eitaa logo
غلط ننویسیم
16.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
197 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قاصدک
🔸امام رضا علیه السلام : در روز ، هر کس یک مومن را اطعام کند انگار تمام پیامبران و صدیقان را طعام داده است. جهت برگزاری جشن بزرگ منتظر مهر علوی شما خیرین بزرگوار هستیم ✅ اطعام شب و روز غدیر ✅ نورافشانی و کاروان شادی در مناطق محروم ✅ قربانی عید قربان(مصرف گوشت در اطعام عید غدیر با نگهداری بهداشتی) ✅ هدایا و بسته های فرهنگی به کودکان و نوجوانان ✅ ایستگاه صلواتی از تا غدیر لطفاً نذورات و هدایای غیرنقدی خود (عقیقه و قربانی) را به آیدی زیر اطلاع دهید👇 @Heatghadiriyeh110 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 شماره کارت جهت کمک های نقدی 👇 6037997750012768 بنام هیئت مذهبی غدیریه •┈┈••✾••┈┈• 💠 @ghadiriyeh110 💠
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم وگر با چون او صد، برآیى بجنگ نبینى که چون گربه عاجز شود برآرد به چنگال، چشم پلنگ 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب اول : در سیرت پادشاهان 🌺 حکایت ۸ 💫 هرمز، فرزند انوشيروان وقتى به سلطنت رسيد، وزيران پدرش را دستگیر و زندانى كرد. از او پرسيدند: تو از وزيران چه خطايى ديدى كه آنها را دستگير و زندانى نموده اى؟ هرمز در پاسخ گفت: خطايى نديده ام، ولى ديدم ترس از من، قلب آنها را فرا گرفته و آنها بى اندازه از من مى ترسند و اعتماد كامل به عهد و پيمانم ندارند، از اين رو ترسيدم كه در مورد هلاكت من تصميم بگيرند. به همين خاطر سخن حكيمان را به كار بستم كه گفته اند: 🔸از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم 🔹وگر با چون او صد برآیى بجنگ 🔸از آن، مار بر پاىِ راعى زند (1) 🔹که ترسد سرش را بکوبد به سنگ 🔸نبینى که چون گربه عاجز شود 🔹برآرد به چنگال، چشم پلنگ (1) _ راعی: چراننده گله 🖊@ghalatnanevisim
🟨 نویسندگی در فضای مجازی توجه به املای کلمات یک غلط املایی در نوشتهٔ زیبا مانند یک لکهٔ سیاه در تابلو نقاشی زیباست. غلط املایی در نوشته ممکن است خواننده را به نویسنده بی‌اعتماد کند و با خود بگوید نویسنده‌ای که هنوز نمی‌تواند نوشته‌ای درست را در اختیار خواننده بگذارد، چگونه می‌تواند محتوایی درست را در اختیار او بگذارد و حتی امکان دارد از جایگاه شخصیتی نویسنده نزد خواننده نیز بکاهد! نکتهٔ مهم هر گاه در املای واژه‌ای شک کردید، روزهٔ شکدار نگیرید و بدون درنگ به منابع حقیقی یا مجازی در زمینهٔ فرهنگ لغت مراجعه کنید. به نمونه‌های بالا بنگرید👆👆👆👆 پی نوشت: "شکدار" را می توان با نیم فاصله هم نوشت. 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت پنجاه و ششم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
4_5832161517444792433.mp3
924.2K
پیشدادیان (بخش ۲۷) (بخش ۲۶) گفتار اندر آگاهی یافتنِ سیندخت از کارِ روداوه با زال 🖊@ghalatnanevisim
-سروبن: درخت سرو. در این‌جا منظور رودابه است، همینطور سرو روان. -سخن چون ز تنگی به سختی رسید، / فراخیش را زود بینی کلید: پس از اوج سختی‌ها، کلید گشایش آن پیدا می‌شود. پس از هر سختی، آسانی‌ست. -سبک: زود -شاره: همان ساره یا ساری زنان هند. پوشش رنگینِ نازکِ تن یا سر. -یکی شاره‌سربند پیش آورید...: رودابه سربندی رنگین به زن هدیه داد که از ظرافت، یا از زیادیِ گوهر و طلا بر آن، تار و پودش دیده نمی‌شد. سندروس: درختی زردرنگ -زمان تا زمان: گاه به گاه -نان: روزی -به او گفت سیندخت: بنمایی‌ام...: سیندخت پس از این که زن گفت برای رودابه گوهر می‌آورده از او خواست که برای اثبات حرفش جواهرات را به او نشان دهد و او را از شک درآورَد. زن گفت که آن‌ها را به رودابه داده. سیندخت از او خواست که پول آن را نشانش دهد. زن گفت رودابه پول را فردا خواهد داد. سیندخت حرف‌هایش را باور نکرد و پس از گشتن او هدیه‌های رودابه را دید. پس او را کشان بر زمین به کاخ خود برد. 🖊@ghalatnanevisim
مُوَقَّت/مُوَقَّتی: موقّت در عربی به‌معنای «زماندار» است و در وصف چیزی که زمان مشخّصی برای آن تعیین شده است به کار می‌رود. اما در فارسی آن را به‌معنای «غیر ثابت، ناپایدار» و در وصف چیزی که باید چیز دیگری به زودی جانشین آن شود به کار می‌برند (در عربی برای بیان این معنی «وقتی» می‌گویند که در فارسی مستعمل نیست): «برای زلزله‌زدگان خانه‌های موقّت ساخته شد.» امروزه در فارسی غالباً «ی» [i] صفت‌ساز به این کلمه می‌افزایند و «موقّتی» می‌گویند، ولی نیازی به این کار نیست، زیرا موقّت خود صفت است و در فارسی فصیح بهتر است که از استعمال موقتی پرهیز شود. 🖊@ghalatnanevisim
👇👇 سفرنامه اعتمادالسلطنه👇👇 👇👇👇قسمت بیست و پنجم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
🔶معرّة النّعمان منزل بيست و هشتم «معّرة النعمان» قصبچه اى است از خاك «شام»، شش فرسخ بين راه آب ندارد، دو منزل هم آبش منحصر است به آب چاه. چاه هاى فراوان دارد، اگر ده هزار جمعيت باشد، آب چاه كفايت مى كند، زراعتش جميعاً ديم است. و در اين قصبچه، چندين مكان شريف و قبور محترمه است، از آن جمله مسجدى است بزرگ، گل دسته خيلى بلندى دارد از سنگ، در آن مسجد گوشه اى است معين، سر مبارك «جناب سيدالشهداء عليه السلام» را در آن مكان، آن اوقاتى كه بعد از مقدمه، «خولى اصبحى»- لعن [لعنة] اللَّه عليه- به «شام» شوم مى برد، يك شب در آن مكان [قرار] داده، قبر «حضرت يوشع بن نون»، در آن جا مدفون و قبر «اويس قرنى» در آن جا است. در نيم فرسخى «حلب»، در سر جاده «شام»، علامت بزرگِ مقبره مانندى كه صحن دارد، ساخته اند، باز آنجا هم مكان و منزل سر مطهر مبارك «حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام» است؛ و هر كس از مخلصين، وارد زيارت آن مكان شريف مى شود، عليحده اثرى رو مى دهد، علامت گريه و زارى از وجود انسان بروز مى كند. [الان در آن جا مشهد و مسجد و زاويه [۱] است، و روز عاشورا تمام اهالى مسلمين «حلب» در آنجا جمع شده، عزادارى مى كنند. ] و همچنان باز در نيم فرسخى «حلب» يك مقبره هست، قريب به مكان سر مطهر، مقبره «محسن» پسر «جناب اسد اللَّه الغالب عليه السلام» در آنجا است. نمى دانم همان «محسن» سقطى است يا «محسن» نام ديگر است. هنوز تحقيق نشده است، «يوشع بن نون» نتيجه «حضرت يوسف- على نبينا و عليه السلام-» 🔶توضيح «معرّة النعمان» اكنون تابع «حلب» [است] و نائب الحكومه درجه سوم [آن را] اداره مى نمايد. مسقط الرأس «ابوالعلاء المعرّى»، و جماعتى از فضلا است، آب و هواى اين قصبچه معروف است. 🔶خان شيخون «خان شيخان» غلط است بايد «خان شيخون» نوشت پنج فرسخ است، دهى است قريب صد خانوار رعيتِ گدا دارد، آبش منحصر است به آب چاه، كفايت دو هزار مال و آدم را مى كند ولى به صعوبت، زمين بدى دارد. 🔶شهر حُما شهر حُما [۲] منزل بيست و نهم شهر «حُما»، هشت فرسخ است، شهرى بسيار قشنگ، پرآب، در ميان درّه واقع شده است؛ و چرخ‌ها براى آب بالا بردن از رودخانه معروف به «عاصى صو» تدبير كرده اند، به طور خاص آب بالا مى رساند، كه به خانه هايى كه در بلندى اتفاق افتاده است، آب را مى رساند. خالى از تماشا نيست وضع چرخ آب ها. حمام هاى بسيار منقّح دارد كه در «حلب» نيست، چه حجارى‌ها كرده اند، چشم مى خواهد كه تماشا كند، پارچه احرام را هم در شهر «حُما» مى بافند، اكثر حاج، پارچه احرام خود را از «حما» همراه برمى دارند و از آن جا مى خرند. 🔶توضيح «حما» قصبه اى است در «سوريه»، واقع در ساحل رود «اورنت»؛ معروف به «عاصى»، و در شرق شمالى «شام»، اما صد و هشتاد و پنج كيلومتر [۳] از شهر مذكور دور است، در تحرير جديد دوازده هزار نفس ثبت دفتر گرديد، قلعه استوار و جوامع و صوامع و مدارس و حمام هاى عالى و مُزَيّنى دارد، ماهوت [۴] و پارچه هاى ابريشمى و پنبه مى بافند، هر نوع امتعه «اروپا» در اين شهر يافت مى شود، شهر مذكور وقتى «دارالملك» يكى از شعبه هاى ملوك «ايوبيه» بود، «يونانيان» «آپيقانيا» و «رومانيان» «امات» مى گويند. ---------- [۱]: خانقاه [۲]: در نقشه حماه آمده است. [۳]: در متن كلومتر [۴]: نوعى پارچه پشمى ضخيم پُرزدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا