خودسازے و تࢪڪ گناھ
#نماز_سکوی_پرواز ۶۱ 🔻نمـــازت اگه نماز باشه؛ دستات براے گرفتن دستان دیگران، باز میشن! 🔻نمازت اگه
نماز.سکوی پرواز_62.mp3
3.74M
#نماز_سکوی_پرواز ۶۲
با نمــــاز،
لحظاتی در آغوش خدا آرام می گیرے!
و این هم آغوشی آرام و مهربانت میڪنه،
درست شبیه خدا.
اگر مهربانتر شدے...
یعنی نمازت، داره بالا می بَرَدِت.
#استاد_شجاعی 🎤
✨ ✨
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 #سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔 سَلٰامْ بر آنانی ڪه اَوَلْ از ســیم خاردار نَـ
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
سَلٰامْ بر آنانی ڪه اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از
📿 #شهید_آرمان_علی_وردی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
📿
#السلام_علیک_یااباعبدالله
🏴
#حسینیه_مجازی
💠🔹امام حسین علیهالسلام⇩
《لَوْلاَ ثَلاَثَةٌ مَا وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأسَهُ
لِشَىْءٍ اَلْفَقْرُ وَالْمَرَضُ وَالْمَوتُ》
اگر سه چيز نبود
آدمى سرش را در برابر
هيچ چيز فرود نمیآورد
▪️تنگدستى
▪️بيمارى
▪️و مرگ
↲نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، صفحه۸۰
خودسازے و تࢪڪ گناھ
☀️ ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_سیو_نهم پيوند الهي راوی: رضا هادي عصر يڪي از روزها بود. ابر
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_چهلم
جوان ڪه ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني مي شه
ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من مي شناســم، آدم منطقي وخوبيــه.
جوان هم گفــت: نمي دونم چي بگم ، هر چي شــما بگي.
بعد هم خداحافظی ڪرد و رفت.
شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت ڪرد.
اول از ازدواج گفت و اينکه اگر ڪسي شرايط ازدواج را داشته باشد و همسر مناســبي پيدا ڪند، بايد ازدواج ڪند. در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد.
و حالا اين بزرگترها هســتند ڪه بايد جوان ها را در اين زمينه ڪمڪ ڪنند.
حاجي حرفهاے ابراهيم را تأييد ڪرد.
اما وقتي حرف از پســرش زده شــد اخم هايش رفت تو هم!
ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ ڪنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، ڪار بدے ڪرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سڪوت گفت: نه!
فرداے آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت ڪرد
و بعد هم با مادر دختر و بعد...
يڪ ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتي از بازار برمیگشــت شب بود.
آخر ڪوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست.
رضايت، بخاطر اينڪه يڪ دوســتی شــيطاني را به يڪ پيوند الهي تبديل ڪــرده.
ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا می دانند.
✍ادامه دارد....
شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات
✨🌱✨🌱✨🌱✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
━━━ ━━━ ━━━ ━━━
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهلم جوان ڪه ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابا
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_چهلو_یکم
ايام انقلاب
راوے: امير ربيعي
ابراهيم از دوران ڪودڪی عشق و ارادت خاصي به امام خميني(ره) داشت.
هر چه بزرگتر مي شــد اين علاقه نيز بيشتر ميشد.
تا اينڪه در سالهاے قبل از انقلاب به اوج خود رسيد.
در ســال ۱۳۵۶ بود. هنوز خبرے از درگيرے ها و مسائل انقلاب نبود.
صبح جمعه از جلسه اے مذهبي در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه بر میگشتيم.
از ميدان دور نشــده بوديم ڪه چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم شروع ڪرد براے ما از امام خميني (ره)تعريف ڪردن. بعد هم با صداے بلند فرياد زد:
«درود بر خميني» ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهی ڪردند. تا نزديڪ چهارراه شمس شعار داديم
وحرڪت ڪرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد.
ابراهيم سريع بچه ها را متفرق ڪرد. در ڪوچه ها پخش شديم. دو هفته گذشت.
از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوے سينما ايستاد.
بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم.
جمعيت ڪه از جلسه خارج مي شد همراه ما تڪرار میڪرد.
صحنه جالبي ايجاد شده بود. دقايقي بعد، قبل از اينڪه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق ڪرد. بعد با هم سوار تاڪسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرڪت ڪرديم.
دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شــدم جلوے ماشــين ها را مي گيرند و
✍ادامه دارد.....
شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات
✨🌱✨🌱✨🌱✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
━━━ ━━━ ━━━ ━━━
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#نماز_سکوی_پرواز ۶۲ با نمــــاز، لحظاتی در آغوش خدا آرام می گیرے! و این هم آغوشی آرام و
نماز.سکوی پرواز_63.mp3
3.5M
#نماز_سکوی_پرواز ۶۳
👈نمـــاز باید به روحت قدرت بده!
جورے ڪه راحت، همه خستگیهای بدنت رو؛
براے رسیـ🏃ـدن به لحظه باشڪوه تولد سالم به آخرت تحمل میڪنی!
آروم وقدرتمند به پیش خواهی رفت👇
#استاد_شجاعی 🎤
✨ ✨
💠آیت الله العظمی جوادی آملی:
🔸️«مرحوم صدوق(رضواناللهتعالیعليه) اين روايت را نقل میڪند ڪه ڪسی به وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) عرض ڪرد ڪه من توفيق نماز شب ندارم چه ڪنم؟
🔹️فرمود: «قَد قَيَّدتك ذنوبك»
روز ببين چه ڪردے توفيق شب از تو گرفته میشود، خب آن غذايی ڪه خوردی، آن حرفی ڪه زدے، آن بيراهه ڪه نگاه ڪردے اين باعث میشود ڪه اين بخش اراده به بند ڪشيده میشود.»
📚درس اخلاق ٩١/٢/١۴
#نماز_شب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهلو_یکم ايام انقلاب راوے: امير ربيعي ابراهيم از دوران ڪودڪی عش
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_چهلو_دوم
مســافران را تڪ تڪ بررسي میڪنند. چندين ماشــين ساواڪ و حدود ۱۰ مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند.
چهره مأمورے ڪه داخل ماشين ها را نگاه میڪرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود!
به ابراهيم اشاره ڪردم. متوجه ماجرا شد.
قبل از اينڪه به تاڪسي ما برسند در را باز ڪرد
و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يڪدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد.
ابراهيم رفت داخل ڪوچــه، آن ها هم به دنبالش بودند.
حواس مأمورها ڪه حســابي پرت شد ڪرايه را دادم.
از ماشين خارج شدم. به آن سوے خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم...
ظهر بود ڪه آمدم خانه.
از ابراهيم خبرے نداشتم.
تا شب هم هيچ خبرے از ابراهيم نبود.
به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم.
آن ها هم خبرے نداشتند. خيلي نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم.
يڪدفعه صدائي از توے ڪوچه شنيدم . دويــدم دم در، باتعجــب ديدم ابراهيــم با همان چهره و لبخند هميشــگي پشتِ در ايســتاده.
من هم پريدم تو بغلش.
خيلي خوشحال بودم.
نمي دانستم خوشحالي ام را چطور ابراز ڪنم. گفتم: داش ابرام چطورے؟
نفس عميقي ڪشيدو گفت:خداروشڪر ،ميبيني ڪه سالمو سر حال درخدمتيم.
گفتم: شام خوردے؟
گفت: نه، مهم نيست. ســريع رفتم توے خانه، سفره نان و مقدارے از غذاے شام را برايش آوردم.
رفتيم داخل ميدان غياثي( شهيد سعيدے)
بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قــوے همين جاها به درد مي خوره.
خدا ڪمڪ ڪــرد. با اينڪه آن ها چند نفر بودند اما از دستشون فرار ڪردم.
آن شب خيلي صحبت ڪرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم
شب ها با هم برويم مسجد لرزاده پاے صحبت حاج آقا چاووشي.
✍ادامه دارد...
ܟ۬ߺࡅߊܢߺ࡙ܢߺ࡙ ࡏܣ ࡅߺ߲ܣ ̈̇ࡄࡅܝߺ̈ߺߺ ࡏߊܦ߭ܢߺ࡙ࡄܝߺ̈ߺߺ
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#جملات_ناب #استادشجاعی 👈اگه نمیتونی ازعبادت لذت ببرے! 👈اگه دائماً فڪر گذشته، آزارت میده! 👈اگه باخ
#جملات_ناب #استادشجاعی
✍ سڪوت شما دربرابر فحاشی ڪسی براش بزرگترین تنبیه وفشاره.
اون میخواد، ناراحت و آزرده تون ڪنه.
❌نذارین به هدفش برسه.
یادتون باشه
تاخدانخواد کسی نمیتونه آبروتونو بریزه !
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#نماز_سکوی_پرواز ۶۳ 👈نمـــاز باید به روحت قدرت بده! جورے ڪه راحت، همه خستگیهای بدنت رو؛ براے رسیـ🏃
نماز.سکوی پرواز_64.mp3
5.18M
#نماز_سکوی_پرواز ۶۴
مراقـ⛔️ـب باش❗️
چند تا ڪار هست که باعث میشه؛
نمـــازت،
بجاے پرواز، بشه عامل سقوطت!
می پرسی چجورے؟
باهم گوش میڪنیم...👇
#استاد_شجاعی 🎤
✨ ✨
✅راه درمان افڪار شیطانی چیست؟
✍آیت الله بهجت (ره):
در نماز بايد متوجه باشید ڪه
افڪار شيطانى ڪار نڪند، بقیه اعمال
تابعِ نماز شما ميشوند...
در نماز، حضور قلب و توجه داشته باشیم.
این باعث میشود ڪه در بقیه اوقات،
افڪار شيطانی به سراغمان نیایند