eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
431 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد هم بی تو چراغ عالم افروز مباد با وصل تو کس چو من بد آموز مباد روزی که تو را نبینم آن روز مباد 🖊@ghalatnanevisim
✳️ «کار» واژهٔ فارسی است و افزودن الف و لام عربی بر آن جایز نیست: ♦️نمونهٔ غیر‌معیار: گوهر خیراندیش خبر ممنوع‌الکار شدن خود را تکذیب کرد. (خبرگزاری سینا) ✅ فرهنگ درست‌نویسی سخن، دکتر حسن انوری، تألیف دکتر یوسف عالی عباس‌آباد، تهران: انتشارات سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص ۳۱۷ 🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله ⚡️نکته اول: اگر «درهم» جزء پیشین فعل مرکب باشد، با فعل خود بافاصله می‌آید: درهم آمیختن، درهم پیچیدن، درهم ریختن، درهم تنیدن، درهم کشیدن، درهم کوبیدن 🖊@ghalatnanevisim
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @ghalatnanevisim
در فارسی به‌جای f*cking می‌گوییم «کوفتی»، «لعنتی»، «زهرماری»، «وامانده»، «صاحب‌مرده»، «آشغال» یا معادل‌های مناسب دیگر: ده‌میلیون فاکینگ تومن. ده‌میلیون تومنِ کوفتی. نیاز نیست که چون در انگلیسی «فاکینگ» در وسط عبارت می‌آید، در فارسی هم معادلش را در وسط عبارت بیاوریم. ◽️ فرهاد قربان‌زاده 🖊@ghalatnanevisim
🔸 فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای جایگزینی واژه‌های فارسی به‌جای واژه‌های غیرفارسی، شیوه‌ها و روش‌های مختلفی را دنبال می‌کند که یکی از آن‌ها گزینش جایگزین از دل متن‌های کهن فارسی است. این برابرها گاه دقیقاً همان مفهوم را می‌رساند و گاه نزذیک به معنای موردنظر است؛ «یارانه» یکی از آن.هاست: 🔸 کلیم کاشانی: چنان با هم به سر یارانه بردند که آبی در چمن بی هم نخوردند 🔸 مولانا: چون نگه کردم چه دیدم آفت جان و دلی ای مسلمانان ز رحمت یاری‌ای، یارانه‌ای 🔸حکیم نزاری: چرا چنین ز حدیث درست می‌شکنی یکی نصیحت یارانه بشنوی از من 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: فنون شعر بیاموزیم ✍نویسنده: اسماعیل امینی انتشارات: ایهام یادگیری فنون شعر به عنوان یک مهارت هنری، نیازمند تمرین، تحقیق و تعهد است. برا مثال می توان تعدادی از شیوه ها را در اینجا بررسی کرد: مطالعه شعر: ابتدا شعرهای معروف و شاعران مختلف را بخوانید. این کار به شما کمک می‌کند تا با فضای شعر و نحوه‌ی نگارش آشنا شوید. همچنین، می‌توانید از تنوع شعرها در اسلوب‌ها، موضوعات، و تکنیک‌های شعری آگاهی کسب کنید. تحلیل شعرها: شعرها را تجزیه و تحلیل کنید تا از ترکیب موضوع، معنا، متره، سبک، و زبان بهره‌برده شده در شعر آگاهی کسب کنید. نگارش شعر: بنویسید! شعری را با ایده‌ها و احساسات خود نوشته و تلاش کنید تا از فنون شعری مثل وزن، طنز، استعاره، تشبیه و مجاز بهره‌برده شود. تمرین مداوم: شعرنویسی مانند هر مهارت دیگر نیازمند تمرین مداوم است. سعی کنید به صورت منظم شعر بنویسید تا مهارت‌های خود را بهبود دهید افزایش تمرکز: بسیاری از سرگرمی‌های خلاقیتی نیازمند تمرکز و توجه به جزئیات هستند. این فعالیت‌ها می‌توانند به کودکان کمک کنند تا توانایی تمرکز و توجه را تقویت کنند. کتاب فنون شعر بیاموزیم نیز به شیوه ای خلاقانه سعی دارد مسئله فن شعر را به روشی قابل فهم تشریح کند. 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 دیده‌ای را که به دیدار تو دل می‌نرود هیچ علت نتوان گفت به جز بی بصری گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم نتوانم که به هر جا بروم، در نظری 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب اول : در سیرت پادشاهان 🌺 حکایت ۴ 💫 گروهی راهزن بر سر کوهی، در کمینگاهی به سر میبردند و سر راه قافله ها را گرفته و به قتل و غارت می پرداختند و موجب نا امنی بسیاری شده بودند. مردم از آنها ترس داشتند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در پناهگاهی استوار در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را توان رفتن به آنجا نبود. مشاوران و فرماندهان کشور، به گرد هم نشستند و درباره دستیابی بر آن دزدان غارتگر به مشورت پرداختند و گفتند: هر چه زودتر باید از دزدی آنها جلوگیری کرد و گر نه آنها پایدارتر شده و دیگر نمی توان در مقابلشان ایستاد. 🔸درختی که اکنون گرفته است پای 🔹به نیروی مردی بر آید ز جای 🔸و گر همچنان روزگار هلی 🔹به گردونش از بیخ بر نگسلی 🔸سر چشمه شاید گرفتن به بیل 🔹چو پر شد نشاید گذشتن به پیل سر انجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هر گاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی کارآزموده را به سراغ آنان بفرستند. همین طرح اجرا شد، گروه دزدان شبانگاه از کمینگاه خود خارج شدند، به قدری خسته شده بودند که خواب آنها را فرا گرفت، همین که مقداری از شب گذشت و هوا کاملا تاریک گردید: 🔸قرص خورشید در سیاهی شد 🔹یونس اندر دهان ماهی شد دلاورمردان از کمین برجهیدند و خود را به آن دزدان از همه جا بی خبر رسانده و دست یکایک آنها را بر شانه خود بستند و صبح همه آنها را دست بسته نزد شاه آوردند. شاه اشاره کرد که همه را اعدام کنید. اتفاقا در میان آن دزدان، جوانی نورسیده و تازه به دوران رسیده وجود داشت، یکی از وزیران شاه، تخت را بوسید و به وساطت پرداخت و گفت: (این پسر هنوز از باغ زندگی گلی نچیده و از بهار جوانی بهره ای نبرده، کرم و بزرگواری فرما و بر من منت بگذار و این جوان را آزاد کن.) شاه از این پیشنهاد خشمگین شد و سخن آن وزیر را نپذیرفت و گفت: 🔸پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است 🔹تربیت نااهل را چون گردکان بر کنبد است بهتر این است که نسل این دزدان قطع و ریشه کن شود و همه آنها را نابود کرد، چرا که شعله آتش را فرو نشاندن ولی پاره آتش رخشنده را نگه داشتن و مار افعی را کشتن و بچه او را نگه داشتن از خرد دور است و هرگز خردمندان چنین نمی کنند. 🔸ابر اگر آب زندگی بارد 🔹هرگز از شاخ بید بر نخوری 🔸با فرو مایه روزگار مبر 🔹کز نی بوریا شکر نخوری وزیر، سخن شاه را پسندید و تحسین کرد و گفت: رای شاه عین حقیقت است، چرا که همنشینی با آن دزدان، روح و روان این جوان را دگرگون کرده و همانند آنها نموده است. ولی، امید آن دارم که اگر او مدتی با نیکان همنشین گردد، دارای خوی خردمندان شود، زیرا او هنوز نوجوان است و روح ظلم و تجاوز در نهاد او ریشه ندوانده است و در حدیث هم آمده: "کلُّ مولود یولدُ علی الفطرةِ فَاَبواهُ یهوّدانه وَ یُنصرانه و یُمجّسانِه" ✔️هر فرزندی بر اساس فطرتش زاده میشود، ولی پدر و مادر او، او را یهودی یا نصرانی یا مجوس می سازند. 🔸با بدان یار گشت همسر لوت 🔹خاندان نبوتش گم شد 🔸سگ اصهاب کهف روزی چند 🔹پی نیکان گرفت و مردم شد گروهی از درباریان نیز سخن وزیر را تایید کردند و در مورد آن جوان شفاعت نمودند. شاه ناچار آن جوان را آزاد کرد و گفت:(بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم) 🔸دانی که چه گفت زال با رستم گرد 🔹دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد 🔸دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد 🔹چون پیشتر آمد شتر و بار ببرد مختصر آنکه: آن نوجوان را با ناز و نعمت بزرگ کردند و استادانی برایش گماشتند و آداب زندگانی به او آموختند به طوری که مورد پسند همگان واقع شد. وزیر نزد شاه رفت و از وصف آن نوجوان میگفت که دیگر اثری از خوی زشت در وجودش نیست اما شاه با لبخندی می گفت: 🔸عاقبت گرگ زاده گرگ شود 🔹گر چه با آدمی بزرگ شود حدود دو سال از این ماجرا گذشت. گروهی از اوباش و افراد فرو مایه با آن جوان رابطه بر قرار کردند و با او محرمانه عهد و پیمان بستند که در فرصت مناسب، وزیر و دو پسرش را بکشند. پس در فرصتی مناسب با کمال ناجوانمردی دست به این کار زدند و مال فراوانی برداشتند و به کمینگاه بالای کوه رفتند و پسر به جای پدر نشست. شاه با شنیدن خبر انگشت حیرت به دهان گزید و گفت: 🔸شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی 🔹ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس 🔸باران که در لطافت طبعش خلاف نیست 🔹در باغ لاله روید و در شوره بوم خس 🔸زمین شوره سنبل بر نیاورد 🔹در او تخم و عمل ضایع مگردان 🔸نکویی با بدان کردن چنان است 🔹که بد کردن به جای نیکمردان 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت پنجاه و دوم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim