eitaa logo
قلمزن
520 دنبال‌کننده
731 عکس
139 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
باید ز گوشه‌ی چشم تو کاری بزرگ خواست! کاری شبیهِ حضرتِ "سلمان" شدن فقط...🌱✨ @ghalamzann
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
قلمزن
#حضرت_عمو باید ز گوشه‌ی چشم تو کاری بزرگ خواست! کاری شبیهِ حضرتِ "سلمان" شدن فقط...🌱✨ @ghalamzann
... شاهِ شمشادقدان خسروِ شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلبِ همه صف‌شکنان... ...
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
برای آن سه روزی که گذشت، برای آن سه روزی که طعم بهشت داشت و خداوند به خاطر دخترکان نوجوان، مارا هم پذیرفت، می‌شود ساعتها نوشت و حرف زد، آنقدر که تمام نشوند و هنوز بمانند. امشب عجیب یاد نرگس کرده‌ام، دخترک باهوش و کتاب‌خوانی که جایی آن آخرهای بلوار توس زندگی می‌کنند اما روزی‌اش شده بود که اعتکاف را جای دیگری از شهر بگذراند. مشتری دائمی قفسه کتابی شده بود که برای بچه‌ها آماده کرده بودیم و به شکل مداوم کتاب می‌خواند، اولین بار که کنارش نشستم و حسرت کتاب خواندنش را خوردم، خیلی قدرشناسانه و مودبانه گفت، چه کتاب‌های خوبی گذاشتید، آرزو داشتم اینها را بخوانم، پرسیدم مدرسه یا مسجد شما کتابخانه ندارند؟ گفت نه، گفتم با دوستانت جمع شوید و مسجدتان را راه بیندازید، هر کمکی هم خواستید، همه هستیم، گفت مسجد ما مال بزرگترهاست، نوجوان‌ها را تحویل نمی‌گیرند، حتی وقت نماز دعوایمان می‌کنند که بروید آن آخر بایستید! گفتم نرگس جان چند نوجوان هستید؟ گفت زیاد، گفتم بروید پایگاه مسجد و بگویید که می‌خواهید بخش نوجوانان راه بیندازید، جایی پیدا کنید برای کتاب، از مردم محله کمک بگیرید، هرجا لازم شد بگو تا کمک هم برسانیم، چشمان زیبایش برق می‌زد، با ذوق و هیجان گفت واقعا کمک می‌کنید؟ گفتم شما حرکت کنید خدا برکت و کمک را می‌رساند، نرگس ما آن شب آنقدر خوشحال شده بود و آن‌قدر مصمم، که گویی همان لحظه میخواست برود و کاری کند. و من از آن شب هنوز وقتی یاد نرگس میکنم، بغضی می‌آید و می‌ماند که ما آدمها چطور آسوده می‌خوابیم، وقتی دسته‌گلی مثل نرگس، تمام توقعش از دنیای ما چند کتاب است و مسجدی که برای او و همسالانش، جایی داشته باشد؟!... ف. حاجی وثوق @ghalamzann
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
امشب در زمان آزاد کلاس، یکی از دخترها گفت رفاقت‌هایشان در ، جدی‌تر از رفاقت مدرسه است، او گزاره‌اش را اینطور توضیح داد که با دوستان مدرسه نمیتوانم درباره هرکاری که انجام می‌دهم صحبت کنم، اما در باران راحتم، گفت آنجا ممکن است سرزنش هم بشوی بابت کاری که کرده‌ای و هی تعجب نشان می‌دهند و فلان... از بقیه دخترها هم علت را پرسیدم، یکی گفت چون هم خوب گوش می‌کنیم، هم سرزنش نمی‌کنیم، یکی دیگر هم گفت مگر خودمان مبرّا هستیم که دوستمان را سرزنش کنیم؟! و من باز از دخترها یاد گرفتم...🌱 ف. حاجی وثوق @ghalamzann
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
🔹 خبر رسیده که یک مادر در اثر سوء تغذیه و بیماری جانش را از دست داده است، خبری تلخ که لقمه نانی هم اگر دستت باشد به گلو نمی‌رساند! 🔹 حکایت ۵٠ خانواده نیازمند روستایی است که به جهت غذایی شرایط بسیار بدی دارند، شاید نتوانیم زندگی را برایشان رونق دهیم اما می‌توانیم یکی دولقمه از سبد غذایی خانواده کم کنیم و برایشان مواد غذایی ببریم. 🔹 اگر دغدغه ما این روزها خرید عید و تغییرات تازه است، دغدغه این بندگان خدا غذاست و خدا نکند آسوده سر به بالین بگذاریم وقتی همین حوالی، مردمانی محتاج ظرفی غذا هستند. 🔹 قرار است با کمک شما خواروبار و بسته‌های مواد غذایی برایشان تهیه شود، لطفا فقط تا "چهارم اسفند" سهم مهربانی خود را به این حساب واریز نمایید :
5859831007297715
(شماره کارت قابل کپی شدن است) 🔹 بعد از چهارم اسفند اگر واریزی صورت بگیرد، برای نیازمندان هزینه خواهد شد. ف. حاجی وثوق @ghalamzann
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
۱ اسفند ۱۴۰۲