#نوجوانی
قرار است یک پویش برای همسن و سالانشان
راه بیندازند
نشسته و دارد پوستر طراحی میکند
این وسط هی میپرسد و نظر میگیرد
به اسم و متن فراخوان که میرسد نظرسنجی میکند
چند پیشنهاد میدهم
برای چندتایش غر میزند
آخری را میگویم و برای پیشنهادم کلاس! میگذارم که مثلا اسم فلان مستند و فلان برنامه را انتخاب کرده ام و حقوق مادی و معنوی اش را پرداخته اند!
حساب کار دستش میآید و آخری را قبول میکند
میگویم حقوق مادی و معنوی فراموش نشود، وانمود میکند نشنیده است!
برای متن وسواسش بیشتر میشود
باز چند پیشنهاد میدهم و تلاش میکنم طوری که دوست دارم بشود،
خیلی جدی نگاهم میکند و قاطعانه میگوید
شما دارید فضای کار را تغییر میدهید
این فضا تصویب شده است و تغییرش نمیدهیم سعی کنید طبق همین فضا متن را بگویید!!
تسلیم میشوم و طبق فضای انتخابی شان
متن را میگویم!
کی اینهمه بزرگ شده اند این نسل که دلت برای سواد و بصیرتشان غنج میرود...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#بسیج_ما_بسیج_اونا
🌿 چند دفعه به محسن گفتم: «بیا تو بسیج ناحیه ما!» سرسری برخورد میکرد. وقتی دید زیاد پافشاری میکنم، جلویم ایستاد و گفت: «ممد ناصحی، بسیج ما و بسیج اونا نداریم! باید کار و عملت بسیجی باشه. اگر تونستی کتابی رو ترویج کنی که با اون زندگی حتی یه نفر رو متحول کنه، یعنی راه بسیج رو خوب فهمیدی!»
#شهید_محسن_حججی
@ghalamzann
#روز_نوشت
مدیر مدرسه تغییر کرده است
در بدو ورود برای خیرمقدم و آشنایی خدمتشان رفته بودم
و از اهمیت همراهی مسجد و مدرسه در محله سخن ها گفته بودم
چندباری هم تلفنی گفتگوهایی کرده بودیم
و قول هایی داده بودند
هفته دفاع که شروع شد چندباری تماس گرفتند
و خواستند که از پایگاه مسجد بروند و مدرسه را برایشان به مناسبت هفته دفاع تزئین کنند
عرض کردم این مساله به بنده مرتبط نیست
اما این شماره و این مسئول پایگاه
خودتان هماهنگ کنید و البته پیگیری هایی هم کردم
باز تماس میگرفتند که از اداره قرار است بازدید کنند بگویید بیایند!
و حتی یکبار نگفتند که بیایید به خاطر حال و هوای بچه ها این کار را بکنید،
دل نگرانی برای بازرسین اداره ، منجر به تماس های پی در پی شده بود
و من همچنان کاره ای نبودم که اگر بودم هم قطعا به این دست نگرانی ها توجهی نمیکردم،
القصه امروز رفتم خدمتشان تا درخواست کتبی برای قرارهای گذاشته شده را تقدیم کنم
تا همراهی کنند که یک روز عصر بتوانیم
دخترهای محله را ببریم
در حیاط مدرسه بازی کنند و در فضایی امن مسابقه بدهند و شاد باشند
مدت زیادی بنده را در سالن مدرسه نگه داشتند-شاید باید ادب میشدم-
عرض کردم مرخصی ساعتی گرفته ام
و فرصتم کم است
سرانجام بارخاص دادند و رسیدم خدمتشان
و عرض ادب فراوان و تقدیم درخواست کتبی،
نگاهی به کاغذ کردند و کنارش گذاشتند
بعد گفتند دلخورند که بچه های پایگاه کاری برایشان نکرده اند
گفتند توقع داشته اند اما توجهی نشده است
گفتند بعید است با آمدن بچه ها برای عصر موافقت شود
عرض کردم قبل از شما این کار را کرده بودیم
همچنان رنجیده و ناراحت فرمودند به هر حال بعید است
برایشان از اهمیت موضوع گفتم
ازینکه این دخترها بچه های همین مدرسه هستند
به جای فضای ناامن بوستان بیایند اینجا
تحت نظر مربی یک روز بازی داشته باشند
ازینکه مسئولیت همه چیز را خودمان به عهده
می گیریم
ازینکه چقدر این بچه ها همراه شده اند و چقدر زمینه برای تداوم مسیر مهیاست
در تمام طول صحبتم با نگاهی سرد و بیروح همراهی کردند
و گاهی لبخندی تلخ و دیگر هیچ...
از نوشتن های بچه هایشان گفتم ازینکه چقدر کتابخوان شده اند
ازینکه به مسجد میایند ازینکه چقدر مشتاق هستند
گوش کردند و گفتند صحبت میکنند
اما بعید میدانند...
مدرسه را ترک کردم در حالیکه کلمات مربی و تربیت و مدرسه
همچنان سراسیمه در ذهنم بالا و پایین میروند
و دچار بن بست شده ام
بازرسی ، چیدمانِ دفاع مقدس ، ارزشیابی اداره ، ترفیع و دیگر هیچ!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
اربعین رفته ها این روزها را خوب میفهمند
روزهایی که بغضی مستدام میآید و میماند،
حس عجیبی دارند این روزها،
نفس کشیدن چای خوردن راه رفتن و هرچیز ساده دیگری تو را به یاد چیزی می اندازد که امسال نداری اش...
حکما حکمتی دارد هرچیز
و حتی این محرومیت عظیم،
حال که نرفتن سهم ماست به یاد بیاوریم که این روزها باید بلیط میخریدیم
دینار تهیه میکردیم
خرج سفر میدادیم
و حال اینهارا نداریم
و امتحانی بزرگ در پیش،
فصل سرما با سرعت دارد از راه میرسد
خیلی ها #بخاری ندارند
و همین خیلی ها بعضی هایشان #یخچال هم ندارند
نمیگویم به قدر خرج سفر اربعین
اما میشود به قدر کرایه ماشینی که از شلمچه یا مهران تا نجف میرساندمان
به نیازمندی برسانیم
تا خانه سردش گرم شود و یخچال سوخته اش تعمیر،
#ما_ملت_امام_حسینیم
و امکان حسینی شدن را هر لحظه میسازیم🌷
اگر میتوانید در این حرکت بزرگ همراهمان شوید لطفا اطلاع دهید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
جلوی گریه را نگیرید
بگذارید هروقت اشک به چشمتان میآید
جاری شود
بگذارید هروقت بغض در گلویتان گره میخورد، بترکد و راحت شود
جلوی گریه را نباید گرفت
گریه اگر مهار شود دلتان را کدورت برمیدارد
نترسید ازینکه فکر کنند افسردگی دارید
یا مشکلی در زندگیتان هست
نترسید ازینکه فکر کنند زودرنج هستید
یا بلد نیستید اشکتان را مهار کنید
گریه در هر شبانه روز سهم شماست
و اگر فنجان اشک سهمیه شما با اشکهای مقدس
پر نشود با اشک های کودکانه پرخواهد شد
چشم هایتان را رها کنید
گریه کردن شرم ندارد
زن و مرد هم ندارد
خاصه این روزها
که حسرت ها و محرومیت ها
نرفتن ها و ماندن ها
هر روز بغض میآورند
و دلتان هر لحظه گریه میخواهد
راحتش بگذارید
اگر گریه نکنید عادت میکنید به گریه نکردن
آن وقت دلتان دیگر دل نمیشود...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#ثروت #قدرت #رسانه #مسجد #فرهنگ
تصمیم گیری های #فرهنگی
ذیل قدرتمندی های #اقتصادی
وابستگی به "پول" این "کلید مشگل گشا"،
"فرهنگ" ، این مفهوم "مظلوم و بی دفاع" را
کرده است گوشت قربانی و توپ فوتبالی که
هربار زیر پای یک ابرقدرت قرار بگیرد
و با حرکت پای او و فشار و جهتی که او میخواهد به سوی هدفی پرتاب شود.
کشف تازه ای نیست که تا بشر بوده
و حیات اجتماعی اش برقرار،
این فرایندِ ناگزیر همواره به حوزه های
انتقالِ فرهنگ تحمیل شده است.
اینکه این مساله دردِ بیدرمان است یا خیر،
نیازمندِ هم اندیشیِ دلسوزانِ فرهنگی ست
اما به هر حال دردش دردناک است و
رنجش بی حساب،
یا معلولِ نابلدیِ متولیانِ فرهنگیست
و یا علتش کاربلدیِ قدرت های اقتصادی
که دود هردوتایش چشمانِ فرهنگ بینوا را میسوزاند!
و مصادیقش مثلا در #رسانه میشود
تحمیلِ بسته های بازرگانی
که فرهنگ و سبک زندگی را در خود حل میکنند
و میجوند و نشخوار میکنند
و آنچه خود میخواهند تحویل میدهند
اعتراض هم داشته باشی میگویند
پولش را داده اند و ما به این پول نیازمندیم.
و در #مساجد و مجموعه های فرهنگی میشود روح #کدخدامنشی و #اربابمحوری
که تصمیم میگیرد و یکهتازی میکند و
همه "بله قربانگو"یش میشوند.
قدرت های اقتصادی لزوما مشهدمال و ایران مال و جهان مال و فلان موسسه اعتباری نیستند
که گاهی میشوند خود ارگان ها و نهادهای حکومتی مثلا سپاه یا بسیج یا ...
که چون بضاعت مالی دارند میتوانند متولی فرهنگی هم باشند!
اگرچه مجموعه های مالی و نهادهای حکومتی به یکدیگر شباهت و ربط و خط ندارند
اما نتیجه یکیست
کار به دست کسانی پیش خواهد رفت که مکنت مالی دارند
پس #تصمیم را هم میسازند هم میگیرند
و هم در مرحله اجرا تحمیل میکنند
و حتی اگر کاری جایی درست هم به دستشان انجام شود باز هم در اصلِ موضوع
تفاوتی نکرده است.
در هر حال:
زورِ پرزورِ پول به زورِ کم زورِ بضاعتِ فرهنگی و تربیتی همواره چربیده است.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#سفرنامه_اربعین_98 #برگ_آخر 364 روز مانده به اربعین 99....... @ghalamzann
اربعین پارسال وقتی سرخوش و سرمست برمیگشتیم
با اطمینان خاطر این پست گذاشته شد!
چه کسی فکر میکرد به همین سادگی
محرومیت اتفاق بیفتد.
به همین سادگی
بیچاره و بدبخت و فلک زده بنشینیم و هی تلویزیون را ببینیم
و هی دلمان بخواهد که نباشیم
و بخواهد که کاش ازین عمر بی ثمر بکاهند اما رفته ها را برگردانند،
کسانی که سفر اربعین را
و هروله میان نجف و کربلا را نچشیده باشند اصلا نمیدانند
دقیقا چه چیزی را از دست داده ایم...
خدا رحم کند به نداری و تنهایی مان!
@ghalamzann
#سیل_خوبیها
اربعین مان در ماندن گذشت
اما بودند آدمهایی نیک که گذران این روزها را آسان تر نمودند:
🍀 آنها که جمع شدند و به نیت سلامتی همگان قربانی کردند و گوشتش را به دست گرسنگان رساندند.
🍀آنها که بخاری برای خانه های سرمازده فرستادند.
🍀آنها که اسباب بازی خریدند و آوردند تا به دست کودکان یتیم و چشم انتظار برسانیم.
🍀آنها که برای سیل عظیم لوازم التحریر قدم به قدم همراه شدند.
🍀آنها که برای تهیه ارزاق نیازمندان قدم جلو گذاشتند.
🍀کاسبی که وقت خرید ارزاق میگوید برنجش با من.
🍀آنها که ماسک و مواد شوینده اهدا کردند.
🍀آنها که جمع شدند و تک تک اینهارا بسته بندی نمودند.
🍀آنها که روز اربعین رفتند به مناطق محروم و تک به تک توزیع شان کردند.
🍀نیکوکاری که روز قبل از اربعین 500 هزار تومان رسانید که شب اربعین به خانواده یتیم برسانیم.
🍀خیّری که پوشک برای بیمار زمینگیر تهیه کرده است.
🍀مادری که وسایل اضافه منزلش را برای عروسان نیازمند فرستاده است.
🍀 بزرگواری که یک لپ تاپ آورده و میگوید برای کتاب و کتابخانه کودکان استفاده کنید!
🍀عزیرانی که تبلت هارا خریده اند و آورده اند تا فلان دانش آموزان نیازمند از درسشان نمانند.
🍀نیکوکاری که تماس گرفته و میگوید روضه ای نشانم دهید تا شامش را تامین کنم.
🍀و حسن ختام همه چیز
نماینده مجلسی که زنگ میزند و میگوید مرا با خودتان به منطقه محروم ببرید تا مشکلات را بهتر ببینم.
این حجم زیاد از خوبی و خیر،
برکات این روزهاست
برکات #ما_ملت_امام_حسینیم
سپاس خداوندی را که طعم رحمت و رأفت و محبت و معرفت را توسط
بندگان نیکوکارش بر این روزهای دلتنگی
چشانید، سپاس...
@ghalamzann
#نماینده_مجلس
امروز با نماینده مجلس این شهر به آلونک های کوچک و محقر حاشیه شهر سرک کشیدیم
نماینده ای که خودشان تماس گرفتند و پیشنهاد کردند که صبح جمعه همراه ما باشند،
بدون دفتر و دستک و تشریفات
بدون دوربین ثبت و ضبط،
بدون راننده و هیئت همراه،
ایشان را در ایستگاه اتوبوس سوار کردیم
قدم به قدم در کوچه پس کوچه های شهر آمدند،
با ما بغض کردند
و با ما پای صحبت نیازمندان نشستند،
کنار بستر نم کشیده کودکان معلول،
میان آلونک روی پشت بام،
وسط محله ای که بچه هایش هم زیر لباسهایشان تیزی دارند،
بی ادعا آمدند و لحظه به لحظه را شنیدند و پی گرفتند،
و هیچکدام از آن مردم نفهمیدند و ندانستند کسی که پای صحبتشان نشسته نماینده آنان در مجلس شورای اسلامی است.
هرگز قرار نداشنم از هیچ مدیر و مسئولی بنویسم
اما این بار و امروز به پاس زحمت ایشان
به پاس تواضع ایشان
به پاس بی ادعایی ایشان
خواستم بگویم هستند آدمهایی که اگرچه بر مناصب نشسته اند
اما هنوز گردوغبار جاه و مقام
و کرسی و ریاست
دامنشان را آلوده نکرده است
اگر توفیق رفیق باشد قصه های شنیدنی امروز را برایتان خواهم نوشت...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann