادیم...فرم را نگاه کردم،از امضا کننده برای شرکت در راه پیمایی ها و نماز جمعه و همینطور پناهنده نشدند انجا تعهد میگرفت.....
خانه و زندگی را فروختیم....این بار برای عمل دستش،من و محمد حسین هم همراهش رفتیم...
توی فرودگاه کنار ساکش نشسته بودم ک ایوب امد کنارم ارام گفت"این ها خواهر برادرند"
ب زن و مردی اشاره کرد که نزدیک میشدند...به هم سلام کردیم...
-بنده های خدا زبان بلد نیستند....خواهرش ناراحتی قلبی دارد...خلاصه تا انگلیس همسفریم....
ایوب هم انگلیسیش خوب بود و هم زود جوش بود....
برایش فرقی،نمیکرد ایران باشیم یا کشور غریب
همین ک از پله های هواپیما پایین امدیم گفت"شهلا خودت را اماده کن ک اینجا هر صحنه ای را ببینی.....خودت را کنترل کن...."
لبخند زد
-من که گیج میشوم ،وقتی راه میروم نمیدانم کجا را نگاه کنم؟جلویم خانم های انچنانی....و پایین پایم ،مجله های انچنانی.....
روز تعطیل رسیده بود و نمیشد دنبال خانه بگردیم....
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
هدایت شده از گنجینه های جنگ
نام کتاب : بچه های ممد گره
🌹خاطرات دیده بانی گردان های ادوات و توپخانه لشکر 32 انصارالحسین🌹
مولف : حمید حسام
نویسنده مقدمه کتاب : عباس نوریان
ناشر کتاب : فاتحان
سال نشر : 1395
شمارگان : 3000
تعداد صفحات : 528
#کتاب_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
هدایت شده از گنجینه های جنگ
گرا یعنی با دوربین دنیا ، شیطان های متجاوز را به تماشا بنشینی ، یک درجه پلک های غرورت را کم کنی تا چشم سرت ببندد ، چهارده درجه سیم قلبت را اضافه کنی تا به منبع عالم هستی متصل شود بعد آدرس چپ و راست مواضع دشمن را به توپخانه بدهی
سهم ما از چشمان دیده بان ، لحظه ای مهربانی بود و عمری امنیت...
📢📢📢📢از این پس ان شاءالله هر شب با کتاب صوتی #بچه_های_ممد_گره در خدمت اعضای بزرگوار هستیم.
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
گنجینه های جنگ
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹
نگارش : حمید حسام🌹
قسمت : بیست و چهارم🌹
راوی : جلال یونسی🌹
#کتاب_صوتی_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
گنجینه های جنگ
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹
نگارش : حمید حسام🌹
قسمت : بیست و پنجم🌹
راوی : جلال یونسی🌹
#کتاب_صوتی_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
هدایت شده از گنجینه های جنگ
گنجینه های جنگ:
نورالدین پسر ایران: خاطرات سید نورالدین عافی
مصاحبه گر : سید نورالدین عافی| معصومه سپهری| موسی غیور
ناشر کتاب : سوره مهر
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
هدایت شده از گنجینه های جنگ
📣📣📣📣📣📣📣
داستان هفتاد و دو تن آوازه کوی و برزن می شود. لحظه لحظه این حادثه یادآور دلاوری و مردانگی عاشوراییان است.
تاریخ تکرار و تکرار شد. در میدان نبرد ؛ هر کس زخمی بر تن و جانش نشست اما حکایت زخمی ترین پسر ایران بس شنیدنی است.
او باز هم از امشب گوش جان می سپاریم به روایت های پر فراز و نشیب سید نورالدین عافی؛ اهل ایران, زاده تبریز
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjnehayejang
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :0⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 12
دوست داشتند ما با آنها زندگی کنیم. یک روز جمعه که میخواستم به حمام بروم، در خاوران مینی بوسی به من زد. مرا که به بیمارستان رساندند معلوم شد استخوان سینه ام شکسته. در مدت ده پانزده روزی که استراحت میکردم زن آقا عبدالله، مثل مادر به من میرسید.
در طول نَُه ماهی که در تهران کار میکردم دو سه بار با برادرم به ده سر زدیم. اتفاقاً در جریان خلق مسلمان تبریز در ده بودیم. در آن جریان در ده ما هم مثل بعضی از مناطق آذربایجان، مردم دو دسته شده بودند. کار به جایی رسیده بود که هر کس از ده به نماز جمعه میرفت طرفداران حزب خلق مسلمان تبریز اذیتش میکردند. با سنگ میزدند و خانوادهاش را هم تهدید میکردند. چند بار حاج خانم را به خاطر کارهای ما تهدید کرده بودند. یک بار بعد از نمازجمعه ـ که آن روزها در محوطه بزرگ راه آهن تبریز خوانده میشد ـ طرفداران حزب خلق به مردم نمازگزار حمله کردند. با سنگ و چوب مردم را میزدند. مخصوصاً از داخل حیاط بیمارستان طالقانی در میدان راه آهن به مردم سنگ می انداختند. ما با دستۀ حزب الله راهپیمایی میکردیم و طرفداران حزب خلق مسلمان آن طرف راهپیمایی کرده و به طرفداری از آقای «شریعتمداری» شعار میدادند، آن روز جایگاه نماز را به آتش کشیدند.
ادامه دارد...✒️
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang