تا دید حرف تازه نمی بارد آسمان
یك دستخط نوشت كه بردارد آسمان
گفت: آفتاب پشت سرت خواب رفته است
دریای زیرِ پات چرا آب رفته است؟
یخ بستهاند روی لبم حرفهای كال
كی میشود بهار بباری تمام سال؟
گفت: انتظار میكشمت بیقرار ابر
تا سیب اتفاق بیفتد ببار ابر
این نامه روی دست زمان میرود هنوز
با رودهای نامهرسان میرود هنوز
در برف هم به عشق تو گل میدهد زمین
هِی جاده را به سمت تو هُل میدهد زمین
یک روز نامههای زمین باز میشود
اردیبهشت چشم توآغاز میشود
#سعیده_اصلاحی #شعر
«میرزاده عشقی در نگاهِ نیما»*
میرزاده عشقی چندان شاعرِ نوجو و شوریدهسری بود که برخی از او بهعنوانِ آنارشیست نیز یادکردهاند. و دریغ که «جوان افتاد». او خود سرود:
من آن نیام که به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدرکنم
نیما از میانِ همروزگارانِ خویش بیشاز هر کسی شیوهٔ شعریِ عشقی را میپسندید؛ هرچند او شعرِ عشقی را (بهویژه در «ایدئال» یا «سهتابلو») دنبالهروِ شکل و شیوهٔ «افسانهٔ» خویش میدانست. او در مقدمهٔ «افسانه»، عشقی را «ای شاعرِ جوان!» خطابکردهاست؛ حالآنکه میدانیم عشقی سهچهار سالی از او بزرگتر بودهاست! در دو نامهای که نیما سالِ ۱۳۰۳ به عشقی نوشته نیز همچنان همان لحنِ موعظهگرانه و ارشادکننده ملاحظه میشود. او در نامهٔ نخست نوشته: «خواهندگفت عشقی را من گمراهکردم. ولی تو میدانی من گناه ندارم. استعدادِ گمراهی بهحدّ افراط در تو وجودداشت!». در نامهٔ دوم میخوانیم: «بالاخره خرسندیِ من به تحسینِ توست و امید من به آیندهٔ جوان و طبیعت است».
اما نیما در ارزشِ احساسات، آنجاکه به برخی نوجوییهای عشقی و تأثیرپذیریاش از «افسانه» اشارهمیکند، مینویسد: «نارسایی که در افکارِ میرزاده هست (و آن تقریباً صفتِ عمومیِ افکارِ همهٔ نویسندگان و شعرای ماست)، نداشتنِ پرینسیپ و نظرِ معیّن است». و این نقدٍ و نظر به آراء و اشعارِ عشقی، در آثارِ دیگران نیز دیدهمیشود.
به اعتقادِ محمد جنابزاده (از دوستانِ مشترکِ عشقی و نیما) افکار و عقایدِ کسی که میگوید «خلقتِ من در جهان یک وصلهٔ ناجور بود»، چگونه میتواند تأثیری در پیشبردِ اصلاحاتِ اجتماعی داشتهباشد؟! او شعرِ عشقی را «نتیجهٔ امواجِ ذوقی و احساساتِ شاعرانهٔ یک جوانِ ناکامِ ایرانی» و «فصلِ مشترکِ دورهٔ قدیم و جدید» میخوانَد. سعیدِ نفیسی نیز که از دوستان مشترکِ نیما و عشقی بود، سالِ ۱۳۳۷، عشقی را شاعری میدانست که در شاعری تکلیفِ خود را نمیدانست.
بیبهرگیِ شعرِ شاعرانِ حولوحوشِ مشروطه از انسجامِ فکری، پیآمدِ ناموزونیِ تاریخی و فرهنگیِ ایران در آن روزگار است. این شاعرانِ پاکباخته در ارزیابیهای شتابزدهٔ خویش اغلب دچارِ هیجان و گاه خوشخیالی میشدند. چهبسا کسی را روزی به آسمان میبردند و روزِ دیگر او را به زمین میزدند؛ از نوگرایی دممیزدند اما بخشِ عمدهای از اشعارشان در قوالبِ کهن سرودهشدهاست؛ از «آزادیِ نسوان» سخنمیگفتند اما مخالفانِ خود را «کمتر از زن» میخواندند؛ از ارادهٔ آدمی در تعیینِ سرنوشتِ خویش سخنمیگفتند و همزمان از «فلک» و «طالع» و «طبیعت» شکوهسرمیدادند؛ عوام را «اَنعام» میخواندند اما از همین «عوامِ کالانعام» انتظارِ شورشکردن و اقداماتِ انقلابیداشتند؛ و در عرصهٔ الاهیات نیز آنچنانکه اقبالِ لاهوری درحقّ نیچه سروده، «قلب»شان «مومن» و «دِماغ»شان کافر بود.
*بخشی از فصلِ «نیما و عشقی»، از کتابِ نویسنده: در تمامِ طولِ شب :بررسیِ آراء نیما یوشیج، انتشارات مروارید، صص۴_۳۰۲.
کاریکلماتور (قلم)
به بهانه ۱۴ تیرماه روز بزرگداشت قلم
🔶قلم ها همیشه روی کاغذ حساب باز می کنند!
🔹قلم , تنها نویسنده ایست که لال به دنیا می آید!
◼️کاغذ وقتی قلم را طلاق داد،سپیدبخت شد!
🔹سرنخ همه ی قیام ها دست قلم است!
🔸قلمی که بیدارت نکند،کلم است!
▪️قلم ،روی کاغذ را سیاه کرد!
🔹تنها عامل مرگ و میر قلم ها
فشار کاری است!
🔶دیروز قلم با سرشکسته به اصلاحات پیوست!
♦️قلم ها همیشه کتاب پرورند!
🔹قلم برای کاغذ کلاس گذاشت!
#حسین کیوانی
...ادامه دارد
✋ باسلام
✍ بنده قصد معرفی نامزد خاصی برای ریاست جمهوری ندارم، بنظرم مردم خودشون شعور دارن و نامزد اصلح را انتخاب میکنن
😊در خاتمه بحث یک صلوات #جلیلی بفرستین😂
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🤲
صدای چک چک بی وقفه ی زمان برسد
به گوش باد خبرهای ناگهان برسد
مباد زخم بنوشیم از دهان تبر
مباد مرگ به این شاخه ی جوان برسد
بگوپرنده نمیرد میان شادی برف
سفیر معجزه باید به آشیان برسد
ستاره قصه بگوید برای خلوت ماه
طنین خنده ی خورشید بی گمان برسد
بیا به هق هق باران کمی توسل کن
شبی که دست اجابت به آسمان برسد
که از سرم بپرد این همه جنون مدام
که سهم مستی مان هم به استکان برسد
دوباره چنگ بزن قلب صبح روشن را
اگر چه کارد بخواهد به استخوان برسد
در این زمانه ی لبریز روزهای سیاه
مگر که عشق بیاید به دادمان برسد
#معصومه_سادات_اسدیان
۱۳ تیر سالروز درگذشت محمد معین
(زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ رشت -- درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران) استاد زبان پارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین
او در دارالفنون درس خواند و از دانشکده ادبیات، دکترا دریافت کرد. دانشنامه او با عنوان "مزديسنا و تأثير آن در ادب فارسى" و استاد راهنماى او ابراهيم پورداوود بود. وی نخستين كسى است كه دكتراى ادبيات فارسى گرفت.
او از چند دانشگاه خارجی درجه دکترای افتخاری داشت و عضو فرهنگستان ایران شد و ریاست کمیسیون ادبیات سمینار جهانی تاریخ و فرهنگ ایران را برعهده داشت.
دکتر معین حدود ۲۴ جلد کتاب تالیف کرد و از فعالیتهای پر اهمیتش همکاری با علامه دهخدا و تنظیم فیشهای چاپ نشده پس از درگذشت دهخدا بود.
او همچنین به وصیت نیمایوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت و از جمله تالیفات با ارزش وی فرهنگ معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان فارسی است.
وی بهزبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای پهلوی اوستایی و فارسی باستان و بعضی لهجههای محلی را خوب میدانست.
دکتر معین بهعلت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱۳۴۵ در یکی از اتاقهای دانشکده ادبیات بیهوش شد و به حال اغماء فرو رفت.
برای معالجه او اقدامات زیادی شد و او را بهکشورهای مختلف بردند؛ اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود، درگذشت.
آرامگاه این ادیب و فرهنگنویس بزرگ در آستانه اشرفیه گیلان است.
جان چه می دانست از دنیا چها خواهد کشید
خاکبازیهای طفلان را تماشا کرده بود...
#صائب_تبریزی
تک بیت..
حرف قلم حکایت دنباله دار ماست
بس دست ها که پای قلم ها ،قلم شدند
#حسین_کیوانی
#روز قلم
۱۴ تیر
ببین که پای سپیدارها قلم شده است
به اتّفاق بیا تا قلم به دست شویم
سجاد حیدری قیری
#روز_قلم
مناظره!
یکی نقشۀ کار را میکشید
یکی طرح تَکرار را میکشید
یکی از سحر گفت و از روشنی
یکی هم شب تار را میکشید
یکی طرح و برنامه و راه داشت
یکی حجم دیوار را میکشید
یکی از کلهگوشۀ گل سرود
یکی شوکت خار را میکشید
یکی گفت از روزگار وصال
یکی حسرت یار را میکشید
یکی گفت از افتخار و جهش
یکی ذلّت و عار را میکشید..
یکی در فضایی که ترسیم کرد
همه کوشش و کار را میکشید،
یکی نیز میگفت «ناممکن» است
به سر ابر انکار را میکشید
یکی انتظار ثباتی که نیست
در آشفتهبازار را میکشید
پس از نقشۀ حذف یارانهها
سکوت خریدار را میکشید!
یکی بر ورق «مار» را مینوشت
یکی صورت «مار» را میکشید!
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #انتخابات | #انتخاب_اصلح
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از کارگاه دریچه ای به جهان حافظ
#سعیدبیابانکی
⭕️ حمایت اهالی شعر و ادب از دکتر #جلیلی در انتخابات
#جلیلی
#سعید_جلیلی
#انتخابات
✅ پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی
@saeedjalily
آیینه در آیینه کنار ِشهدا
هر جا که گُلی ست؛ از مزار شهدا...
تا رأی به لالههای خونین بدهیم
ما آمدهایم پای کار شهدا
محمدعلی جهاندیده
#انتخابات
#کاندیدای_شهدایی
۱۴ تیر روز قلم
در تقویم ایران "روز قلم" بهعنوان نمادی برای تجلیل از صاحبان قلم و آثارشان انتخاب شده است.
در این نوشتار به ابعاد تربیتی، رسانهای و ارزشی تألیف و نگارش اشاره میشود و از چگونگی سیر قلم در طول تاریخ صحبت به میان میآید. به این سیر، چه از نظر محتوای نوشتهها و چه از نظر ابزار ظاهری ـ که به شیوههای اینترنتی و الکترونیکی ـ رسیده، نگریسته شده است.
در صفحات تقویم، ۱۴ تیرماه باعنوان «روز قلم» بهخود جلوهای دیگر بخشیده است. نامگذاری این روز بهنام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر "عطارد" مینامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به همین مناسبت این روز را روز نویسندگان میدانستند و گرامی میداشتند.
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز میگردد و با محدود ساختن به نظامهای نوشتاری مدون، رقمی حدود شش هزارسال پیش را نشان میدهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکانپذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن بهکار میرفت سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ بود. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در بر میگرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کندهکاری میشد. دسته دیگر شامل خطوطی است که بهوسیله قلم پر، قلمنی، قلممو و ... و با استفاده از جوهر برسطح ماده نوشتاری ترسیم میشد. گفتنی است نسخه پردازی از نوشتهای بر سنگ یا فلز بهطور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
قلم چیست؟:
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسانها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گستردهتر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدنها، تجربههای تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار میشوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راهحلها هستند.
"به بهانهی روز قلم"
یک: چهاردهمین روز از ماه تیر، در تقویم شمسی به نام قلم تمایز یافته است. همسایگی آن با روز تیر از ماه تیر (تیرگان/ ۱۳ ماه) آن را با واژههای عطارد (دبیر فلک) پیوند داده و از دیگر سو، با آرش و ماجرای تیر ایراننجات او تناسب دارد. گویا روز دماوند هم بیشباهت به قلم نیست و میتوان دماوند را نوک قلم ایستادهی تمدن ایرانی رو به آسمانها دانست.
اما فارغ از این اشارات و تمثیلات، قلم چه رو به آسمان و چه فرق بر زمین، نمایندهی خرد و اندیشه و تعالی و شُکوه عاطفهی انسان است.
اهل قلم چه نویسنده و شاعر و چه پژوهشگر و منتقد و روزنامهنگار؛ وارثان "آب و خرد و روشنی"اند.
پس مبارک بر اهل قلم، اگر قلم را آنگونه که باور دارند بر صفحه میلغزانند؛ لغزشی در مسیر انسانوارگی و اخلاقورزی و سزاوار سوگند "والقلم و مایسطرون".
دو: اگر قرآن را چنانکه باور یک مسلمان است، اوج خلق زبانی و قلمی و شعر را ساحتی والا از هنرورزی اهل قلم بدانیم، بیشک آیات پایانی سورهی شعرا، نمادی انسانی_ اسلامی از رسالت قلم است که بر اساس آن، میتوان سطرهای زیر را گزارههای اصلی روز قلم دانست:
_ شعر و اثر ادبی، بدون اخلاق و خرد و انسانمندی همچنان شعر است؛ اما شعری که مایهی سرگشتگی و سرشکستگی است.
_ اهل گفتار و نوشتار؛ بیرفتار به سخن خود؛ گویندگان بیعملند و چه شاعر و چه نویسنده، چه شیخ و چه عارف و چه روشنفکر و چه استاد و چه مولف و چه مترجم، به گفتهی سعدی زنبوران بیعسل:
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند
جارپایی بر او کتابی چند
_شرط خلق سخن عمیق، ایمان و رفتار بر اساس باور است. نویسنده یا شاعری که از انسان و آزادگی مینویسد، باید خود نیز انسانی آزاده باشد و اهل قلم انقلابی و دینی که از دین و انقلاب می گوید؛ لازم است پاکدین و دور از دروغ و ریا بماند.
_ نشانهی اهل قلم، تجلی یاد (نه نام و لفظ) خدا و جلوههای او در کلام و مرام است. پس خوشا به آنان که اینگونهاند.
_ و آخر اینکه، اهل قلم، اگر خود را متعهد به راستی میداند؛ یاریگر مظلوم و پرخاشگر در برابر ظالمان و گردنکشان است؛ چه مظلومی در همسایگی و در شهر و دیار خود و چه ستمدیدهای در فراسوی مرزها.
پس روز قلم بر سالکان حقیقی وادی "الا الذین" مبارک باد:
مرا به منزل الا الذین فرود آور
فروگشای ز من طمطراق والشعرا
خاقانی
پ.ن: وَٱلشُّعَرَاۤءُ یَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ ٢٢٤ أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِی كُلِّ وَادࣲ یَهِیمُونَ ٢٢٥ وَأَنَّهُمۡ یَقُولُونَ مَا لَا یَفۡعَلُونَ ٢٢٦ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ وَذَكَرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِیرࣰا وَٱنتَصَرُوا۟ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُوا۟ۗ وَسَیَعۡلَمُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوۤا۟ أَیَّ مُنقَلَبࣲ یَنقَلِبُونَ ٢٢٧﴾ [الشعراء ٢٢٤-٢٢٧]
#روز_قلم
#ادبیات_متعهد
@mmparvizan
ای اهل هنر قلم فروشی نکنید
از ظلمِ به خلق چشم پوشی نکنید
در قرن تبانی زر وزور و ریا
دل خوش به نماهنگ خموشی نکنید
#محمدعلی ساکی
عضو کانال