#روانشناسی_ایرانیزه
قدیمترها یک چیزی توی گوشمان خوانده بودند که مثلا پسر که گریه نمیکند یا دختر باید همه کار بلد باشد!
لفظها میآمدند پشت سرهم برای اینکه تهش برسیم به دو کلمه: «فضیلتِ قدرت!»
و همین دوتا کلمهٔ شیک و دهان پر کن شد بلای جانِ ما! که هرچه بیشتر جانت دربیاید و اشکت نه، قویتری...
اما وقتی پا میگذاری به اصل زندگی، همین که شانههایت و خودت زیر بار خیلی چیزها خرد شدی می فهمی همیشه هم جنگیدن جواب نمیدهد...
که قدرت فضیلت نیست! که اصلا تعریف قدرت فرق میکند با باد به غبغب انداختن و هی بغض، پشت بغض خوردن.
قدرت آنجاست که یاد میگیری رنج ، رنج است و هرچقدر هم زردش کنی نمیتوانی جای قناری به خودت قالبش کنی!
به گمانم همه ما یک ضعف داریم!
ضعفِ رنجهای نزیسته! همانها که هی پشت نقاب قوی بودن مخفیشان کردیم و الکی الکی گرفتیم به شانه و راه افتادیم توی زندگی.
اما از یک جایی به بعد باید یاد بگیریم به یک زیست مسالمت آمیز با رنج برسیم! یعنی بعضی رنجها حل نمیشود، درست نمیشود، پاک نمیشود، ما باید راهی پیدا کنیم تا کنار او زندگی کنیم؛ بدون اینکه به هم آسیب بزنیم.
او هست ، هر لحظه ، هر ثانیه. احتمالا گاهی جای زخمش درد میگیرد و یا میسوزد. اما شاید اشکالی نداشته باشد گاهی به او فرصت بدهیم. همراهش چادر بزنیم توی جایی که او دوست دارد و مدتی را باهم بمانیم. ما و رنج! دونفری...
و بالاخره این کمپ تمام میشود و نوبت اوست که همراه ما بیاید تا زندگی کنیم.
رنج را نباید به دوش کشید! باید راه رفتن یادش داد! حتی گاهی دستی به سرو گوشش بکشیم که بداند مهم است! که ارزش دارد... باید یاد بگیرد میتواند هرجا ما میرویم آرام و متین بیاید. اما اجازه ندارد سوار ما شود !
✍م رمضان خانی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
4⃣ تلقین: همه جا توی تقویت رفتارهای مثبت می تونه به ما کمک کنه. در مورد نماز هم همینطوره.
✅ کلی جملههای مثبت می تونی برای خودت داشته باشی. حفظ شون کن، یا بنویس و بذار جایی که مدام ببینی.
➕مثل احادیث در مورد نماز... 👇
امام علی علیه السلام فرمودند: اگر نمازگزار می دانست تا چه حد مشمول رحمت الهی است، هرگز سر خود را از سجده برنمی داشت!
امام صادق(ع):
هرگاه بنده در نماز خود تکبیر میگوید، خدا نیز به او روی آورده و فرشتگانش را بر او میگمارد تا قرآن را از او بگیرند(نماز او را تحویل بگیرند)
و احادیثی که خودت می تونی پیدا کنی.
➕ شعری که در مورد نماز دوست داری...👇
«روز و شب گر به حسین بن علی گریه کنی
شرط اول که دهد سوز نماز است نماز.»
«مرا غرض ز نماز آن بُوَد که پنهانی
حدیث درد فراقِ تو با تو بگذارم.»
➕ یا حتی از ذهن خودت کمک بگیری و جملههایی بنویسی که فقط مخصوص خودت و خدا باشه!👇
«اذان میگن! انگار خدا داره فقط منو صدا می کنه. برم یکم خودمو براش شیرین کنم. »
«خدا به من وقت اختصاصی داده. »
«حالا از شنیدن صدای من خشنود میده»
«نماز باعث آرامش منه»
«نمازو دوست دارم، انگار خدا صدامو میشنوه. برای همین از نماز لذت می برم...»
«حتما برای چند رکعت نماز حوصله دارم.»
⛔️ در حال نماز اگر کسالت اومد سراغت
یا موقع نماز بی حوصلگی داشتی، از این تلقین ها میتونی استفاده کنی.
✅ برای تأثیر بیشتر بهتره بنویسیشون و جایی بذاری که هرروز ببینیشون.
ادامه دارد...
برگرفته از کارگاه نماز دکتر حسین شریفی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
سلام خوبید؟
یه متنی می خوام بذارم از هنرجوی ۱۶ ساله م.
که انگار یه آینه گرفته روبروی نسل ما...
یک مواجههٔ.....
توضیح اضافه ندم.
فقط ازتون می خوام روی خط به خطش فکر کنید.
ما دهه هشتادی هستیم. نسلی که تا چشم و گوشش داشت باز می شد؛ مهمان ناخوانده ای مهمان همه کشور ها شد. و پوست همه را کند تا شرش کنده شد!
مهمان نانجیبی به اسم کرونا.کرونایی که با همه مرگ و میر هایی که داشت، بلایی صد برابر بدتر را برای ما دهه هشتادی ها به ارمغان آورد. بلایی به اسم رفاقت با رسانه.
رسانه ای که با پنبه سر می برد و زیرکانه قربانی هایش را به دست شکارچی می فرستد. قربانی هایی که در آن دو سال ما بودیم.
و هیچ کس در این دو سال نگفت نوجوانی که از درس گرفته تا تفریحش همه در یک کف دست گوشی جا می شود؛ در آینده چه خطراتی را باید به جان بخرد!
خیلی ها به عنوان مستقل شدن، بلاگری را انتخاب کردند. شغلی که در آن زمان با چهارتا تبلیغ و حرف جفنگ می شد k روی k گذاشت و ثروت جمع کرد. به نظر همه چیز خوب بود تا وقتی که سال نحس ۴۰۱ شروع شد!
تغییر قرنی داشتیم عجیب غریب! توی خوش خوشان تابستان و نفس های آخر کرونا، زد و یک دختری جان به جان افرین تسلیم کرد(البته چه تسلیم جان کردنی!)
دختری که با مرگش به صورت کاملا برنامه ریزی شده موجی توی ایران راه انداخت بدتر از کرونا. همه به خون هم تشنه شدند و لیدر ها با خوشی و خرمی می تازوندند. شهر ها امن نبودند. هیچ دختر چادری در امان نبود. و وایی اگر از جلوی چشم لیدری رد می شد؛ آن وقت بود که تک تک تار موهایشان بین انگشت های پسر هایی می ماند که برای مختلط شدن استخر ها، به خیابان می آمدند!
گذشت و مدرسه ها باز شدند. مدرسه هایی که حالا پربودند از دختران شاکی که به خون نسل های قبل از خود تشنه بودند. حالا که فکر می کنم؛ حق داشتیم! حق داشتیم تشنه باشیم به خون محجبه های قبل از خودمان!
مگر نه اینکه امام علی که بارها سنگش را به سینه زدید، گفته است که: دل نوجوان مانند خاک حاصلخیز است و باید بذر خوب در آن کاشته شود؟
پس چرا در آن دوران هیچ کس نگفت این رسانه چه پدری از نوجوان دل سوخته دهه هشتادی در می اورد؟
چرا هیچ کس به این فکر نکرد که ولی جامعه ای که از سال نود حرف تولیدات رسانه می زند؛ بی دلیل و برهان نیست؟
ما دنبال کشف خدا بودیم؛ کشف خدایی که برایمان معنی اش نکردید و ما شدیم ملعبه دست یوتیوبر های یک لا قبایی که بی هیچ اطلاعاتی، چهار تا فرضیه مزخرف به خوردمان می دادند. ما هم مشتاقانه آلارم پیج شان را باز می گذاشتیم تا هر وقت نطقی خواستند بکنند، اولین نفر به پستشان هجوم ببریم...
ما دهه هشتادی ها ؛دنبال عالم واقعی برای رشد بودیم که، به عالم رسانه رسیدیم!
ما دنبال خالق بودیم،دنبال چگونگی آفرینش بودیم،دنبال پیدا کردن عقلانی دین بودیم. تا بعد به امام و نبی ایمان پیدا کنیم.ولی شما انگ کافر بودن را به پیشانیمان چسباندید...
در این دو سال برخلاف شما، رسانه برایمان انقدر برنامه چید که، در کمال حماقت شدیم فن یک مشت الاغ خارج نشین بی سواد، که برای نان در آوردن، چوب حراج به کشور می زنند. و سر و ته گند کاری هایشان را به عنوان آریایی بودن، بهم می آورند!
بچه بودیم، نادان بودیم،خام بودیم که در این همه هیاهوی سال نحس ۴۰۱ ندیدیم تمام برنامه ها، از پیش برنامه ریزی شده اند.
دلخور بودیم از نظامی که پشیزی برایمان ارزش قائل نبود. و این دلخوری را با رمز اشتباه ززا دنبال کردیم!
آی آقای جمهوری اسلامی، ما دلخور بودیم و خام؛ دلخور از آنهمه بی تفاوتی و خام به خاطر بی تفاوتی هایت! اصلا حواستان بود ولی جامعه اسلامی ما را چقدر دوست داشت؟ ولی چقدر این دوست داشتن را برایمان به تصویر کشیدی؟ اصلا به تصویر کشیدی؟
نه! برای همین جرأت کردیم به رهبر جامعه توهین کنیم!
آقای جمهوری اسلامی ما آدم های بدی نیستیم، ما خام بودیم، ما احتیاج محبت از سوی کشورمان را داشتیم، و تو بی تفاوت بودی...
ولی با همه این بل بشو ها و خامی و گاهی جهالت برای پیروی از ولی الهی و علینژاد، ما باز هم پای کار ماندیم!
آن هنگام که سلام فرمانده را با عشق قرائت کردیم. یا هر بار با هر توهین اجنبی به کشورمان، هزار بار خرد شدیم و در گیر و گور تاریخ، دنبال میرزا کوچک خان و دار و دسته اش بودیم و تا مدت ها بعد، عکسش گوشه اتاقمان نشست؛ و مرحم و محرممان شد.
ما همان بچه های کافری هستیم که حسینیه های محله، با هنر دستمان رونق می گیرند. و اگر روزی پی عشق و حال نباشیم نصف صندلی کنسرت ها خالی می ماند.شاید اگر همین جماعتی که از دین زده می خوانیدشان، نبودند اتاق فرار انقدر رونق نمی گرفت که درآمدش از کارمند بانک هم بیشتر شود!
اره؛ ما دهه هشتادی ها نسل سرکشی هستیم که زود باور می کنند و زود فراموش. ولی دیر عاشق می شویم. دیر دل می بندیم؛ و اگر دل بسیتم، فائزه و آرمانی خواهیم شد، که حتی در پی کمک به مردم، حاضر است تمام تنش تکه تکه شود، ولی وظیفه اش را به درستی انجام دهد...
ما همان نسلی هستیم که آتئیست هایش هم خدا را قبول دارند...
۳/۳/۵. حوراء
https://eitaa.com/ghalamdaraan
کارگاه نماز
5⃣ دسته بندی ذهنی: حتما پیش اومده می خوای نماز بخونی ، افکار مختلفی میاد و مانع از این میشه تمرکز داشته باشی. قبل نماز باید دسته بندی ذهنی انجام بدی.
✅ اگر هجمه های فکری مختلفی هست اونارو دسته بندی کنید. مثلاً قبل شروع نماز چندتا مسئله است که ذهنتو مشغول کرده.
۱، کیفت گم شده
۲، تو فکر شام هستی
۳، فردا امتحان داری
باید برای هر کدوم قبل نماز یک جواب قانع کننده پیدا کنی و حلش کنی!
یعنی دسته بندی ذهنی انجام بدی، بعد نماز بخونی...
👇👇👇👇👇👇👇👇
➖کیفمو گم کردم، خب حالا که وقت نمازه ، بعد نماز حتما می گردم و انشاءالله پیداش میکنم.
➖شام چی بذارم! بعد نماز حتما فکر می کنم چی بذارم. فعلا زمان دارم.
➖درس دارم. خیلی امتحان سختیه. ولی چند صفحه خوندم، حتماً بعد نماز ادامه میدم. اینطوری چند دقیقه فرصت استراحت دارم.
✅ توی نماز هم اگر تفکرات مختلف میاد میشه با تمرین کنترلش کرد.
✔️ با مشکل حرف بزن! به اون فکری که به ذهن هجوم آورده میگی: « الان دارم نماز می خونم. بعدا بهت فکر می کنم. »
✔️ افکار رو شبیه یک فایل توی ذهنت داشته باش! هروقت بدون اجازه اومدن بالا، با یک کلیک ببندشون و بذار عقب! تلاش کن روی جمله بعدی تمرکز کنی.
❌ تمرکز کردن اولش خیلی سخته. اما فراموش نکن برای شروع حتی اگر بتونی روی یک کلمه ، یا یک رکن تمرکز کنی یه موفقیت بزرگ به دست آوردی...
قدم به قدم این پازل تکمیل میشه.
🔴 به مکان نماز هم توجه کنید. باید دقت کرد توی خونه حتماً جایی نماز بخونی که ساکت باشه. مثلاً قانون بذاری موقع نماز تلویزیون خاموش باشه و سروصدا کمتر باشه.
ادامه دارد....
برگرفته از کارگاه نماز دکتر حسین شریفی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
استاد فاطمی نیا
[به مناسبت روز عرفه]
امام سجاد عليه السلام سائلي را ديدند كه روز عرفه دست نياز به بندگان خدا دراز كرده است.
خطاب به او فرمودند تعجب ميكنم در روزي كه حتي کودکانی هم كه در رحم هاي مادرانشان هستند، اميد به رحمت خدا دارند و تو از مردم طلب ميكني!
نمك وچاشني روز عرفه توسل به حضرت مسلم بن عقيل رحمه الله است که درچنین روزی به شهادت رسیدند.
امروز اولين شهيد كربلا به شهادت رسيده است
اساسا توسل به جناب مسلم علیه السلام ، روح عبادات درروز عرفه است.
https://eitaa.com/ghalamdaraan
بده دست تو پاشو جرأت بگیر
که باهم از این شعله ها بپریم
حریفِ قدر ، دستِ بد ، تاسِ کور
تو پا پس نکش بازی رو می بریم...
6⃣ الگویابی! یکی از روش هایی که می تونه به ما برای تقویت نماز کمک کنه پیدا کردن الگوست. الگوی خوبی داشته باشی با نماز بهتر انس میگیری.
✔️ در روش های رفتاریِ روانشناسی، اثبات شده ۷۵ درصد از یادگیری ما مشاهده ای هستش. یعنی میبینی و آرام آرام تاثیر می گیری. (همون اهمیت به دوست یابی خودمونه.)
☑️ برای همین دین اسلام خیلی روی همنشین تاکید داره.
🔺دوستی انتخاب کن که باعث ارتقا بشه نه خسران!
✅ می تونیم الگو رو از افرادی که توی زندگی روزمره همنشین ما هستن انتخاب کنیم. وقتی در کنار کسی قرار میگیری که نماز الویت زندگیشه، با نماز مأنوسه و به نماز عشق می ورزه حتما در شما هم اثر میذاره.
✅ یا الگوتو از طریق مطالعه و آشنایی با بزرگان انتخاب کن.
درباره نماز مطالعه داشته باش. مثلاً کتاب سیمای فرزانگان نوشته رضا مختاری که در اون داستان هایی از علما و فضائل مختلف رفتاری رو بیان کرده.
✅ در بین الگوهایی که می تونن در مورد نماز کمک کنند اهل بیت علیهم السلام منبع اصلی هستند. بالاترین و برترین الگوها...
البته که نمی تونیم مثل ائمه باشیم چون رسیدن به اون کمالات وجودی کار طاقت فرسایی هست. ولی همین سبک نماز خواندنشون می تونه در ما تاثیر زیادی بذاره.
🟢 مثلاً امام حسن علیه السلام وقتی می خواستن وارد مسجد بشن عاشقانه با خدا حرف می زدن. دم در مسجد این عبارات رو تکرار می کردن:
إِلَهِي ضَيْفُكَ بِبَابِكَ
خدایا مهمان تو جلوی در خانهات ایستاده...
يا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ المُسِىء
ای نیکوکار، بنده گنهکارت به درگاهت شتافته...
فَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدي بَجَميلِ
از زشتی هایی که مرتکب شده به خاطر زیبایی هایی که در نزد توست بگذر...
ما عِنْدَكَ ياكَريمُ.
ای بخشنده کریم...
🟢 وارد مسجد که میشدن قبل از نماز این عبارت هارو زمزمه می کردن
یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ الْمُسیء…
ای پروردگار نیکوکار گناهکاری به آستان تو آمده است.
و هنگامی که به نماز می ایستادند از خوف خدا لرزه به اندام شون میوفتاد.
🟢 در مورد رسول اکرم در روایات هست وقتی اذان میگفتن گویا رسول خدا دیگه هیچکس رو نمیشناخت فقط به اون امر مهم می پرداخت.
☑️ اگر الگوهای ما از افراد اهل سیر و سلوک هستند داشتن تصاویر، دلنوشته هاشون ، جملات و توصیه هاشون میتونه بهمون کمک کنه و در ما اثر جدی بذاره.
ادامه دارد...
برگرفته از کارگاه نماز استاد حسین شریفی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
#عید_قربان
#بچه_داستان
مامان تلفن را گذاشت و رو کرد به من :« چادر بکش سرت، برو دم خونه ماهی خانم ، گوسفند زدن زمین. برامون گوشت گذاشته.»
خودم را باد زدم:« مجید کو پس؟!»
بلند شد و دامن نخیاش را دست کشید که مثلا آن همه چروک باز شود:« چمی دونم. تو کوچه دنبال جک و جونور.»
دو وجب قد داشت اما هیچ چهارپایی از دستش در امان نبود. خوشش میآمد بدبختها را از دُم بگیرد و بکشد دنبال خودش. یکی دوبار گربه پنجول کشیده بود روی سروکلهاش اما آدم نمی شد!
کسل بلند شدم. دمپایی های پلاستیکی را پوشیدم و از پلهها ریختم پایین! هرچه فحش توی مدرسه شنیده بودم و روی به زبان آوردنش را نداشتم حوالهٔ مجید کردم. از روی بند رخت پوسیده چادر گلدارم را برداشتم. تکانش دادم تا مثل دفعهٔ قبل سوسک نچسبیده باشد بهش و وسط خیابان بیآبرویم نکند! گرد و خاکش رقصید زیر نور خورشید.
صدای قل قل قلیان بابا از گوشهٔ حیاط بلند بود. به قول مامان چه جانی داشت سر صبحی. اما من بوی دوسیب نعنایش را دوست داشتم. یکی دوبار هم یواشکی پاتک زده و دمی گرفته بودم.
بابا سرش توی روزنامه بود. از کنارش رد شدم و رفتم بیرون. سرو ته کوچه را دید زدم بلکه مجید را ببینم. اما نبود.
بیحوصله دمپایی ها را خرخر کشیدم روی زمین. یک ربعی راه رفتم تا رسیدم خانهٔ ماهی خانم. دم در شلوغ بود. سینی سینی گوشت دست حاج حیدر بود و میگذاشت پشت ماشین. مامان می گفت میبرد منطقه فقیر نشین. آنهایی که مثل ما نیستند که لااقل دوماه یکبار آبگوشت می آید سر سفرهمان و اگر بخت یار باشد شاید قورمه!
چادرم را کیپ کردم و رفتم جلو. سرک کشیدم توی خانه. رضا کلید شلنگ به دست داشت خونها را آب میکشید. گشتم دنبال ماهی خانم. نشسته بود پشت تشتهای قرمزِ بزرگی که لب حوض گذاشته بودند. چادر بسته بود به کمرش. آستینها را بالا زده و داشت پسرش علی را فحش کِش میکرد! داد زدم:«سلام ماهی خانم.»
سرش را بلند کرد. خستگی از سرو کولش رفته بود بالا! شیر لب حوض را بست. «ای به روی ماهت. دردو بلات تو سر هرچی پسره! علی بیصاحاب نشی پاشو گوشت زهرا خانم رو بده بره.»
علی با لب و لوچه آویزان یک کاسه که روش بشقاب ملامین سبز گذاشته بودند داد دستم.
تشکر کردم و راه افتادم طرف خانه. آفتاب افتاده بود روی زمین.
دو سه تا کوچه رفته بودم که مجید را دیدم.
چهار دست و پا روی زمین کمین کرده بود. هی سنگ ریزه برمیداشت و میانداخت جایی که خوب نمیدیدم. باز حتما زانوی شلوارش پاره می شد و من بدبخت باید میدوختم. کفری رفتم طرفش. میخواستم یک پس گردنی مهمانش کنم به تلافی خراب کردن روز عیدم. دو قدم مانده بود که دستم بچسبد پَسِ سرش که عین تیر از کمان در رفته جست زد! ترسیدم.
با من که چشم توی چشم شد رنگش پرید. مکثی کرد و از کنارم دوید:«فرار کن آجی.»
هنوز نمیدانستم چه شده اما صدای پارس سگ را که شنیدم دویدم. به خودم جرأت دادم و عقب را نگاه کردم. سگ سیاه بزرگی داشت میدوید دنبالمان! به سبک مامان یا ابالفضلی گفتم. بشقاب ملامین را محکم تر فشار دادم روی کاسه ، نکند بیوفتد و جهاز ماهی خانم تک شود. چادر از سرم افتاد پشتم. موهام ولو شده بود توی هوا. اگر بابا میدید میداد همین سگ پوستم را بکند! دمپایی مجید از پا درآمد. بدون اینکه برگردد میدوید.
صدای هن و هن نفسهاش و تالاپ تولوپ قلبم با پارس سگ پیچیده بود به هم. نفهمیدم چه شد که پیچیدیم توی کوچه بن بست آقا کنفی! همان که هیچ وقت خدا خانه نبود و همیشه یک عالم کنف پشت درش بود!
من و مجید از پشت چسبیدیم به دیوار. سگ پیچید توی کوچه. ایستاد به پارس کردن. از لب و لوچهاش آب میریخت پایین! فاتحهام را خواندم. داشتم حساب کتاب می کردم که کجام را گاز بگیرد دردش کمتر است؟!
مجید زد زیر گریه:«اجی غلط کردم سنگش زدم، غلط کردم خدا، غلط کردم...»
خواستم دست بذارم پشت شانه و بغلش کنم که بشقاب ملامین از روی کاسه گوشت لیز خورد و افتاد زمین. سگ کمی بالا پرید و خرناس کشید. فکری به ذهنم رسید. هرچند تاوان سنگینی داشت اما آرام دولا شدم و سهم گوشت یک ماهمان را گذاشتم کنار جوب. سگ جلو آمد. ما هم چسبیده به دیوار یه قدم چرخیدیم. مجید هنوز داشت گریه می کرد. چادرم را کشیدم سرم و دو لبهاش را به دندان گرفتم. کاسه را زدم زیر بغلم. سگ که رسید به گوشت ما پشتش بودیم. میخواستم بگویم ندو باید آهسته برویم اما مجید جیم زده بود. راستش خودم هم طاقت منطقی بازی نداشتم و پشت سرش دویدم.
گوشت روزی سگ شد و کتکش قسمت من و مجید!
✍م. رمضان خانی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
خیلی دوستش داشتم. بیشتر از آنچه او داشت.
برایم یک جای جدا در نظر گرفته بود. آبو غذایم سر وقت. گشتو گذارم بجا. همهچیز خوب.
همه حسادت میکردند به من. روزها گذشت. من بزرگ شدم، اما نه از خورد و خوراک، که از ناز ونوازهای او.
مگر میگذاشت کسی چشم بد به من داشته باشد.مگر کسیجرات داشت نگاه چپ کُندبه من !
غروب آن روز نیامد. خیلی منتظر ماندم. نیامد که نیامد. دلم می خواست بیاید برایم خوردنی های معطر صحرایی بیاورد. دست نوازش به سرو رویم بکشد و بگوید :«نوش جونت عزیز دردونه بخور سیر شی»
امروز دارند چشمم را سرمه میکشند، می خواهند من را بکشند. می خواهندبرایش قربانی کنند. می خواهند او توی آن دنیا سعادت بیشتری ببرد.
نمی دانم از کدام دنیا حرف می زنند. نمی دانم کجا رفته است که اسمش آن دنیاست.
بی او، زندگی برایم پشیزی نمی ارزد. یکی از نزدیکانش چاقو را می گذارد زیر گلویم. آخ که کاش میشد جای بعبع مثل آدم شعر بخوانم...
می خواندم : چه بهتر که فدای او شوم که آنقدر مهربان بود.
ها شاید هم این را می خواندم:
اگر عاشق کشی رسمو مرام خوبرویان است
بکش ما را.. بکش ما را که دائم عید قربان است
#ابراهیمی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
7⃣ تفکر:
یکی دیگه از روش ها برای ارتقای سطح نماز، درک ،فهم و اندیشه در معانی نماز است.
وقتشه بریم دنبال تفسیر آیات و اذکار نماز.
حتی تفسیر حرکات نماز هست!
فهم باعث میشه نماز ما ارتقا پیدا بکنه.
❓اصلا این عباراتی که تو نماز میگیم یعنی چی ؟!
معنی حمد و توحید چیه؟ چرا میگیم صراط مستقیم ؟ اصلا صراط مستقیم چیه؟ کیه؟ کجاست؟
وقتی اینارو نمیدونیم، وقتی نمیدونیم از خدا چی می خوایم از نماز لذت نمی بریم.
🔺برای مثال از رسول خدا پرسیدن معنی صراط مستقیم چیه؟
فرمودند: « من صراط مستقیم هستم... و بعد از من علی و اولاد علی.»
🔺از امام صادق (ع) پرسیدن معنی صراط مستقیم چیه؟ حضرت فرمودند دو صراط داریم:
صراط دنیا و صراط آخرت.
صراط دنیا امامی است که اطاعتش واجب است. ولی وحجت خدا.
امام هر عصری که هرکس او را بشناسند، به او اقتدا کند و از او تبعیت کند؛ در صراط آخرت که پلی است بر روی جهنم که از مو باریک تر و لبه شمشیر تیزتر پایش نخواهد لرزید!!
🟦 یعنی تو هر نماز داریم از خدا می خوایم مارو به سوی اهل بیت سوق بده!
ما هرروز از خدا می خوایم مارو به صراط مستقیم هدایت کنه و اون صراط مستقیم وجود ارزشمند امام زمان (عجل) هستش...
روزی پنج نوبت به زبان، اماممونو طلب میکنیم در حالی که مفهومش رو نمیدونیم...
✅ ذکر دیگهای که مدام استفاده می کنیم الله اکبر هست.
🔺امام صادق (ع) از اصحاب پرسیدن معنای الله اکبر چیه ؟ هرکس چیزی گفت امام فرمودند نه!
الله اکبر یعنی خدا بزرگتر از آن است که به وصف دربیاید...
✅ الله اسم ذات خداست. تمام اسما و اوصاف خدا زیر این اسم قرار می گیره.
یعنی ذات و رحمانیت خدا بزرگتر از آن است که بشود وصف کرد.
💚یعنی مهر خدا، عشق خدا ، لطف خدا ، آنقدر زیاده که از اول تا روز قیامت اگر همه انبیا و مرسلین بخوان عشقش رو توصیف کنند یک قطره شو وصف کردن.
♾ چون خدا لایتناهی است خدا نامحدوده...
✅ باید بدونیم حرکاتی که توی نماز هست چه فلسفه ای داره. برای مطالعه کتاب اسرار الصلاه امام خمینی، یا اسرارالصلاة آیةالله جوادی آملی گزینههای مناسبی هستند.
✔️ وقتی بدونیم رکوع نماد تسلیم در برابر خداست.
✔️ قیام یعنی ایستادگی در مسیر او.
✔️ وقتی به سجده میریم نماد زمانی که از دنیا رفتیم و در خاک قرار میگیریم...
✔️ سر برداشتن از سجده نماد زمانی که در محشر از خاک مبعوث میشیم...
در برابر الله ...
کسی که عقل ها از درک آن متحیرند...
ادامه دارد...
✍نویسنده : م رمضان خانی
برداشتی از کارگاه نماز دکتر حسین شریفی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
مجله قلمــداران
7⃣ تفکر: یکی دیگه از روش ها برای ارتقای سطح نماز، درک ،فهم و اندیشه در معانی نماز است. وقتشه بریم دن
شماهم بعد خواندن این قسمت دلتون لرزید 🥺🥺
فکر می کردید طلب امام زمان هرروز این تعداد روی زبان مون باشه بدون اینکه قلبمون و فکرمون بدونه؟
بدون درک....
از احساست بگو👇👇👇👇👇👇
@Maede_68
.
8⃣ مقدمات نماز:
✅😶🌫تا حالا عروس و دامادی رو دیدی بیان بگن امشب می خوایم جشن بگیریم!؟
کسی که می خواد عروسی بگیره از چند ماه قبل دنبال فراهم کردن مقدمات هستش.
❌اصلا توی زندگی معمولی هیچ کاری رو بدون مقدمات انجام نمیدیم.
برای درس خواندن ، غذا خوردن و ... در حال تدارک مقدمات هستیم.
⛔️اما در مورد نماز کمتر به مقدمات اهمیت میدیم.
بیشتر به این فکر رفع تکلیفیم. روزی پنج وعده هم به خودمون میگیم:
«آخیش خوندم راحت شدم. »
⬅️در حالی که نماز بزرگترین افتخاریه که خدا به ما داده! شبیه یک دعوت خصوصی از تو...
می تونی توی این زمان ها با من حرف بزنی..
با من مالک جهان...
خداوند عالمیان..
بدون واسطه با من حرف بزنی، با من مناجات کنی، آرزوهات رو به من بگی..
✅ اولین مقدمه: گفتن اذان و اقامه است البته با دقت در معانی!
⬅️ بین اذان و اقامه زمان استجابت دعاست!
پس حتی اگر حوصله نداریم یک جا ثابت اذان و اقامه بگیم در حال راه رفتن و حرکت هم میشه گفت.
✅ دومین مقدمه : خوب وضو گرفتنه.
🔺از رسول خدا پرسیدن چیکار کنیم بتونیم نمازِ خوب بخونیم؟ حضرت فرمودند «وضوی خوب بگیرید.»
🔺توی روایت دیگه ای پرسیدن وضو برای چیه؟ حضرت فرمودند: «وضو یک مراسم کامل توبه است.»
وضو نماد توبه است!👇
✔️ آب روی چشم و دهان می ریزیم توبه از گناهانی که با چشم و دهان انجام دادیم.
✔️وقتی آب روی دست راست و چپ می ریزیم توبه می کنیم از گناهانی که با این دستها انجام دادیم.
✔️وقتی مسح سر می کشیم توبه می کنیم از افکار گناه. از فکرهای بدی که به ذهن مون اومده.
✔️مسح پا توبه از قدم هایی که به سمت گناه برداشتیم.
ادامه دارد...
✍ نویسنده م. رمضان خانی
برگرفته از کارگاه نماز دکتر شریفی
https://eitaa.com/ghalamdaraan
🎊🎊جشنواره عطر غدیر به مناسب هفتهی ولایت قربان تا غدیر🎊🎊
تمامی عطرهای جشنواره با تخفیف ویژه با ارسال و شیشهی رایگان😍😍
🌱ما #متنوعترین
#باکیفیتترین
عطرهای بازار
رو یک جا جمع کردیم 🎯
✅#عطرهای_مردانه
✅️#عطرهای_زنانه
✅#عطرهای_اسپورت
✅#عطرهای_خنک_گرم_شیرین_تلخ
❌❌تااااازه خریداتو🛍 به راحتی دم خونه اتون تحویل بگیرید❌❌
https://eitaa.com/joinchat/294125933C5ba5ee1fea
مجله قلمــداران
بسمالله الرحمن الرحیم
دوست داشتم اگر مجری مناظرهها یا برنامههای کارشناسی بودم با مقدمهای تعدادی پرسش بپرسم.
مقدمه:
ویژگیهایی مسئولین اجرایی در نگاه امام علی(ع)
۱_گزینش و جذب نیروی شایسته
ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً...
در كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستى با آنها. و بى مشورت ديگران به كارشان مگمار، زيرا به رأى خود كار كردن و از ديگران مشورت نخواستن، گونهاى از ستم و خيانت است.
۲_تامین و توسعه معیشت کارکنان
ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الاَْرْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ...
در ارزاقشان بيفزاى، زيرا فراوانى ارزاق، آنان را بر اصلاح خود نيرو دهد و از دست اندازى به مالى كه در تصرف دارند، باز مى دارد. و نيز براى آنها حجت است، اگر فرمانت را مخالفت كنند يا در امانتت خللى پديد آورند.
۳_اهل نظارت و بازرسی باشند
ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ
پس در كارهايشان تفقد كن و كاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار. زيرا مراقبت نهانى تو در كارهايشان آنان را به رعايت امانت و مدارا در حق رعيت وامى دارد.
و بنگر تا ياران كارگزارانت تو را به خيانت نيالايند.
۴_اهل مجازات خائنین بودن
وَتَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ، فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ...
و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن، و اگر يكى از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد كرد، به همين مقدار گواهى قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن، و آنچه از اموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خوار دار، و خيانتكار بشمار، و طوق بد نامى به گردنش بيفكن.
#پرسش_ها
تا کنون
_نیروهای خود را چگونه گزینش کردید؟
_چه امکانات رفاهی به آنها دادید؟
_چگونه بر کارشان نظارت کردید؟
_اگر تخلف کردند چگونه آنها را مجازات کردید؟
از گذشته رجل سیاسی باید پرسید.
م.امیرزاده
با نگاهی بر کتاب
مدیریت ماندگار
نوشته استاد عزیزم دکتر فرشته ساسانی
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#میزان
#اهمیت_حضور
#دریغ_است_ایران_که_ویران_شود
#کنام_پلنگان_و_شیران_شود
قشنگ تابلوئه تو این فاصله بین دو نیمه اینها زدن صورت همو شل و پل کردن که گریمور آوردن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |نماهنگ «صبح غدیر»
🎤با صدای: علی اکبر قلیچ
🎥کارگردان: مهران علوی
🎬تهیه کننده: علی شمس
https://eitaa.com/ghalamdaraan