#خاتون_و_قوماندان
کتاب تازه به دستم رسیده است، وقتی دوست نویسنده داشته باشی، یک جایی رابطه به کار میآید و کتابش با امضایش زودتر به دستت میرسد.
#تقریظ آقا اگرچه اثربخشی مضاعف داشت اما دیر یا زود کتاب را میگرفتم و میخواندم نا ببینم بین یک خاتون افغانستانی که همسرش همان قوماندان دلیر و دوستداشتنی تیپ فاطمیون است،
با دوست نویسنده ما چه گپ و گفتی گذشته است.
علیایحال کتاب را گرفتم دستم تا فقط تورق کنم اما به خودم آمدم و دیدم از صفحه ١٠٠ عبور کردهام و هنوز تشنه و مشتاق خواندن زندگی خاتون هستم.
کلام شیرین، روایتگری خوب، توصیف دقیق و نورانیت یک زندگی بیآلایش، آنقدر جذابیت داشت که تو را با خودش همراه کند.
و جای تبریک دارد به خاتون قصه که تجربهی زیستنی اینگونه را توانسته به اشتراک بگذارد و به نویسنده توانا و خوشقلم که شیرین روایت کرده است.
رحمت خداوند شامل احوالتان،
خاتون #امالبنین_حسینی
و بانوی نویسنده #مریم_قربانزاده
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
برای نوجوانان🌱
این موجودات دوستداشتنی و بااراده:
بیایید از کلیشهها و حرفهای تکراری عبور کنیم که تاریخ حکما یکروز برای شما گواهی خواهد داد (نه تاریخی که در کتابها نوشته شده، تاریخی که شما خودتان حتما به آن خواهید رسید اگر به دنبال حقیقت باشید)
راستش را بخواهید باید خدمتتان عارض شوم که اگر امروز، میتوانید فکر کنید، کتاب بخوانید، گفتگو کنید، انتخاب کنید، دنبال حقیقت بگردید، اعلام نظر کنید، به عنوان یک دختر استقلال رأی داشته باشید، محترم باشید، ارزشمند باشید، مورد ظلم نباشید، با مفاهیم بلند معرفتی آشنا باشید، رفیق شهید داشته باشید، مثل نوجوانان کشورهای پیشرفته، نام خودتان و کشورتان پرآوازه باشد و خیلی چیزهای دیگر، شک نکنید که بهطور مشخص و بدون شک مدیون #یکنفر هستید،
یک نفر که با آدمهای زمانهاش متفاوت بود
و همه چیز را در خود داشت،
یک نفر که نوجوانی و جوانیاش آنقدر پروپیمان گذشته بود که بتواند در بزرگسالی بشود یک چهره ماندگار و بینظیر در تاریخ،
#امام_خمینی عزیز ما، هم در مراتب علمی طلایهدار بود هم ادبیات مبارزه و حماسه را در حد عالی میدانست هم در معرفت و عشق و عبودیت، به آن بالا بالاها رسیده بود هم در خانواده، یک همسر و پدر و پدربزرگ بینظیر بود. ما به امام بیش از آنکه بدانیم مدیونیم و اگر امروز همه ما حرف از انتظار و ظهور میزنیم باز هم مدیون کسی هستیم که راه را باز کرد و طعم شیرین #انتظار را به ما و نسلهای قبل و بعد از ما چشانید.
خدا کند فرصت شناختن او را از دست ندهیم که این شناخت ما را حرکت خواهد داد و به مقصد خواهد رساند ان شاء الله... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خوش_بحال_او
#خوش_بحال_ما
تاریخ روزی گواهی خواهد داد کاری که #خمینی کرد و کاری که #سربازان_خمینی... 🌱
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی نه تنها "امیدوار"ی
که "امیدبخش" هم هستی
اسمت میشه #مصطفی_صدرزاده
آقا مصطفی صدرزادهی عزیز ما... 🌱
@ghalamzann
#روزنوشت
#خانه_خوب_خدا
فسقلیهای خوشمزه دارند روی پلههای مسجد بازی میکنند، بزرگترینشان شاید ۵ ساله باشد. یکی دارد از قهرمان بازی برادرش تعریف میکند که توانسته از پله بالایی بپرد پایین و بقیه سعی میکنند خاطرات مهمتری از خواهر یا برادر بزرگترشان به یاد بیاورند و تعریف کنند.
ایستادهام و گوش میکنم و حظ میبرم و چشم برنمیدارم که یکوقت هوس نکنند از آن بالا، پریدن را تجربه کنند.
این میان یکی از کوچولوها یک کتاب قصه دستم میدهد، میپرسم از کجا برداشتی، میگوید بالا و منظورش کتابخانه کوچک بالای پلههاست. میگویم اما درب کتابخانه قفل است، فسقلیها سرشان را همزمان تکان میدهند که نه باز است!
با تعجب میگویم بچهها در قفل است، اصلا خودم قفل کردم، کوچولویی که کتاب را داده دستم، دستم را میگیرد و اصرار میکند که بالا بروم و دستهجمعی مرا به طبقه بالا میکشانند. جلوی در کشویی کتابخانه که میرسیم، میبینم در حالیکه در قفل است اما چون کشیده شده و تلاش شده که باز شود، اندازه ۵ سانتیمتر لای در باز مانده است. دختر کوچولو با جدیت کامل میگوید "به نظرت نمیشه ازینجا کتاب برداشت؟!" و بعد دستش را جلوی چشم من میبرد داخل و کتاب دیگری را بیرون میکشد!
تعجب و خنده توأمان شده و آنها خوشحالند که حرفشان را ثابت کردهاند. کتاب را سر جایش میگذارم و وعده میدهم که بعد بیایند و آنجا کتاب بخوانند.
فسقلیها جیغزنان پایین میروند و مسجدی که در آن صدای کودکان شنیده میشود، حکما هزاران برابر توفیر دارد با مسجدی که کودکان در آن اجازه نفس کشیدن ندارند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
هدایت شده از خیریه شهدای نوفللوشاتو
#اعلام_نیاز
بندگان خوب خدا
هوا رو به گرمی میرود، نیازمندانی هستند که بیمار دارند، فرزندان کوچک دارند و گرمای هوا دارد اذیتشان میکند، اگر #پنکه یا #کولر اضافه دارید یا میتوانید در تهیه آن کمک برسانید، اطلاع دهید تا بخشی از مشقت زندگی برای این عزیزان جبران شود.
خنکای رضوان الهی نصیبتان🍀
@kheiriyehnofel
#جابجاشدن_ارزشها
#مسکن #اجاره
صاحبخانههای محترم
و پیرو آن
املاکیهای گرامی!
آیا خیلی زشت و غیرانسانی و به دور از ارزشهای حقیقی زندگی اجتماعی نیست که وقت اجاره دادن، اولین سوالی که میپرسید تعداد فرزندان و سن آنهاست؟!...
@ghalamzann
#شنبههای_طلایی_یک
#مسجد_نوجوانان
قرار شد شنبهشبها، مسجد را نوجوانان بگردانند. از خوشامدگویی و اذان و مکبری و تعقیباتخوانی و قرائت قرآن و خوانش ترجمه و کتابخوانی و هرآنچه هست و پذیرایی که سختترین قسمت کار است و حساسیت بالایی دارد.
کار عجیبی نبود اما همه در معرض آزمون تازهای قرار گرفتند. بزرگترها وقت سنجش سعهصدرشان بود و کوچکترها وقت سنجش توانمندی و بروز و ظهورشان،
علیایحال تبلیغاتی هم انجام شد که ایهاالناس قرار است شنبههای طلایی داشته باشیم و مهمان بچههای مسجد باشید و حال و هوای متفاوت و ازین دست رجزخوانیها... و همه چیز آماده شد برای آنکه مسجد یک شب در هفته بشود مسجد نوجوانان و شد!
بچهها حمایل خادمی بستند، پسرها آنطرف و دخترها اینطرف، چوبپر هم دادیم دستشان و گلابدانی که گلاب بریزند کف دست نمازگزار و چه حال و هوای خوبی داشت امشب مسجد ما، نوجوانان دوستداشتنی کنار در ایستاده بودند و مردم را خوشامد میگفتند، یکی گلاب میریخت، چندنفر پذیرایی میکردند، یکی که صندلی میخواست، بچهها میرساندند، شور و حالی داشت امشب مسجد و همه ما بزرگترها حظ بردیم و خوش گذراندیم و دلمان غنج رفت برای تکتک بچههای مسجد،
از ٧ ساله تا ١٨ سالهشان،
امشب حوصله بزرگترها هم زیاد شده بود، همه مهربانتر بودند، همه خوشحال و راضی و با حال خوب از خانه خدا رفتند و دوباره یاد گرفتیم مسجدی خانه خداست که در آن صدای کودکان شنیده شود و نوجوانان در آن سکانداری کنند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann