eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
دهان خشک کویر، آبشار شد با تو نهال بی ثمری، غرق بار شد با تو به جای دانه ی مردار، دانه ی جان چید مزاج زاغ زبون، طبع سار شد با تو درخت معرفت، از کوچه ی خزان می رفت به رغم آن همه زردی، انار شد با تو جهان کوچک زن داشت زیر گِل می رفت گُلی به عاطفه دادی، بهار شد با تو چقدر لیقه ی خورشید در دواتت بود چقدر خط افق آشکار شد با تو چقدر هسته ی خرما که با تو شد تسبیح شمار ذکر ازل بی شمار شد با تو چقدر بر سر تو ریختند خاکستر چقدر خصم قسم خورده یار شد با تو پس از تلفظ نامت، جهان شمیم گرفت زمین شوره و شن ، لاله زار شد با تو ندای توست که پیچیده در مناره ی کوه حرای گم شده دردانه غار شد با تو به برگ غنچه نوشتم، *محمّد* و آنک بهار شد با تو، نوبهار شد با تو سجاد حیدری قیری
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️ ندای «اقرا باسم» در میان غار می‌پیچید شمیم آیه های نور را هر لحظه می بویید به پایانش رسیده چله راز و نیاز او فرشته مژده ختم رسل را داد بی‌تردید زمین تا آسمان بوی گلاب و عطر احمد بود محمد خلعت پیغمبری بر دوش می پوشید تلا لو در تلالو نور افشان می شد آن خورشید ملایک دسته دسته دور قرص ماه می چرخید تمام آیه های عشق بر لبهاش جاری بود و قلبش پر شد از آیینه های روشن توحید دریده پرده های جهل را سرتاسر مکه سرود سبز آزادی انسان از دلش تابید شکوفا شد گل ایمان درون دشت باورها و امت از وجود گوهری نایاب می بالید محمد مژده رحمت برای خلق عالم بود به دلهای پریشان جرعه امید می پاشید عجب عیدی مبارک شد برای هر مسلمانی ندای یا «محمد» شد میان اهل دین تجدید ک_قالینی_نژاد_افروز
سخن رسید به نعت رسول حق صائب ببوس خاک ادب را که جای درویشی است
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بی‌نوایی‌ها ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺩ ﻧﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ طلیعۀ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺸﺖِ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞِ ﺩﺷﺖِ ﺟﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺳﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ مدائن ﻫﺰﺍﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺎﻭﻩ ﺗﺎﻭﻝ ﺁﺏ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ؟ ﺳﻤﺎﻭﻩ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺷﻨﯿﺪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺍﺯ آیینۀ ﺳﺮﺍﺏ ﺷﻨﯿﺪ ﻣﺠﻮﺳﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ؟ ﺑﯿﺎ ﺑﻪ کومۀ ﻭﺍﺩِﯼ ﺍﻟﻘُﺮﯼ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺳﻔﺮ ﺍﺯ ﻗﺎﻑ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﺎﻑ ﮐﻨﯿﻢ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﺎﺭ ﺣﺮﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﺻﺒﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ‏«ﻟﻮﻻﮎ» ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﺟﻮﺍﺯِ ﮐﺸﺘﻦ بت‌ها ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﭘﯿﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ ﻣﻘﯿﻢ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭۀ ﺩﺳﺘﺶ ﻗﻤﺮ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺷﻮﺩ ﻧﺒﯽ ﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﺟﺒﺮﯾﻞ، ﺳﻮﺧﺖ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﯿﺪ: ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﮑﺘﺐ ﻋﺸﻖ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ، ﺍﯼ ﭘﯿﺎم‌آﻭﺭ ﺻﺒﺢ! ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﺻﺒﺢ... ﺑﺴﯿﻂ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺭﺍ ﺭﺯﻣﮕﺎﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ بی‌قرارتر؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﺮ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ‌ﺗﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺯ ﺷﺮﻡ، ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺯﺩ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﮔﺮﯾﺴﺖ ﺗﻮ ﺍﯼ حماسۀ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﮐﻮﭺ ﺍﺳﺖ! ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺗﺼﻮّﺭﯼ ﭘﻮﭺ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ، ﻗﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ... ﻋﺼﺎﯼ ﻣﻌﺠﺰۀ ﺻﺪ ﮐﻠﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻤﻨﺪِ ﻣﺤﮑﻢِ ﻋﺰﻣﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ... ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺑﻌﺜﺖ ﺗﻮ ﺳﻘﻒِ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭﺍ ﺷﺪ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻮﺝ ﻣﻼئک ﺑﻪ ﻏﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ ﺗﻮ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ، ﭘﺸﺖ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﻪ دست‌های ﺗﻮ ﻣﺸﺖِ ﺩﺭﺷﺖِ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﺯ ﺣﺠﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﯽ‌ﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯽ‌ﺟﻮﺷﯿﺪ؟ ﻓﻘﻂ ﺳﺮﺍﺏ ﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺍﺏ ﻣﯽ‌ﺟﻮﺷﯿﺪ... ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻄﺸﻨﺎﮎِ ﺟﻬﻞ، ﺍﺩﺭﺍﮐﯽ ﺗﻮ ﻣﺜﻞ آیۀ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻘﺪﺳﯽ، ﭘﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺮﻑِ ﮐﻼﻣﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮِ ﻋﺒﻮﺭِ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺯ ﭼﺸﻤﻪ چشمۀ ﺍﻟﻬﺎﻡ، ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺩﻻﻥ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﻮﺷﯿﺪﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮﯾﻦ ﺑﻐﺾِ ﺑﻮﺳﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﭼﻮ ﻓﺮﺷﯽ ﺍﺯ ﻋﻄﺶِ ﺑﻮﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ‌ﻭﺯﺩ ﺍﺯ ﻻﺑﻪ‌ﻻﯼ گل‌ها ﺑﺎﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼﺳﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻋﻄﺮِ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ! ﺑﺪﺍﻥ، ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺍﯼ ﯾﺎﺩِ ﺳﺒﺰِ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ!؟ ﻗﻠﻢ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﮔﻨﮕﯽﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻥِ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺮﺍﯾﺪ ﺳﺮﺍﺏ، ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﺁﺏِ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝِ ﺗﻌﻬّﺪ، ﺭﺳﺎﻟﺖِ ﻣﻮﻋﻮﺩ! ﻗﺪﻭﻡِ ﻣﻘﺪﻡِ ﭘﺎﮐﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺩ، ﺍﯼ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺁﮔﺎﻩ! ﻟِﻮﺍﯼ ‏«ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠّﻪ‏» ﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﺒﺾ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ، ﺍﺳﯿﺮِ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پارسی گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی غوغای کُه، ترنّم دریاست پارسی از آفتاب، معجزه بر دوش می‌کشد رو بر مراد و روی به فرداست پارسی از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند آیینه‌دار عالم بالاست پارسی تاریخ را، وثیقهٔ سبز شکوه را خون من و کلام مطلّاست پارسی روح بزرگ و طبل خراسانیان پاک چتر شرف، چراغ مسیحاست پارسی تصویر را، مغازله را و ترانه را جغرافیای معنوی ماست پارسی سرسخت در حماسه و هموار در سرود پیدا بود از این، که چه زیباست پارسی بانگ سپیده، عرصهٔ بیدارباشِ مرد پیغمبر هنر، سخن راست، پارسی دنیا بگو مباش، بزرگی بگو برو ما را فضیلتی است که ما راست پارسی
24.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ شعرخوانی *«سرود سرو»* | انعکاس اندیشه‌های انقلاب در سروده‌های شاعران شاعران سرزمین کلمه و کلام با معرفتی سبز، احساسی سپید و باوری سرخ، روشن ترین واژه‌ها را در *چهل و پنجمین فجر* پیروزی، پیشکش آب و آیینه کرده‌اند تا به رسم سرو سربلند ترانه‌خوان مفاهیم متعالی انقلاب اسلامی باشند. 📜 در این مجال از شما دعوت می کنیم در تماشای دلسروده‌ای از *جناب آقای * با موضوع «آزادی» همراهی‌مان فرمایید. 📲 با «حوزه هنری فارس» همراه باشید : [سایت](www.artfars.ir) | [اینستاگرام](https://instagram.com/artfars1) | [تلگرام](https://t.me/artfars) | [بله](https://ble.ir/artfars) | [روبیکا](https://rubika.ir/artfars) | [ایتا](https://eitaa.com/artfars) | [آپارات](https://www.aparat.com/artfars)
🔷🔶🔹🔸 پارسی را پاس بداریم... 🔅پالایش زبان پارسی = واپَسین = اُستَوار‌کردن = رساندن = رسیدنامه = کرایه = بَهره‌بَها = فراخوانی = فراخواندن = خواسته‌برگ = یادبرگ = کیفرخواست = زناشویی = گواه‌خواستن = گواهمنَدی، گواه = بازپرسی = پژوهش، وارسی = واهَشتَن = بنچک = واخواهی، واخوست = دارایی‌های بَرجا = دارایی‌های نابَرجا = نخست = دادپزشکی = استوار‌کردن، پذیرش = بازبینی = پیگرد = پی‌کردن = بازداشت = دستگیرکردن = تبهکار = بزه = نشست = آیین‌های بنیادین = (حـَـکــَم) داوری = دادنامه = داوری = کارشناسی = دادخواهی = دیوان دادرسی = بازگشت = رسیدگی فرجامی، فرجام = گروگان = واهَشت = گواه = سوم‌کَس = شایسته = درستی = کابین = خردسال = شایستگی = پاسگَران = دادگستری = دادخواست = دادخواست وارَسی = گزارش‌ده = بَر، به‌زیان = کاخ دادگستری = نارَستکی، اَپدات، ناداتی = دادرس، داور = دات، آیین = داتَکدان = آیینی، دادگرانه، آسایی = آیین‌گذار، داتگذار = آیین شهری = آیین کیفری = آیینی، دادگرانه، داتیک = دستور = کیفرخواست = دستور دِگـَردادگاهی = دستور پیگرد = دستور بزه‌رَسی = زمان دیدار = دستور بی‌پیگرد = دادرسی، داوری = دادگستری = دیوان دادگـُزاری/داتگـُزاری، نیروی دادرسی، دیوان دادگستری = دیوان کارگـُزاری، نیروی دادکاری، نیروی کشورداری = دیوان داتگـُذاری/دادگـُذاری، نیروی آیین‌گذاری = سرپرست = سرپرستی = پایَندان = به‌سود، برای = دَغَل = کیفر = گناهکار، بزهکار = انجمن، انجمنگاه، همنشینی، همایش، همایه، نشستگاه، نشست = سِگالِش‌گاه، گزینِستان = دادرسی = دادگاه = دادگاه آشتی = کیفریافته = دادبرده = انجام‌یافته = دادستان = دادبان نخست = خواسته = تاوان‌خواه = گروگان = گذر زمان = کرایه‌دار، کرایه‌نشین = بازگیری = واخوانده = تن‌سپرده = مردم، مردمان، توده، زادبُن = (مُنکِر) ناخَستو ، = کابین = کرایه‌دِه، کرایه‌دهنده = شکستن = زناشویی = تن‌بها بهره از نیپیک «تاریخ معاصر دستگاه قضایی ايران» 💥 پیام ویرایش شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرمان «ادب‌سار» پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی کانال ادب سار 🔷🔶🔹🔸
برگزیدگان جشنواره ملی شعر صحیفه سجادیه *بخش اساتیدو فرهنگیان * نفر اول: مهدی زارعی نفر دوم: سیما سلیمان پور نفر سوم: مشترکا جعفر عباسی و عباس جواهری رفیع نفر چهارم شایسته تقدیر): غلامرضا کافی، ابوالفضل فیروزی، محمد جواد منوچهری *بخش دانش‌آموزی* 1_ نفر اول :رامینا یاراحمدی ۲_ نفر دوم : امیرحسین باقرزاده ۳_ نفر سوم: عسل شعربافیان ۴،شایسته : مغیثا اکبری *بخش آزاد* نفر اول:علیرضا اطلاقی _ زهرا اسپید نفر دوم: مشترکا فاطمه فاضلی، سیدمجتبی قلی پور نفر سوم: فائزه زرافشان، سجاد حیدری قیری نفر چهارم(شایسته تقدیر): مشترکا محبوبه زارع،ناصر دوستی،محمد رحیمی، احمد سلطانی، *بخش دانشجویی* نفر اول: مشترکا مجید موسوی، فاطمه نانی زاد نفر دوم: مشترکا محسن کاویانی، راضیه باقرزاده نفر سوم: مشترکا عاطفه جوشقیان، احمد رفیعی وردجانی بخش ویژه : زبان ترکی: وحید طلعت ، شایسته تقدیر منا منادی زبان عربی: شایسته تقدیر عماد ال کثیری،کریم سواری،محمد السعیداوی زبان کردی: شایسته تقدیر مجتبی کرمی گویش محلی: شایسته تقدیر نیلوفر شاطری
سلام ودرود وتبریک به جناب دکتر غلامرضا کافی دبیر محفل ادبی قند پارسی ،جناب سجاد حیدری قیری و سرکار خانم فاضلی شاعران ذوقمند وشایان محفل قند پارسی🌺🌺🌺🌹🌹 تا باد چنین بادا🌺🌺🌹🌹
"چند نکته درباره‌ی مجموعه‌ی نقطه‌ضعف؛ سروده‌ی مجتبی خرسندی" بخش اول مجتبی خرسندی (۱۳۷۲) از شاعران جوان سنتی‌سرای روزگار ماست که تاکنون چندمجموعه از او منتشر شده و برخی اشعارش در فضای مجازی و محافل مذهبی زبانزد شده است. در کنار فضای غالب مذهبی در کارنامه‌ی شاعری او، مجموعه‌ی "نقطه‌ضعف" دربرگیرنده‌ی ۴۰ غزل عمدتا عاشقانه است که نخست‌بار در سال ۱۳۹۹/ ۲۷‌سالگی شاعر انتشار یافته و پس از آن دوبار تجدید چاپ شده؛ همچنین نامزد جایزه‌ی قیصر امین‌پور (کتاب سال شعر جوان) شده است. ویژگی‌های این مجموعه و سبک سروده‌های شاعر را در چند گزاره‌ی کوتاه، می‌توان این‌گونه معرفی کرد: ۱_ فضای سبکی اشعار گاه بیانگر پیوند شاعر با سروده‌های عراقی است و بیش از آن، جلوه‌های شعر وقوعی و آمیختگی آن با سبک اصفهانی را در آن می‌توان دید. سروده‌ها، ادامه‌ای از جریان آمیخته‌ی سبک غزل تهرانی (نواحی مرکزی) است که در شعر دوران قاجار، هویت یافته و در جریان غزل سنتی و نیمه‌سنتی روزگار ما ادامه دارد و از اصلی‌ترین شاخه‌های غزل سنت‌گرا در دو دهه‌ی اخیر بوده است. ۲_ از نظر طول غزل‌ها، اشعار بیش از اینکه زاییده‌ی عاطف‌ی شاعر و احساسات پیش‌رونده‌‌اش باشد؛ برآمده از کشف و تلاش برای مضمون‌سازی‌های شاعرانه است. این‌نکته سبب‌شده تا غزل‌ها همه در دایره‌ی ۵ تا ۷ بیت قرار گیرد که از آن میان، ۲۹ غزل شش‌بیتی بوده است. این ویژگی موید تمایل شاعر به جریان شعر نوسنتی مضمون‌گرا در روزگار ماست که بسیاری از شاعران پس از دهه‌ی هشتاد به آن متمایلند. ادامه دارد https://eitaa.com/mmparvizan