eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
320 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
350 ویدیو
96 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔹🔸 پارسی را پاس بداریم... 🔅پالایش زبان پارسی = واپَسین = اُستَوار‌کردن = رساندن = رسیدنامه = کرایه = بَهره‌بَها = فراخوانی = فراخواندن = خواسته‌برگ = یادبرگ = کیفرخواست = زناشویی = گواه‌خواستن = گواهمنَدی، گواه = بازپرسی = پژوهش، وارسی = واهَشتَن = بنچک = واخواهی، واخوست = دارایی‌های بَرجا = دارایی‌های نابَرجا = نخست = دادپزشکی = استوار‌کردن، پذیرش = بازبینی = پیگرد = پی‌کردن = بازداشت = دستگیرکردن = تبهکار = بزه = نشست = آیین‌های بنیادین = (حـَـکــَم) داوری = دادنامه = داوری = کارشناسی = دادخواهی = دیوان دادرسی = بازگشت = رسیدگی فرجامی، فرجام = گروگان = واهَشت = گواه = سوم‌کَس = شایسته = درستی = کابین = خردسال = شایستگی = پاسگَران = دادگستری = دادخواست = دادخواست وارَسی = گزارش‌ده = بَر، به‌زیان = کاخ دادگستری = نارَستکی، اَپدات، ناداتی = دادرس، داور = دات، آیین = داتَکدان = آیینی، دادگرانه، آسایی = آیین‌گذار، داتگذار = آیین شهری = آیین کیفری = آیینی، دادگرانه، داتیک = دستور = کیفرخواست = دستور دِگـَردادگاهی = دستور پیگرد = دستور بزه‌رَسی = زمان دیدار = دستور بی‌پیگرد = دادرسی، داوری = دادگستری = دیوان دادگـُزاری/داتگـُزاری، نیروی دادرسی، دیوان دادگستری = دیوان کارگـُزاری، نیروی دادکاری، نیروی کشورداری = دیوان داتگـُذاری/دادگـُذاری، نیروی آیین‌گذاری = سرپرست = سرپرستی = پایَندان = به‌سود، برای = دَغَل = کیفر = گناهکار، بزهکار = انجمن، انجمنگاه، همنشینی، همایش، همایه، نشستگاه، نشست = سِگالِش‌گاه، گزینِستان = دادرسی = دادگاه = دادگاه آشتی = کیفریافته = دادبرده = انجام‌یافته = دادستان = دادبان نخست = خواسته = تاوان‌خواه = گروگان = گذر زمان = کرایه‌دار، کرایه‌نشین = بازگیری = واخوانده = تن‌سپرده = مردم، مردمان، توده، زادبُن = (مُنکِر) ناخَستو ، = کابین = کرایه‌دِه، کرایه‌دهنده = شکستن = زناشویی = تن‌بها بهره از نیپیک «تاریخ معاصر دستگاه قضایی ايران» 💥 پیام ویرایش شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرمان «ادب‌سار» پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی کانال ادب سار 🔷🔶🔹🔸
"ایستگاه" به زیر سایه‌ی کدام، آشنا بایستم؟ تو نیستی رفیقِ من! بگو کجا بایستم؟ یگانه تکیه‌گاه من، عصای شانه‌های توست بگو چگونه بی‌توکلّ ِ عصا، بایستم؟ چقدر پابه‌پا کنم به شوق خنده‌های تو؟ چقدر در مسیر تو، به روی پا بایستم؟ صدا بزن مرا دوباره، ای حضور ِ پشتِ سر! که لحظه‌ای به جستجوی آن صدا، بایستم * منم درخت گردویی که عاشق هوای توست چطور بی‌تو در هوایِ بی‌هوا بایستم؟ قرارمان درست در همان زمانِ عاشقی بیا که پای آن قرارِ آشنا، بایستم تو می‌رسی از آن‌طرف، من این‌طرف نشسته‌ام به پاسخ سلام من بایست تا بایستم