eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
📌دوره آموزشی کار با نرم افزار موبایلی *پیکس آرت* 🧑🏻‍🏫مدرس : ابوطالب رنجبر 📅 تاریخ برگزاری دوره : ۲۴ لغایت ۲۶ آذر 💰هزینه دوره :۹۹ هزار تومان 💠آموزش به صورت آنلاین در فضای اسکای روم برگزار میشود 🌀همراه با پشتیبانی یک ماهه برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به شماره تماس زیر در واتس اپ یا آیدی زیر پیام دهید ۰۹۹۰۵۰۵۲۶۶۰ @hiva_online
مجله قلمــداران
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 سلام دوستان عزیز 🌹 برای درمان سرطان یه بانوی نیازمند ؛ محتاج همراهی شما ع
یکی از راههای کمک به این مادر عزیز ، شرکت در این دوره ست : حتما همه‌ی محصلین و مادرها گرفتار کلیپ درست کردن برای مدرسه شدند. بنظرم این دوره فرصت خیلی مناسبیه برای همه‌ی ما تا با قابلیت‌های این نرم افزار آشنا بشیم و بتونیم به زیبایی ازش استفاده کنیم. نکته‌ی بعدی اینه که کلیه‌ی هزینه‌های این دوره صرف خیریه‌ ی یاوران گل نرگس خواهد شد...👆🏻👆🏻👆🏻 شما با شرکت در این دوره ، هم آموزش راحت و آسون کلیپ سازی رو می بینین و هم به این مادر عزیز کمک کردید 👌🏻👌🏻 💥این فرصت استثنایی رو از دست ندید 💥
سلام بچه ها خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ حال داری یه رازی بهت بگم؟ یه راز که باید بین خودمون بمونه.. نمی‌خوام به هیچ وجه توی کانال تلگرام درز پیدا کنه؟ قول می‌دی؟
می‌خوام اینجا درباره‌ش حرف بزنم چون اون کسی که نمی‌خوام قضیه رو بفهمه ایتا نداره.. واقعیت اینه که بچه‌ها، این خانم که داریم براش پول جمع می‌کنیم یه زمانی دستش به دهنش می‌رسید.. خودش خیر بود.. برو بیایی داشت. شوهرش هم یکی از اسم و رسم‌دارای بازاری بود.. ولی خب.. دنیا همیشه یه مدل نمی‌چرخه.. خدا این خانواده رو در معرض امتحان شدید قرار داد. همون‌طور که الان داره ما رو امتحان می‌کنه.. قرض و بدهی و بیماری به جون این خانواده افتاد و هر روز اوضاع و احوالشون بدتر از قبل شد
اول دخترش بیمار شد. هر چه داشتند و نداشتند خرج بچه کردند.. الحمدالله شفا حاصل شد ولی مقروض‌تر از قبل، امیدوار بودند به لطف و کرم الهی.. و تمام این مدت اجازه ندادند کسی بفهمه چطور به خاک سیاه نشستند
تا اینکه خبر دار شدم این خانم، از غم و غصه دچار سرطان شده.. باید سریع‌تر توده‌ها رو از بدنش خارج می‌کردند ولی خانم قبول نمی‌کرد
یک روز باهاش حرف زدم. گفتم چه مرگته؟ چرا دست دست می‌کنی؟ می‌خوای بچه های کوچیکت رو یتیم کنی؟ زد زیر گریه
گفت روم سیاهه فاطمه.. نمی‌تونم بیشتر از این شرم رو تو صورت شوهرم ببینم. بذار همینطوری بمونم.. یا خدا شفا می‌ده یا..
گفتم غلط زیادی نکن! من برات جور می‌کنم گفت: چطوری؟ گفتم: تو کاریت نباشه پوزخند تلخی زد: لابد تو‌کانالت می‌خوای برام دوره بیفتی. ها؟ من جز کانالم جایی رو سراغ نداشتم.. خودم هم دستم به دهنم نمی‌رسید وگرنه نوکرش بودم.. نوکر همه‌ی کسایی که گره افتاده تو کارشون.. ولی.. چه کنم؟ روم سیاه😔
به آقای رنجبر ماجرا را گفتم
ایشون در کمال سخاوت گفتند غمت نباشه من جور می‌کنم