eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
تک بیت طنز سیگار کشیدست مرا من نخ سیگار ما هر چه کشیدیم از این بی سروپا بود -کیوانی طنز کششی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا شادی همه لطیفه‌گویان صلوات . با می به کنار جوی می‌باید بود وز غصه کناره‌جوی می‌باید بود این مدت عمر ما چو گل ده‌روز است خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود
💠سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی 📆 ۱۵ تا ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - شیراز 🌐www.fars.iranpl.ir 🔊 @farspl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیچیده‌ترین سادهٔ دنیا شعر است یک‌ پای تمام عاشقی‌ها شعر است وقتی که دلـی تنـگ دلی دیگر شد توضیح دقیق ماجرا با شعر است! 🍂
🔸 رجز طور چه خوش گفت یک گربه با موش پست بکوبم به روی تو با پشت دست نیازی نباشد به پهپاد ما تو بیچاره با پخ شوی کله پا به گیتی نباشد چو تو بی‌جگر برو گنبدی جنس بهتر بخر من ایدون شنیدم ز هایپرسونیک که آمد به سمتت پی پیک‌نیک بگسترد سجیل‌مان سایه‌اش خروشی فتاده به هر پایه‌اش همی زد نواتیم‌شان دود شد عجولند آنها اگر زود شد! بفرمود گربه نه با لطف و مهر که افتاده لرزه به جان سپهر نیاید دمی پات بیرون ز خط تکان خوردی از جای خود، کشتمت! ✍ مرضیه قاسمعلی
عطر شب از هوای رهایت غریب تر؟ سیب بهشت از لب سیب تو سیب تر؟ شب را تغزل نفس باغ گفته اند از بوی عطر پیرهن تو غریب تر؟ کافی‌است تا به طرز نگاه تو خیره شد از آسمان قوس قزح دلفریب تر ! پیشانی تو باکره‌ی خنده های ماه از شرم سرخ شبنم گل ها نجیب تر می بینمت ؛ در آینه ام می شوی شگفت می‌بینی ام در آینه ات ناشکیب تر ؟! در من عجیب، خالی جایت هنوز سبز در این شبم که ماه خیالت عجیب تر! دکتر محمدرضا دیری همه ابیات از نگاه فرمالیسمی زیبایند و بهتر! اما بیت چهارم چیز دیگر... خیلی بکر و عذرا و دست نخورده است، خیلی دیگه  نوین وابتکاری است! مرا یاد صائب انداخت پیشانی عفو ترا پرچین نسازد جرم ما آیینه کی بر هم خورد از زشتی تمثال‌ها؟! *پیشانی عفو* استعاره مکنیه تشخیص *پیشانی معشوق* مانند خنده های تازه و شکرین ماه زیباست حتی ازشرم سرخ شبنم گل ها هم باوقار تر و مودب تر جلوه گری می کند... گل در ادبیات همان گلِ سرخ است، بقیه‌ی گل ها نام برده می شوند چقد این مصرع زیباست شاعر در این بیت یک تشبیه مرکب نوین آورده یعنی هیئتی یا گروهی را به هیئتی دیگر تشبیه نموده است. پیشانی تو که مانند خنده های تازه‌ی ماه زیباست حتی از شرم و حیای شبنم گل ها هم بانجابت تر است. نکته جالب توجه اینجاست چرا شاعر برای شرم سرخی را آورده است؟ زیرا شرمندگی خودبه خود سرخ شدن را به همراه دارد. پیشانی سرخ معشوق به سبب شرمندگی به گل سرخی که شبنم روی آن نشسته باشدتشبیه شده است. شبنمی که روی برگ گل سرخ نشسته باشد با همه‌ی شفافیت و درخشش سرخ گونه می‌شود و زیباتر جلوه می کند. تناسب زیبا بین شرم، سرخی و گل توصیف شاعرانه چقدر زیباست! آفرین بر ذهنِ سیّالِ شاعریت! باسرودنِ این گونه ابیات شاعر بودنت هربار مسلم‌تر می‌گردد. مصرع دوم این بیت  مرا یاد این بیت سعدی در چگونگی تصنیف گلستان که داشت مناظر بهاری را توصیف می کرد انداخت که گفتند: بر گلِ سرخ از نم افتاده لالی همچو عرق برعذار شاهد غضبان یعنی شبنم مروارید گونه‌ی روی گل سرخ مانند عرقی است که بر پیشانی زیبا روی عصبانی نشسته باشد سرخ با عصبانی و گل چه تناسبِ قشنگی ایجاد نموده است! تشبیه مرکب زیبایی است بله آدم عصبانی هم سرخ می شود. واقعا تشبیه زیباست! ناصر طالبی (پژوهشگر و منتقد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«ای غرور پوک!» همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور آن شب‌افسونِ جنون‌آیین آن پلشتی زادۀ دلقک شهوت‌آوازِ ستم‌مسلک. می‌چکد از پوزۀ ذهنش بافه‌های مرگ دارهایی از عطش سرشار وحشی و خونخوار از تعفن می‌رسد از ماورای باتلاق شب بوی زرد توطئه می‌آید از افکار نامردش چشم شهوت‌سیرتش سرریز سرمستی‌ست تاجر عریانی عشق است تاجر سکس و سکوت و سُکر! در نگاهش عشق ماسیده گیسوان او پلاسیده هرزه‌گرد کوچه‌های جسم. باز می‌بلعد… هشت‌پای قرن نافرجام قرن اختاپوس! از هراس سایه‌ها می‌آید انگاری چشم‌هایش نبش قبر صبح مومیایی گشتۀ ظلمت بی‌خبر از بعثت باران مثل خواب مُردۀ مرداب، در بلاهت غوطه‌ور یکسر ای تمدن‌زار بی‌حاصل! زادگاه صنعت افیون نشئۀ شب، ظلمت شیّاد! قتلگاه فطرت خورشید حیف، حرفم را نمی‌فهمی شیشۀ حرف مرا سنگی چون بدآهنگی. ای غرور پوک، آمریکا! ای توحش، ای شب اعظم ای تو ابلیس بزرگ قرن از نگاه شاخه‌های خویش این غرور کاغذی را کاش می‌چیدی چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدی‌ست. شب نمی‌ماند ظلم زیبا نیست. کاش می‌فهمیدی ای خفاش! ای توهُم سلطۀ مغبون روزی از این روزها، تنها در غروبی زرد می‌میری. بعد تو، اما: آسمان این جهان آبی‌ست باغ می‌روید آب می‌جوشد چشمه‌ها جاری‌ست. باز شبنم هست روی برگ گل زندگی زیباست عشق، مهتابی‌ست. ای غرور پوک، آمریکا! حرف‌هایم را کاش می‌فهمیدی، اما حیف تو نمی‌فهمی! چون که فهم زندگی هرگز، نیست در وسُع تو ای مرداب. ای گُراز ابله پروار! گرگ آدمخوار از نژاد آدمی بیزار مرگ، نوشت باد مرگ، نوشت باد. ✍🏻 🏷
🔷 جلسه هماهنگی برگزاری پیش کنگره های کنگره ملی شعر و داستان ایثار به میزبانی استان فارس، در محل دانشگاه شیراز، با حضور دکتر مرادی رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز و دبیر کنگره شعر و داستان ایثار، نبی اله زارعی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس، شجاعی رییس اداره هنری و روسای شهرستان های برگزار کننده پیش کنگره. 📚اداره امور هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس
آرش پورعلیزاده ۲۴ آبان ۱۳۵۹ در رشت متولد شد. وی کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است و به تدریس ادبیات اشتغال دارد. «چشم‌های تو قهوۀ ترک است»، «که عاشقت نشدن کار حضرت فیل است» و «آدم به چشم‌های تو معتاد می‌شود» سه اثر او است.