ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
چو گویم بوسهای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
به عهدم دست میگیری ولیکن
که میگوید که پایت استوارست
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست
#شعر #انوری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
ما در غم خویش غمگسار خویشیم
محنت زدگان روزگار خویشیم
سرگشته و شوریده کار خویشیم
صیاد نه ایم و هم شکار خویشیم
#شعر #عسجدی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تا در دو جهان قضای معبود بود
تا خلق جهان و چرخ موجود بود
گر ملک بود بدست محمود بود
ور سعد بود بدست مسعود بود
#شعر #عنصری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تا کی گویی که: اهل گیتی
در هستی و نیستی لئیمند؟
چون تو طمع از جهان بریدی
دانی که همه جهان کریمند
#شعر #رودکی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
ای عکس رخ جان دهد آیینه دل را
چون معجز عیسی!
طوطی شده حیران سخنهای تو جانا
با آن لب گویا!
تا با قد شمشاد گذشتی سوی گلشن
قمری به فغان شد
نرگس پی نظاره شود دیده سراپا
از بهر تماشا
از شرم جمال تو شده یوسف مصری
در زاویه چاه
سودای تو دارد به سر وامق و عذرا
تنها نه زلیخا!
پیراهن گل در چمن از شوق تو چاک است
از فرقت رویت
خون بسته دل غنچه ز لعل تو همانا
چون باده به مینا!
باد سحر از نکهت زلفت به گلستان
آورد نسیمی
سوسن به زبان طعنه زد آهوی خطا را
زان رفت به صحرا
خضر خط تو داده به ریحان ادب ناز
از قاعده بو
در کشور خوبی نبود لالهعذارا
چون تو شه والا!
تا لشکر حسن تو به تاراج ز هر سو
آورد شبیخون
چشم از پی جان بردن و رخ از پی یغما
در ملک دل ما!
طغرل به خیال سر زلف تو اسیر است
رستن نتواند
زنجیر بود هر سر مو پای جنون را
زان زلف مطرا
#شعر #طغرل_احراری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
از یار نیاز ندیده کسی
جز عشوه و ناز ندیده کسی
گویند بسوز و بساز ولی
این سوز و گداز ندیده کسی
یک ساعت جور ترا بر من
در عمر دراز ندیده کسی
باز آگه اینهمه دوری را
از محرم راز ندیده کسی
جز لطف و نوازش دلجوئی
از بنده نواز ندیده کسی
این شور و نوای عراقی را
در ملک حجاز ندیده کسی
جز از لب مفتقرت هرگز
این نغمه و ساز ندیده کسی
#شعر #غروی_اصفهانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
آنها که بی تو در دل و جان سقیم ماست
از درد خود بپرس که یار قدیم ماست
باغ بهشت بی سر کویت جهنم است
دیدار حور بی تو عذاب الیم ماست
گردن ز تیغ حکم تو پیچیدمی ولی
ترک رضای دوست خطای عظیم ماست
گفتم یکی ز حلقه به گوشان تُست دُر
خندان شد و نمود که آری یتیم ماست
قانع شدن به سرو خیالی ز قامتش
کجبینیِ طبیعتِ نامستقیم ماست
#خیالی_بخارایی #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است
جانم آن لحظه که غمگین تو باشد شاد است
الم و درد تو سرمایه روح و راحت
ستم عشق تو پیرایه عدل و داد است
عشق تو شاه سراپرده ملک ازل است
کانچه فرمود بجان کیش و بجان منقاد است
ز آتش عشق بسوز ای دل و خاک ره شو
زانکه جز شیوه عشق آنچه شنیدی باد است
عمر باقی طلب از عشق که این چند نفس
که بر آنست حیات همه بی بنیاد است
قدر خود را بشناس ای دل و ارزان مفروش
که وجودت شرف کارگه ایجاد است
خسروان خاک رهش تاج سر خود سازند
هر که شیرین مرا شیفته چون فرهاد است
رسم جانبازی عشاق بیاموز حسین
که در این شیوه ترا حسن رخش استاد است
#شعر #حسین_خوارزمی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
باده صافی و بوی گل و باد سحری
گر ز خویشت خبری هست زهی بیخبری
بنگر آن قامت و رخسار که گوئی بسته است
بر سر سرو روان دسته گلبرگ طری
باده پیش آر مگر قوت غساله می
سازدم پاک ز آلایش ضعف بشری
روزگار غم شاهد صنمان پیرم کرد
کودکی کو که کنم من پدری او پسری
بر طریقی که خورم من غم زیبا پسران
پیر کنعان نکند در حق یوسف پدری
در دل سخت چو سنگش عجبی نیست که نیست
ناله زار اسیران بلا را اثری
که کند گونه ابکار سخن را یغما
خوشتر از ماشطه کلک تو پیرایهگری
#شعر #یغمای_جندقی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را
تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را
من سیر نخواهم شدن از وصل تو آری
لب تشنه قناعت نکند ماء معین را
میدید اگر لعل تو را چشم سلیمان
میداد در اول نظر از دست نگین را
بر خاک رهی تا ننشینی همهٔ عمر
واقف نشوی حال من خاک نشین را
بر زخم دلم تازه فشاند نمکی عشق
وقتی که گشایی لب لعل نمکین را
گر چین سر زلف تو مشاطه گشاید
عطار به یک جو نخرد نافهٔ چین را
هر بوالهوسی تا نکند دعوی مهرت
ای کاش بر آری زکمر خنجر کین را
در دایرهٔ تاجوران راه ندارد
هر سر که به پای تو نسایید جبین را
چون باز شود پنجهٔ شاهین محبت
درهم شکند شه پر جبریل امین را
روزی که کند دوست قبولم به غلامی
آن روز کنم خواجگی روی زمین را
گر ساکن آن کوی شود جان فروغی
بیرون کند از سر هوس خلد برین را
#شعر #فروغی_بسطامی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست
گر هست هزارش هنر، انسانیتی نیست
آن لب که تر، از باده نشد هیزم خشگ است
آتش بزنیدش که در او خاصیتی نیست
دل جمله مسخر شده عشق شد ای عقل
زین ملک برون رو که در آن تمشیتی نیست
جز عشق میاموز به اطفال طریقت
بس تجربه کردم به از این تربیتی نیست
مشکن قدح اهل دل ای شیخ ریایی
در مذهب ما بدتر از این معصیتی نیست
فرخنده عروس است نکو گفته «عمان »
کز زیور همسایه بدو عاریتی نیست
#شعر #عمان_سامانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تاج دولت تا ز خاک درگهش بر سر زدم
پشت پا بر تاج خاقان و افسر قیصر زدم
جستم از خاک درش خاصیت آب بقا
آتش غیرت به جان زمزم و کوثر زدم
#شعر #رشحه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
خوش نور خدائیست عیان در نظر ما
از روی تو ای روی تو نور بصر ما
سازد بهوس خشک لب چشمه خورشید
هر چشمه که جاری شود از چشم تر ما
بی روی تو ای شمع دلفروز جهان چند
پروانه صفت سوزد و آه سحر ما
عالم همه گر غرق گناهند چه تشویش
پرورده شده دریم عصمت گهر ما
ای بی هنر از عیب خود آگاه نگشتی
هر دم چه زنی طعنه بعیب و هنر ما
گفتم که همان بود ز اول قدم عشق
کاخر شدنی نیست دراین ره سفر ما
#شعر #نورعلیشاه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
ای نفس صبحدم ،گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو، در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا
گر برساند به ما،صبح دمی بوی دوست
#غلط_ننویسیم
#شعر
🖊@ghalatnanevisim
ای یار مرا غم تو یارست
عشق تو ز عالم اختیارست
با عشق تو غم همی گسارم
عشق تو غمست و غمگسارست
جان و جگرم بسوخت هجران
خود عادت دل نه زین شمارست
جان سوختن و جگر خلیدن
هجران ترا کمینه کارست
در هجر ز درد بیقرارم
کان درد هنوز برقرارست
ای راحت جان من فرج ده
زان درد که نامش انتظارست
در تاب شدی که گفتم از تو
جز درد مرا چه یادگارست
#انوری #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
میان یار و جان فرقی نمیداند دل عاشق
بلی دیوانه هرگز دوست از دشمن نمیداند
#شعر #ابوالحسن_فراهانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
در کوی توام پای تمنا نرود
من سعی بسی کنم ولی پا نرود
خواهم که ز کویت روم اما چه کنم
کاین بیهده گرد پا دگر جا نرود
#شعر #وحشی_بافقی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
فکری برای وضع بد این گدا کنید
باشد قبول من بدم اما دعا کنید
هر کار میکنم دلم احیا نمیشود
قرآن به نیت من بیچاره واکنید
بیدردی است دردِ من در به در شده
بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید
برگشتهام به سوی شما ایها العزیز
در خیمهگاه خویش مرا نیز جا کنید
بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟
قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید
در پشت خانه تو نشستن مرا بس است
اصلاً که گفته حاجت من را روا کنید؟!
#غلط_ننویسیم
#شعر
🖊@ghalatnanevisim
عشق است که بی زلزله وغلغله نیست
گر ره نبری بجان جای گله نیست
این راه نرفت هر که سر در ننهاد
گویا که در این قافله سر قافله نیست
#شعر #رضی_الدین_آرتیمانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تا در سر من هوای مهروی من است
بر خاک نهاده سال و مه روی من است
دزدیده به سوی مه نگه میکردم
گفتا چه نگه کنی که مه روی من است
#شعر #ناصر_بخارایی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
بود هر درد را درمان شکی نیست
ولی دردا که درد من یکی نیست
به راه عشق رو گر مرد راهی
کز این به سالکان را مسلکی نیست
به هر تارک بود آن خاک در تاج
ولی این تاج بر هر تارکی نیست
به قتل من چه حاجت ناوک آن
که تیر غمزه کم از ناوکی نیست
خوشم با مجلس مستان که آنجا
بزرگی را جدل با کوچکی نیست
رفیق از غم به صورت کو چه پیر است
به دل کودکتر از وی کودکی نیست
#رفیق_اصفهانی #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
عقل را نیست تاب معرفتش
چون نهد نام و کی کند صفتش
نود و نه اشارت است بدان
که نداند خرد تمامی آن
شرع باید که تا کند تعریف
مذهب راست چیست جز توقیف
به قیاس خرد نشاید گفت
نام حق وین سخن نباید گفت
او کریم است و نام او ز کرم
مینگفت او سخن مگوی تو هم
#شعر #شیخ_محمود_شبستری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
دلا جان در ره جانان حجابست
غم دل در جهان جان حجابست
اگر داری سری بگذر ز سامان
که در این ره سر و سامان حجابست
ز هستی هر چه در چشم تو آید
قلم در نقش آن کش کان حجابست
زلال از مشرب جان نوش چون خضر
که آب چشمه ی حیوان حجابست
عصا بفکن که موسی را درین راه
چو نیکو بنگری ثعبان حجابست
بحاجب چون توان محجوب گشتن
که حاجب بر در سلطان حجابست
بحکمت ملک یونان کی توان یافت
که حکمت در ره یونان حجابست
به ایمان کفر باشد باز ماندن
ز ایمان در گذر کایمان حجابست
ترا ای بلبل خوش نغمه با گل
گر از من بشنوی دستان حجابست
میان عندلیب و برگ نسرین
هوای گلبن و بستان حجابست
ز درمان بگذر و با درد می ساز
که صاحب درد را درمان حجابست
حدیث جان مکن خواجو که در عشق
ز جان اندیشهٔ جانان حجابست
#شعر #خواجوی_کرمانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
عشقِ رخِ یار، بر منِ زار مگیر
بر خستهدلانِ رندِ خَمّار مگیر
صوفی چو تو رسمِ رهروان میدانی
بر مَردمِ رند، نکته بسیار مگیر
#شعر #حافظ
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
با عشق تو چون خوش سروکار است مرا
با وصل و فراقت چه شمار است مرا
گرچه ز کنار من کناری جستی
عشق تو به نقد در کنار است مرا
#شعر #مجد_همگر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🏴🏴🏴🏴🏴
ما سامرا نرفتہ
گداے تو مےشويم
اے مهربان امام
فداےتو مےشويم
هادےِ خلق،
ڪورے چشمان گمرهان
پروانگان شمع
عزاے تو مےشويم
#شهادت_امام_هادی
#غلط_ننویسیم #شعر
🖊@ghalatnanevisim
در دل ز غم عشق تو ناری دارم
وز آب دو دیده پر کناری دارم
با این همه همچو باد، گاه و بی گاه
با خاک سر کوی تو کاری دارم
#شعر #وطواط
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تا دل به کف تو رایگان افتادست
صد گونه مرا به جان زیان افتادست
جز با اجلم صلح نخواهد دادن
زینسان که غم تو در میان افتادست
#شعر #مجیرالدین_بیلقانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
آدمی را چار چیز آرد شکست
با تو گویم گوش دار ای حقپرست
دشمن بسیار و وام بیشمار
شغل بیحد و عیال بی قطار
وای مسکین که غرق وام شد!
هر دمی از غصه خونآشام شد
هر کهرا بسیار باشد دشمنش
خیره گردد هر دو چشم روشنش
هر کهرا اشغال بسیارش بود
در زمانه زاریِ کارش بود
#شعر #عطار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
گر عهد جوانی چو فلک سرکش نیست
چندین چه دود که پای بر آتش نیست
آنگاه که بود، ناخوشیها خوش بود
و امروز که او نیست خوشیها خوش نیست
#شعر #خاقانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim