D1739065T14067018(Web).mp3
زمان:
حجم:
10.07M
🎙#روایت_شب| زیر آسمان غزه
🔸در میان ویرانههای جنگ و اشغال، زندگی ادامه دارد....
🖼 قسمت یازدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
✅یکی از شیوههای نوشتن یادداشت روزانه استفاده از وقایع به ظاهر سادهای است که برایمان اتفاق میافتد.
👈برای این کار اول به صورت جزئی اتفاق را شرح دهید و بعد به ذکر نکات بپردازید اینکه از این اتفاق چه نتیجهای گرفتهاید.
پس ابتدا شرح روایت داستانی اتفاق بعد نتیجهگیری و ذکر نکات
👌این شیوه یادداشتنویسی به دلیل کم حجم بودن مناسب کانالهای تلگرامی است. به درد کپشننویسی هم میخورد. چون مخاطب را درگیر یک داستان واقعی میکنید میتوانید از آن برای انتقال مفاهیم هم استفاده کنید.
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝مال مایافارقین است، سپس به شهر ارزان رفتیم که شهری است شلوغ و زیبا با رودخانههای روان و باغها و درختان و بازارهای زیبا و دسمبر و این انگورها را برنج می گویند ما به شهر مایافارقین که بیست و هشت فرسنگ از اهلت جدا می شود و از بلخ به آن راه رفتیم پنجاه و دو و پانصد فرسخ است روز جمعه بیست و ششم وارد آن شدیم جمادی الاول 338 (23 نوامبر 1036) و برگهای درختان در آن زمان هنوز سبز بود و مایافارقین را دیوار بزرگی از سنگ سفید احاطه کرده بود که سنگ آن پانصد پوند وزن داشت و به فاصله هر پنجاه ذراع از این دیوار، برج بزرگی از همان سنگ بود و در بالای آن بالکن هایی قرار داشت که به قدری دقیق بود که می گویند امروز دست سازنده ای ماهر آن را تکمیل کرده است آستانه ای با حاشیه سنگی و دری از آهن و بدون چوب بر آن نصب شده است، اگر آن را ذکر کنم، شرح مسجد جمعه در آن طولانی است، هر چند نویسنده کتاب آن را توضیح دهد. همه چیز به طور کامل توضیح داده شد و گفت: توالتی که در این مسجد کار می کرد چهل سرویس بهداشتی داشت که از جلوی آن دو مجرای بزرگ عبور می کرد که اولی برای استفاده از آب آن قابل رویت بود و دومی که زیرزمینی بود برای حمل زباله. و برای زهکشی و خارج از اینها.
شهر در شهر کمربندها و قصرها و بازارها و حمامها و مسجد و مسجد دیگری دارد که در آن نماز جمعه می خوانند و در شمال آن وادی دیگری به نام حدیث است که بازار و مسجد دارد.
مسجد و حمام و همه چیزهای مهمی که یک شهر باید داشته باشد، در خطبه نام سلطان مملکت ذکر شده است. شرف جماعت ابونصر احمد به صد سالگي رسيده است و مي گويند يك مثقال در آنجا چهارصد و هشتاد درهم است مایافارقین را ناصریه نامید و از آمد تا مایافارقین نه فرسخ در ششم دی ماه قدیم (22 دسامبر 1036) به آمد رسیدیم. بر روی یک صخره ساخته شده است که طول آن دو هزار پا و همچنین با دیواری از سنگ سیاه احاطه شده است که وزن هر سنگ بین صد تا هزار است و بیشتر این سنگ ها به یکدیگر چسبیده اند. بدون خشت یا گچ بلندی آن بیست ذراع است و بعد از هر صد ذراع برجی که نیم دایره آن بوده و پلکان آن از سنگ ساخته شده است در چندین مکان در داخل شهر برای تسهیل بالا رفتن از دیوار، قلعه ای برای این منظور در بالای هر برج ساخته شد. این شهر دارای چهار دروازه است که همگی از آهن و بدون چوب ساخته شده اند که هر کدام مشرف به یکی از اضلاع اصلی است. و دروازه جنوبی را دروازه تپه می گویند بیرون از این دیوار دیواری دیگر از همان سنگ به ارتفاع ده ذراع است و بالای آن بالکن هایی با راهرویی است که امکان حرکت را می دهد تا بتواند در آن بایستد و این دیوار بیرونی دارای درهای آهنی است که برخلاف درها ساخته شده است
دیوار داخلی به گونه ای است که اگر راهپیمایی از دروازه های دیوار اول بگذرد باید از فاصله ای عبور کند تا به دروازه های دیوار دوم برسد و این فاصله پانزده ذراع است در وسط شهر چشمه ای است که آب آن فوران می کند این آب از سنگ جامد آنقدر زیاد است که برای دویدن پنج آسیاب کافی است و بی نهایت شیرین است و هیچ کس نمی داند که از کجا می آید و شهر درختان و باغ هایی دارد که آن را از این آب حفظ می کند. امیر و حاکم شهر ابن نصر است
کشوری که در بالا ذکر شد و من شهرها و قلعه های بسیاری را در حومه جهان در کشورهای عرب و فارس و هند و ترک دیده ام اما در هیچ کجای کره زمین چیزی شبیه شهر آمد ندیده ام. و از کسى نشنیده ام که مانند آن جاى دیگر دیده باشد و مسجد آن از سنگ سیاه به اندازه آن محکم و فشرده نباشد و در وسط آن هر ستون یکى دیگر ساخته شده باشد بر فراز این ستونها طاقهایی کوتاهتر از آنها نصب شده بود و تمام سقفهای مسجد بهصورت شیروانی بود. حکاکی و نقاشی کردند و در حیاط آن صخره ای بزرگ بود که بر روی آن طشتی بزرگ و مدور قرار داشت که ارتفاع آن به اندازه یک مرد بود و دور دایره آن دو ذراع بود لوله مسی که از آن آب زلال بیرون میریخت، مسجد حوض زیبایی داشت، به گونهای که هیچ چیز بهتر از آن نیست مایافارقین، بناهای آن از سنگ سفید ساخته شده است، نزدیک مسجد کلیسایی بزرگ با تزئینات فراوان قرار دارد که کف آن با سنگ مرمر ساخته شده است علی الطریم که عبادتگاه مسیحیان است در آهنی مشبکی دارد که مانند آن را در هیچ کجا ندیده ام.
از آمد به حران دو راه است که یکی آباد است و چهل فرسخ است و دومی دارای اماکن آباد و روستاهای بسیار است که اهالی آن اکثراً مسیحی هستند و شصت است.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
ای روی تو آرزوی دلها
شادیّ غمت به روی دلها
ای حلقۀ زلف تو همیشه
آشفته ز گفتوگوی دلها
بشکسته به جویبار عشقت
سنگین دل تو سبوی دلها
در انگلههای زلف مشکینت
افکند زمانه گوی دلها
غارتگر زلف تو میان چیست
در بسته به جستوجوی دلها
پی در پیِ تو هزار فرسنگ
بتوان آمد به بوی دلها
تا با دهن تو مینشیند
بس تنگ شدست خوی دلها
#شعر #کمال_الدین_اسماعیل
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
«زیر سؤال بردن» ترجمۀ گرتهبردارانه از
put under question
است که هم در نوشتار و هم گفتارمان فراوان به کار میبریم و بهتر است از آن بپرهیزیم و سراغ جایگزینها برویم. مانند:
تخلف کوچکی رخ داده. چرا کل مجموعه را زیر سؤال میبرید؟
که بهتر است بگوییم:
تخلف کوچکی رخ داده. چرا کل مجموعه را متهم میکنید؟
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ پسوند – گی
اگر واژهای به «های ناملفوظ» (واکهٔ e) ختم شود در هنگام افزودن پسوند «– ی» به آن، از آنجا که دو واکه در کنار هم قرار میگیرند، بین آنها یک همخوان که به آن همخوان میانجی میگویند میآید. این همخوان ممکن است «گ» یا همزه باشد: خانه ← خانگی؛ پنبه ← پنبهای.
بنابراین، «– گی» پسوند «– ی» است که پیش از آن همخوان میانجی «گ» قرار گرفته است.
◻️پسوند «– ی» اگر به اسم افزوده شود صفت میسازد (هفته ← هفتگی) و اگر به صفت افزوده شود اسم میسازد ( خسته ← خستگی).
◻️هر چند شمار اسمهای مختوم به «های ناملفوظ» زیاد است، در فارسی امروز تنها چند صفت وجود دارد که با افزودن پسوند «– گی» به اسم ساخته شده است: خانگی، هفتگی، خانوادگی.
◻️دیگر اسمهایی که به «های ناملفوظ» ختم میشوند در هنگام ساخته شدن صفت، همخوان همزه یا «ی» (= y)، بهعنوان همخوان میانجی به کار رفته است، مانند مثالهای زیر:
✅ پنبه ← پنبهای: پارچهٔ پنبهای
✅ پسته ← پستهای: گز پستهای
✅ قهوه ← قهوهای: موی قهوهای
✅ تخته ← تختهای: جعبهٔ تختهای
✅ روزنامه ← روزنامهای: نثر روزنامهای
◻️میتوان گفت که در فارسی امروز دیگر در هنگام افزودن پسوند «– ی» به اسم همخوان میانجی «گ» به کار نمیرود.
◻️ اما دربارهٔ صفتهایی که به «های ناملفوظ» ختم میشوند چنین وضعیتی وجود ندارد و «گ» بهعنوان همخوان میانجی به کار میرود و واژهٔ حاصل آمده، همان طور که انتظار میرود. اسم است:
✅ خسته ← خستگی
✅ کوفته ← کوفتگی
✅ تشنه ← تشنگی
✅ تیره ← تیرگی
✅ ساییده ← ساییدگی
✅ دلمرده ← دلمردگی
◻️شمار چنین واژههایی بسیار زیاد است. این اسمها غالباً اسم حالت هستند، مثلاً «خستگی» بهمعنی خسته بودن است و «تشنگی» بهمعنی تشنه بودن.
یاد آوری
◻️ در فارسی قدیم چند صفت دیگر هم با پسوند «– گی» به کار میرفته است:
✅ پردگی (پرده نشین)
✅ قلعگی (ساکن قلعه)
◻️صفت «ساختگی» خلاف قاعدهٔ غالب است زیرا «ساخته» خود صفت است و ساختگی باید اسم باشد، چنانکه در قدیم چنین بوده است (بهمعنی آمادگی و ساخته و پرداخته بودن) ساختگی بهمعنی تصنعی قدمت چندانی ندارد.
◻️«همیشگی» صفتی استثنایی است زیرا از قید (همیشه) مشتق شده است.
◻️در مواردی پسوند «– گی) به اسم افزوده شده و اسم حالت ساخته است:
✅ دخترگی
✅دوشیزگی
✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چاپ اول، تهران: ۱۳۹۵، فرهنگ معاصر، ص ۱۰۱ – ۱۰۲.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ لطفا (خواهشمند است، خواهش می کنم)
✅ مستقیما (به صورت مستقیم)
❌ خواهشا مطالب و فیلمها و.... رو مستقیم کپی نکنید
* خواهش، واژه ای فارسی است و بنابراین، افزودن تنوین به آن درست نیست.
* مستقیم، صفت است و در جمله مذکور باید به صورت قید به کار برود، بنابراین می توان با افزودن تنوین به آن، قید ساخت (چون "مستقیم" واژه ای عربی است، افزودن تنوین به آن ایرادی ندارد.) و یا از عبارت "به طور مستقیم" استفاده نمود.
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۷
💫 در دنیا سه چیز وجود دارد که بدون علت و سبب ممکن نمی شود و در صورت امکان پایدار نمی ماند.
۱_ مال بدون کار کردن
۲_ علم بدون گفتمان و بحث بین انسان ها
۳_ حکومت کردن بر مردم بدون در نظر گرفتن علم سیاست بر مردم
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
گذار/ گزار
بخش نخست
چرا گاهی در تشخیص این دو فعل از یکدیگر و نوشتن آنها دچار اشتباه میشویم؟ ابوالحسن نجفی در کتاب «غلط ننویسیم» دربارۀ تفاوت «گذاشتن/ گزاردن» مینویسد: «عدهای گمان میکنند که اگر گذاشتن دلالت بر عملی عینی و ملموس نکند یا، به بیان دیگر، اگر مفعول آن جسم نباشد، باید با حرف «ز» نوشته شود. مثلا قانون یا بدعت یا بنیان چون جسم عینی و ملموسی نیست در ترکیب با این فعل لابد میشود قانونگزار یا بدعتگزار یا بنیانگزار. این تصور نادرست در وهلۀ نخست ناشی از خلطِ معنای حقیقی و معنای مجازی گذاشتن و در وهلۀ بعد ناشی از خلط معنای این فعل با معنای فعل گزاردن است.»
ادامه دارد...
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim