هدایت شده از قاصدک
🔵آزمـــون اسـتـخـدام آموزش وپرورش باجذب فوری ۵۶ هـزار مـعـلــم 😍
🔷 زمـــــان آزمــــون آبان مـــاه 📆
🔷 جـذب لیسانس ،فوق لیسانس یا حـوزه
🔶 رشـتـه ها مشخص شده
🔷رشته هایی که جذب میشن 👇
آموزگاری | دبیری |پرورشی
✅ بــهـتـریـن مــنـبــع و تـسـت هــای آزمـــون 📝 با هــزاران کـارنــامـه #قـبـولــی استـخـدامی👇
https://eitaa.com/joinchat/3345416995C4b3643587d
👈 اگه تـو هم میخـای مــعـلـم بـشـی به 👩🏻🏫
بــا ستارگان استخدامی هـمــراه شــو 👇
https://eitaa.com/joinchat/3345416995C4b3643587d
راز قـبـولی در آزمون مـعـلـمـی اینجـاسـت 😉👆
«واتساپ یا واتسَپ؟»
❇️ بهقلم مسعود هوشیار
♦️وقتی واژهای به زبان دیگری میرود، از نظر تلفظ، باید پیرو زبان میزبان بشود. زبان میزبان هر تغییری را که مایل باشد، میتواند روی آن انجام بدهد؛ بنابراین تلفظ واژههای واردکرده به زبان فارسی، بر اساس دستگاه گویشی فارسیزبانان است. تلفظ معیار و «معیار تلفظ کلمات غیرفارسی، تلفظ رایج آن در زبان فارسی است، نه زبان مبدأ» (ذوالفقاری، ۱۳۹۶: ۱۰۴). با این رویکرد، ما فارسیزبانان، بسیاری از واژههای عربی و فرانسوی و انگلیسی را با دستگاه زبانیِ خود اُخت کردهایم. ازجمله «Television» و «computer» را «تلویزیون» و «کامپیوتر» گفتهایم.
♦️در بیشترِ زبانها چنین رفتاری را با واژههای وارداتی میکنند. واژههای فارسی واردشده به زبان انگلیسی را انگلیسیزبانان برپایهٔ چارچوب گفتاری خودشان به زبان میآورند. آنها واژهٔ «یاسمن؛ یاسمین» را از فارسی به زبان خود بردهاند و بهشکل «jasmine» تلفظ میکنند. نیز کباب را «kabob»، پادشاه را «bashaw»، پرده (حجاب) را «purdah» (نک: رضوانی، ۱۳۹۲، مدخل مربوط) و بسیاری دیگر از واژههای فارسی را به آن شیوهای میگویند که در دهانشان میچرخد.
♦️عربان نیز در زبان عربی، لغت «تلویزیون» را در ساختار دستگاه گویشی خود به زبان میآورند: «التلفزيون.»
♦️همچنین عربزبانان واژههای فارسی «آبریز، ابر، خورآباد، کندک» را «ابریق، ابل، خرابات، خندق» میگویند (نک: پیراکه، ۱۳۸۸، مدخل مربوط).
♦️از این دید ما فارسیزبانان نیز هر واژهٔ غیرفارسی را بهشکل الگوی گفتاری خودمان درمیآوریم؛ پس «شَجاعت و عَدالت و عناصِر» را بهصورت «شُجاعت و عِدالت و عناصُر» به کار میبریم.
❇️ با همهٔ این نکتههایی که برشمردم، روشن است که واژهٔ «واتساپ» با همین تلفظ و املا درست است و نه «واتسَپ» و «واتسآپ» یا هر تلفظ و املای دیگری؛ چراکه تلفظ متداولش واتساپ است.
❇️کتابنامه
پیراکه، هادی، فرهنگ واژههای فارسی در عربی و عربی در فارسی؛ برگردان واژههای عربی روزمره به فارسیِ سره و امروزی و واژههای عربیگشته (معرب) در زبان فارسی، چ۱، شیراز: ادیب مصطفوی، تابستان۱۳۸۸.
ذوالفقاری، حسن، آموزش ویراستاری و درستنویسی، تهران: نشر علم، چ۳، ۱۳۹۶.
رضوانی، رضا و هاجر عارفنسب، واژههای انگلیسی با ریشهٔ فارسی، چ۱، تهران: آرماندیس، ۱۳۹۲.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
اُمّی
به ضمّ اول و تشدید دوم بر وزن «سُنّی» و به معنای «کسی نمی خوانده و نمی نوشته» و به همین صورت نوشته میشود: «پیغمبر اسلام (ص) امّی بوده است.» بعضی این کلمه را به صورت عمی مینویسند و غلط است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
اولین وظیفه شما در بخش شروع رمان، جذب خواننده است. نقطه سر خط...
جیمز کین در شروع اثرش با نام پستچی همیشه دوبار در میزند مینویسد:«آن ها طرفهای ظهر مرا از پشت کامیون علفهای خشک پایین انداختند.»
در اینجا ما به اصطلاح وسط داستان هستیم. چنین شروعی با قرار دادن فوری خواننده در میانه داستان، او را مشتاقش میکند تا بخواهد بداند قضایا از چه قرار است.
جیمز اسکات بل
📚طرح و ساختار داستان
ترجمه محسن سلیمانی
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
پرسش👇
در مورد صفت و موصوف کدام درست است: «نگاه پیروزمندانهای» یا «نگاهی پیروزمندانه»؟
پاسخ👇
بهتر است یای نکره به آخر موصوف بنشیند نه صفت. بنابراین، نگاهی پیروزمندانه، مردی مهربان، کتابی مفید، باغی بزرگ و جوانی برومند بهتر و درستتراست از
نگاه پیروزمندانهای، مرد مهربانی، کتاب مفیدی، باغ بزرگی و جوان برومندی
#علیرضا_حیدری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⭕️ اربعين حسينی
🔻اربعین حسینی، چهلمین روز پس از شهادت امام حسین ع است. اسیران کربلا، روز ۲۰ صفر سال ۶۱ ق در بازگشت از شام، برای زیارت امام حسین ع و اصحاب آن حضرت به کربلا رفتند و برای امام سوگواری کردند.
🔻 جابر بن عبدالله انصاری نیز در این روز به عنوان اولین زائر بر سر مزار امام ع حاضر شد. او که از یاران پیامبر ص و پنج امام اول شیعیان بود، در جنگهای بسیاری در رکاب پیامبر ص و امام علی ع شرکت کرد و همواره مدافع پیامبر ص و اهل بیت او بود.
🔸 چند روز پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین ع، جابر که کهنسال و نابینا بود، با شاگردش عطیه عوفی به سوی کربلا رفت و پس از غسل در فرات به زیارت امام حسین ع رفت.
🔹زیارت اربعین، از اعمال خاص این روز است که بنابر روایتی از امام حسن عسکری ع از نشانه های مؤمن دانسته شده است. زیارت نامه ای برای روز اربعین از امام صادق ع نقل شده که شیخ عباس قمی آن را در مفاتیح الجنان نقل کرده است.
#تقویم_تاریخ
#20صفر
#اربعین_حسینی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب دوم : در اخلاق درویشان
🌺 حکایت ۴۸
💫 چند دسته گل تازه را ديدم كه بر روى خرمنى از گياه، بسته شده بود، گفتم: چرا گياه ناچيز همنشين گلها شده است. گياه از سخن من رنجيد و گريه كرد و گفت خاموش باش و خرده مگير كه انسان كريم و بزرگوار حق همسايگى و همخوانگى را از ياد نمى برد و از همنشينى تهدستان روى نمى گرداند. اگر زیبایی و عطر و بویی در من نیست مگر نه اين است كه گياه باغ خدا هستم. من مخلوق پروردگار بزرگ هستم. اگر بی هنر و یا توانا هستم از لطف خداوند خود بی بهره نیستم. درست است که در حد و جایگاه دیگران نیستم، اما به لطف و کرم او امیدوار هستم. زیرا بنده درمانده را هیچ وسیله ای به مراد نرساند مگر لطف خداوند کریم. مالکان تحریر(۱) بندگان خود را فراموش نخواهند کرد.
مناجات: ای خالق و گرداننده دنیا این بنده و خدمتکار همیشگی خود را مورد بخشش و رحمت خود قرار ده.
ای سعدی! راه اطاعت و بندگی را ادامه بده. اگر مرد خدا هستی راه او را در پیش گیر. تیره بخت آن کسی است که سر از راه راست بردارد چرا که از این راه درست تر دیگر راهی نخواهد یافت.
1_ مالکان تحریر: صاحبان آزاد کردن بندگان
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-همیگشت: میگشت. در شاهنامه در بیشترِ موارد، مثل اینجا، "همی" همان پیشوندِ "می" امروزه است برای ساختنِ فعلِ استمراری. در مواردِ دیگر قید است.
-ابا: با
-به نخچیرگهدر عنان بازچید...: (اولاد) عنانِ اسب را از شکارگاه کشید و آن را بهسوی جایی که رستم بود برگرداند.
-سرکش: دلیر
-به تنگاندر آمدن/رسیدن: بسیار نزدیک شدن
-رُخشنده: درخشان. در بسیاری جاهای شاهنامه درخشیدن و برق زدن برای شمشیر تصویر میشود. کاربردِ تصویری گیرایی که نشانهی تیزی شمشیر است و گاهی همراهِ آن شکافته شدن هوا هم تصویر میشود. این تصویر برای ما از فیلمها و انیمیشنها آشناست، و دیدهایم که چقدر میتواند مایهی ترسیدنِ حریف باشد.
-غرندهمیغ: ابرِ (بارانی) غرنده. "ابر" از مایههای تشبیهِ انتزاعی شاهنامهایست برای "شمشیر" که خون میبارد. چند بیت بعدتر هم رستم خود را اب٘ر میخواند؛ ابری که بارانش نیزه و شمشیر است، و سرِ سرکشان را جدا کرده و کنارِ تنشان میگذارد.
-بدو گفت اولاد: "نام تو چیست؟"...: مقدمهی همهی جنگهای تنبهتن، حریفطلبی و سپس رجزخوانی یا همان کُرکُری خواندنِ حریفان برای همدیگر بوده. در این رجزخوانی هر کس شرحِ دلاوریهای خود و خانوادهاش را میداده، نعره میکشیده و حریف را تهدید میکرده و بهمسخره میگرفته، و با این کار دلِ حریف را خالی میکرده تا در جنگ بر او برتری یابد. در این کار، گاهی نامِ حریف را هم میپرسیده که هم نشان دهد نامِ او را نشنیده و نمیشناسدش، پس او حتما پهلوانِ بزرگی نیست! و هم این نام پرسیدن را مقدمهای کُنَد به حرفِ مرگِ او در جنگِ حاضر! اما پهلوانانِ بزرگ گاهی نامِ خود را نمیگفتهاند. از یکسو معتقد بودند نامها طلسمی دارند و با فاش شدنِ نام، آن طلسم از بین میرود و ممکن است آسیبی به صاحبش برسد (شاید این طلسم درعمل همان مشغول شدنِ حریف با نامِ پهلوان باشد، و پرت شدنِ حواسِ او از جنگ)؛ از سوی دیگر، همانطور که گفتیم، گفتنِ نام بهاینمعنی است که صاحبِ آن شخصیتِ بزرگِ شناختهشدهای نیست و نیاز به معرفی دارد؛ گاهی هم نگفتنِ نام از ترس است -اتفاقی که در قصهی رستموسهراب خواهد افتاد.
-پرخاشخر: جنگجو
-کوشیدن: درآمدن، مشغول شدن به کاری
-دمِ جان: جانِ جان، نَفَسِ زندگی
-فسردن: پژمردن، یخ زدن
-هر آن مام کو چون تو زاید پسر / کفندوز خوانمش، اگر مویهگر: مادری که پسری چون تو زاییده را یا باید کفندوز برای پسرش خواند یا مویهگرِ پسرش.
-گوز: گردو
-گوز بر گنبد افشاندن: کنایه از کارِ نشدنی و بیهوده. سعدی هم آورده: تربیت٘ نااهل را چون گردکان (گردو) بر گنبد است.
-نهنگ: استعاره از شمشیر
-خمِ زین: قاچِ زین؛ برآمدگی جلوی زین
-چرخِ خام: حلقهی کمند
-به یک زخم از او، دو سر افگند خوار / بهیکره بدان تیغِ جوشنگذار: رستم هر بار با یک ضربهی شمشیرِ جوشندَرنده، بهآسانی دو سر از تن جدا میکرد.
-خَره: تل، انبوه
-شست خَم: بهاندازهی شست خمِ طناب
-بداولاد چون رخش نزدیک شد، / به کردارِ شب روز٘ تاریک شد: تصویری مبالغهآمیز و بسیار زیبا از بزرگی اندامِ رخش که با نزدیک شدنش، سایهاش همه جا را تاریک میکند!
-خم: حلقه (ی کمند)
-ز کژی نه سر یابم از تو، نه بُن: ذرهای ناراستی در تو نبینم.
-نِمودن: نشان دادن
-کسی کاین بدی را فگندند پی: کسانی که باعثِ این کارِ بد شدند (کشتنِ سپاهیانِ ایران و دربند کردنِ کاوس و بخشِ دیگری از سپاه).
-کاستی: ناراستی
-گرداندن: برگرداندن، گرفتن
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim