eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
282 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
295 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۸ مهر زادروز قاآنی (زاده ۲۸ مهر ۱۱۸۷ شیراز -- درگذشته ۱۳ اردیبهشت ۱۲۳۳ تهران) شاعر او با تنگدستی در اصفهان به‌ تحصیل ریاضی و معارف پرداخت و در شیراز به‌ تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری مشغول شد تا آنکه در سال ۱۲۳۹ شاهزاده حسنعلی‌میرزا، شجاع‌السلطنه، فرزند فتحعلی‌شاه به‌شیراز آمد و او را مورد لطف و مهربانی قرار داد. چون شاهزاده از طرف پدر فرمانروای خراسان شد ، قاآنی را نیز به‌همراه خود به‌ آنجا برد و با حمایت و تربیت شاهزاده به‌تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به‌ میل و پیشنهاد او تخلص خود را که تا آن زمان حبیب بود به قاآنی، به‌مناسبت نام فرزند شاهزاده، اوکتای‌قاآن، تبدیل کرد. شاهزاده پس از مدتی  به‌حکومت یزد و کرمان منصوب شد و قاآنی هم با او بدانجا رفت و سپس به‌ گیلان و مازندران و آذربایجان مسافرت کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به‌ درگاه فتحعلی‌شاه معرفی شد و مستمری یافت . وی در ادبیات عرب و فارسی مهارت  پیدا کرد و به‌ حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و می‌توان گفت شهرت شاعری او لطمه به.شهرت او به‌ عنوان یک حکیم دانشمند زده‌ است. او را در حکمت، همپایه ملاصدرا و ملاهادی سبزواری و در شرعیات  همپایه مرتضی انصاری شمرده‌اند. از این رو فتحعلی‌شاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد. هنگامی که محمدشاه بر تخت نشست، او به‌حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب حسام‌العجم گرفت. در سال ۱۲۵۹ق قصد اقامت دائم به‌شیراز بازگشت و چندی بعد به‌تهران آمد و باز به‌ شیراز رفت و در این مسافرت‌ها، همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند اما رفته‌رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند، تا اینکه در سال ۱۲۶۲ق به‌ تهران بازگشت و به‌ دربار ناصرالدین‌شاه پیوست و شاعر رسمی دربار شد و از آن پس به‌طور دایم در تهران اقامت یافت و خانواده‌اش را نیز به‌ تهران آورد. آرامگاه وی در شهر ری، کنار مزار شیخ ابوالفتوح رازی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوچک زیباست؟! تأملی در لاغری مجموعه‌ رباعیات امروز ■ رباعی‌سرایان پُرگوی تاریخ ادبیات فارسی را اگر ردیف کنیم، این چند نام در صدر آن‌ها قرار می‌گیرند: - سحابی استرآبادی/ حدود ۶۰۰۰ رباعی - بیدل دهلوی/ حدود ۴۰۰۰ رباعی - عطار نیشابوری/ حدود ۲۲۰۰ رباعی - مولانا/ حدود ۲۰۰۰ رباعی - اوحد کرمانی/ حدود ۲۰۰۰ رباعی - نیما یوشیج/ حدود ۲۰۰۰ رباعی - مجد همگر/ حدود ۱۱۰۰ رباعی مابقی شاعران پُرگو مثل کمال اسماعیل اصفهانی، سنایی غزنوی، اثیر اخسیکتی، شرف شفروه، طالب آملی، مؤمن یزدی، محوی همدانی، ملک قمی و ظهوری ترشیزی بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ رباعی دارند. ■ داشتم فکر می‌کردم که اگر این شاعران که در شمار بهترین‌های تاریخ رباعی فارسی هستند، می‌خواستند رباعیات‌شان را به سبک بعضی رباعی سرایان امروز چاپ کنند، چند دفتر شعر می‌شد؟ ■ سبک بعضی رباعی سرایان امروز در چاپ کتاب شعر چیست؟ نخست، ۵۰ رباعی می‌گویند و آن را می‌کنند یک دفتر شعر. آن دفتر را به دو سه قطع و توسط چند ناشر، باز نشر می‌کنند. دوم، ۲۵ رباعی از دفتر پیشین را بر می‌دارند و می‌گذارند کنار ۲۵ رباعی جدید، می‌شود دفتری جدید. سوم، دفتر سوم را نیز به همین شکل سامان می‌دهند. سامان دادن چنین دفتری، بسیار راحت‌تر از دفتر اول است. چهارم، رباعیات آن سه دفتر را که سر جمع می‌شود ۱۰۰ رباعی، در دفتری تحت عنوان مجموعۀ رباعیات گرد می‌آورند. پنجم، آن صد رباعی را می‌دهند به یکی از علاقه‌مندان که از بین آن‌ها، صد رباعی برگزیده، انتخاب کند! بنابراین با ۱۰۰ رباعی، می‌شود پنج دفتر شعر تحویل جامعه داد. ■ سحابی استرآبادی که از رباعی‌سرایان نامدار دورۀ صفوی است، هنوز موفق نشده که تمام رباعیاتش را یک‌جا به چاپ برساند. شاید گفته شود که ارزش چاپ نداشته‌اند. ولی واقعیت این است که چاپ نشده‌های او، بر چاپ شده‌های خیلی از رباعی سرایان ما ارجحیت دارد. اگر سحابی، به اندازۀ جوان‌های ما در چاپ رباعیاتش زبردستی داشت، الآن از او ۱۲۰ دفتر شعر داشتیم که در هر کدام، ۵۰ رباعی جدید عرضه شده بود. اگر از روش تکرار، بهرۀ وافی می‌برد، می‌توانست شمار دفترهایش را به ۲۴۰ دفتر هم برساند. اگر تکنیک گزیده‌کاری را می‌دانست، در کنار این ۲۴۰ دفتر شعر، می‌توانست حداقل ۳۰ – ۴۰ گزیدۀ رباعی نیز بیرون بدهد. اگر کتاب‌هایش را می‌داد به مدیر انتشارات نگاه، مجموعۀ رباعیات او را جداگانه در چندین قطع چاپ می‌کرد! ■ بعضی از اهل نظر می‌گویند علت رواج شعر کوتاه در روزگار ما، کم حوصلگی مخاطب برای خواندن شعرهای بلند است. من می‌گویم وقتی می‌شود ۱۰۰ بیت شعر را در چند قطع و چند چیدمان مختلف چاپ کرد، چرا باید با گفتن غزل و قصیده و مثنوی، وقت با ارزش خودمان و مخاطبان‌مان را بگیریم؟ "چهار خطی" 🍁🍁 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
سنوار ای روح تپنده ی بهاران ،سنوار اسطوره ی عاشقان دوران ،سنوار عطر نفس تو تازه تر خواهد شد همواره در اندیشه ی باران ،سنوار کیوانی سنوار ،اسطوره مقاومت فلسطین
1_14311414653.pdf
4.12M
📚 خار و میخک • مولف: شهید یحیی سنوار رمان «خار و میخک » یحیی السنوار که به زبان عبری در زندان‌های اسرائیل نوشته و جدیدا به فارسی ترجمه شده است. ♦️السنوار، به عنوان یک رهبر،فرمانده نظامی، دیپلمات انقلابی، نویسنده و مترجم مسلط به زبان عبری و انگلیسی، بعد از اسارت و جانبازی، در عالی‌ترین شکل حماسی به شهادت رسید، تا گفتمانی جدید را در مقاومت رقم بزند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای حسین گلچین ـ در سال 1352 خورشیدی ـ در شهرستان استهبان استان فارس، چشم به جهان هستی گشود؛ و پس از تحصیلات مقدمات و متوسطه وارد دانشگاه شد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد و دبیر آموزش و پرورش شد. وی فارغ التحصیل مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی است و تاکنون چند مجموعه شعر جدی و چندین مجموعه شعر طنز منتشر کرده است و متخلص به (شکلات الشعرا) می‌باشد. #حسین_گلچین
به کلّه پاچه پیتزا گفت با ناز: منم نسبت به تو بسیار ممتاز مد روزم، سفارش می دهندم خوراک ایرلند و ایسلندم تو امّا آب زیپویی هشلهف ابوالچربی، مگس پهلو، مزخرف جماعت رو به موت از هضم کندت تو آل بویه ای از بوی تندت طرفدار تو بی هوش و حواس است تیلیت پرملاطت بی کلاس است خلاصه مال عهد بوق هستی الهی وربیفتی، خیلی پستی؛ * به او فرمود کلّه پاچه ی داغ: عزیزم! نیستی انگار در باغ ابوالخوشمزّگی!، made in italy تو از کی آمدی در این حوالی؟ تو ای حمّاله الامراض ناجور نگیر اینقدر در انظار، فیگور زلم زیمبو!، ژیگولو!، مجمع القاچ! نده اینقدر به ویروسها ماچ مسیر هضم تو صعب العبور است تو را هرکس که خورد اهل قبور است شمای استریل وارداتی! نمی دانم چه هستی، قاتی پاتی! گمان کردم مقوایی ست جنست ولی مانند دمپایی ست جنست تو که جر خورده ای از پشت و از رو خودت را کرده ای در جعبه ای تو به جای ظاهرآراییِ خود، داش! برو قدری به فکر باطنت باش شما وضعی بلاتکلیف داری و بی اصل و نسب تشریف داری ولی من ساخت این سرزمینم اگر خوبم بدم، کلاً همینم برو سوسول! کمتر ادّعا کن مقادیری اصالت دست و پا کن من و دیزی بهم سازیم فردا که بنیانت براندازیم درجا.
ای مرد! جهادِ بی‌شکستت غوغاست پیکار تو با دشمن پستت غوغاست در معرکه احرام شهادت بستی رمی جمرات چوبدستت غوغاست ✍🏻 🏷
می‌خواهمت چنانکه شب ِ خسته خواب را می‌جویمت چنانکه لب ِ تشنه آب را محو تو ام چنانکه ستاره به چشم ِ صبح یا شبنم ِ سپیده دمان آفتاب را بی‌تابم آنچنانکه درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواره تاب را بایسته‌ای چنانکه تپیدن برای دل یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را حتی اگر نباشی می‌آفرینمت چونانکه التهاب بیابان سراب را ای خواهشی که خواستنی‌تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا