۳ شهریور زادروز محمدعلی اسلامیندوشن
(زاده ۳ شهریور ۱۳۰۴ ندوشن یزد -- درگذشته ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ کانادا) ادیب، حقوقدان، نویسنده و مترجم
او از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت و در دهه سوم زندگی به منظور تکمیل تحصیلاتش به اروپا رفت و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل پرداخت. سرانجام با دفاع از پایاننامهاش با عنوان «کشور هند و کامنولث» از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن پاریس دکترای حقوق بینالملل گرفت. فعالیتهای او در دوران تحصیل در اروپا، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و بهجز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایاننامه دکتریاش چیز دیگری ننوشت.
او در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد و به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به دعوت فضلاله رضا رئیس دانشگاه تهران، به همکاری با این دانشگاه پرداخت و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. وی دروس «نقد ادبی و سخن سنجی»، «ادبیات تطبیقی»، «فردوسی و شاهنامه»، «شاهکارهای ادبیات جهان» را در دانشکده ادبیات و «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران» را در دانشکده حقوق تدریس میکرد و در اواخر زندگی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دکتری ادبیات به تدریس «مکتبهای ادبی جهان» میپرداخت.
وی در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجسته ایرانی بود و با وجود تواناییهای شعری از زبان شعر کمتر استفاده کرد و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداخت. اما آنچه از سرودههای وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفته، نمودار ذوق سرشار و قریحه تابناک او در شاعری بود.
وی بیشتر اوقاتش را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد. مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شد و در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاهها بعد از سال ۱۳۴۷ پرداخت.
او برخی از آثارش را با امضای " م دیده ور" منتشر کرد و "کتاب ابر زمانه و ابر برف" وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد. وی در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت و تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامه هستی از اقدامات او در زمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی بود.
در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۲، پیکر او را به ایران بازگرداندند و یک روز بعد مراسم تشییع از دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق برگزار شد.
همچنین بزرگداشتی در سالن زندهیاد دعایی در موسسه اطلاعات، با خواندن پیام بانو شیرین بیانی (همسر ایشان) و سخنرانی تعدادی از استادان حوزه فرهنگ و هنر برگزار شد.
در ادامه مراسم، در دبیرستان ایرانشهر "محل تحصیل وی" دکتر جلالالدین کزازی سخنرانی کرد؛ سپس مراسم تشییع به سوی ندوشن ادامه یافت، که مردم در میدان اسلامی ندوشن از او استقبال کردند و پیکرش به سمت خانه فرهنگی که او وقف کرده است "خانه پدری ندوشن" منتقل شد.
سرانجام دوم آذر خاکسپاری از آرامگاه خیام آغاز و بهسوی آرامگاه عطار منتقل شد و برابر وصیتنامهاش در شهر نیشابور که به عنوان بلاکشیدهترین شهر از آن نام برده است، به خاک سپرده شد.
تک بیت عاشورایی
کربلا سرگشتگی در وادی تردید نیست
انتهای وادی عشق است اِحدی الحسنیین !
#حسین_کیوانی
کربلا میدان بصیرت
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترانه پیاده روی اربعین
*شاعر: دکتر غلامرضا کافی
* آواز: جمع خوانی(خوانش دوم)
زدم به جاده بی هوا
دلم هواتو کرده باز
اینجاس که معنی نمیده
رنج سفر راه دراز
فرش ستاره زیر پام
بال فرشته روسرم
دلم جلوتر ازمنه
راستی مگه کجا میرم؟
زدم به جاده بی هوا
بارون گرفت یواش یواش
زایر چشمای توام
خودت هوامو داشته باش!
هیشکی تو دنیای خدا
این همه عاشق نداره
با زایرای اربعین
جاده نفس کم میاره
قربون عاشقات برم
که گریه گریه سرخوشن
پای پیاده جون میدن
از شما دس نمی کشن!
یه عمریه شاعرتم
حالا که وقتش رسیده،
می خوام برات شعر بخونم
گریه امونم نمیده!
گریه امون نمیده من
شعرمو شعله ور کنم
شام خرابه رو بگم
قصه ی طشت و سر کنم
زدم به جاده بی هوا
دلم هواتو کرده باز
اینجاس که معنی نمیده
رنج سفر راه دراز
میرود آهسته جابر در دیارِ اربعين
میکشاند جسمِ خود را در حصارِ اربعين
در فراتِ عاشقی، غسلِ زیارت میکند
تا که پاک و صاف گردد رهسپارِ اربعين
جامهای نو را به تن پوشاند از روی ادب
چون مشرّف شد به پیشِ شهریارِ اربعين
عطرِ خوشبوی ارادت را به خود پاشیده بود
تا شود با جسم و جانش سازگارِ اربعين
چشمِ سر تاریک امّا چشمِ جانش روشن است
در تمامِ عمر بوده دلسپارِ اربعين
دستِ جسمش را به دستانِ عطیّه میدهد
دستِ جانش تا ابد در انحصارِ اربعين
با قدمهایی که بر بالِ ملائک مینهد
میگذارد جانِ خود را در گذارِ اربعين
بر لبش گلبانگِ تکبیر و دعا گُل میکند
ذکر و یادِ دوست باشد در مدارِ اربعین
میرسد پیشِ مزارِ بهترین خلقِ خدا
میشود در اوجِ عزّت خاکسارِ اربعين
از فشارِ عشق و ایمان و وفا غش میکند
جسمِ او ناگاه میگردد نثارِ اربعين
با کمی آبِ محبّت باز میآید به هوش
حالتی مخصوص دارد اضطرارِ اربعين
عرضه دارد: «یا حسین و یا حسین و یا حسین»
پاسخی امّا نیامد از نگارِ اربعين
کِی رفیقی دیده بودی پاسخِ یارش نداد؟!
این چنین هرگز نباشد رسمِ یارِ اربعين
پاسخِ خود را خودِ جابر چنین عنوان نمود:
ای که در جانِ تو باشد انتظارِ اربعین
«کِی جوابت را دهد یاری که بی سر ماندهاست»
با چنین یادآوری شد داغدارِ اربعين
السّلام ای شاهِ دین ای میوهٔ قلبِ رسول
آیهٔ ایمان و علمِ آشکارِ اربعين
السّلام ای سورهٔ اخلاص و تسلیم و عمل
جلوهٔ معروف و نورِ یادگارِ اربعين
ای که از راهِ شهادت، خیرِ مطلق گشتهای
خونِ جاویدِ تو باشد اعتبارِ اربعين
بعد از آن رو کرد سمتِ قبرهای عاشقان
دوستانِ باوفا و پایدارِ اربعين
السّلام ای یاورانِ مخلص و پاکِ حسین
خوش به احوالِ شما، چون شد دچارِ اربعين
هر که او را دوست دارد، یارِ او محسوب کن
تا که آن مشتاق باشد در شمارِ اربعين
ای خدا در جانِ ما هم مِهرِ مولا زنده است
اسمِ ما را هم به صف کن در قطارِ اربعين
منتظر میمانم ای دریایِ رحمت تا که زود
جانِ من را هم بشوید جویبارِ اربعين.
#حسینعلی_زارعی
حُسن ختام
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را...
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را...
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علیالدوام ، قوام کلام را
«ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟
✍🏻 #محمدحسین_ملکیان
🏷 #زیارت_اربعین
"از چهلّهی سوگ تا اربعین سلوک/بخش دوم"
به دلیل اهمیت چهل، در سلوک عرفانی است که کتابهای متعدد اربعین و چهلحدیث در فرهنگ اسلامی نوشته شده است. این جایگاه نمادین بهاندازهای پذیرفته شده که نظامی در سلوک اسکندر و جستجوی چشمهی حیات میسراید:
چهل روز در جستن چشمه راند
بر او سایه نفکند در سایه ماند
( شرفنامه)
یا میگوید:
جسمت را پاکتر از جان کنی
چون که چهل روز به زندان کنی
(مخزنالاسرار)
کمالالدین اسماعیل نیز از تاثیر چهل روز ریاضت بر کشف حجابهای عالم سخن گفته است:
گفتهاند آنکه چهل روز ریاضت بکشد
حجب عالم علوی شود او را مکشوف
(دیوان)
بر این اساس باید گفت که عدد اربعین در مناسک عاشورایی، بیش از آنکه نماد کمال سوگواری بر امام حسین(ع) باشد؛ معرّف اوج سلوک عرفانی آن حضرت و یاران ایشان در مقام "الهی رضا برضائک" و "ما رایت الا جمیلا"ست؛ معنایی عمیق که در تاویل این شعر حافظ میتوان خواند:
سحرگه رهروی در سرزمینی
چه خوش گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
#ادبیات_عرفانی
#ادبیات_دینی
#اربعین
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan