eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب وقتی میخواستم دراز بکشم بوی پاییز خودش را کوبید به پنجره و لای یک نسیم سرد رها شد روی دستانم. دستانم یخ کرده بود، انها را به دهانم نزدیک کردم و آرام ها کردم. نه انگار، واقعاً پاییز دارد می آید. بچه تر که بودم این هوا و این حس و حال هشدار شروع مدارس و پایان‌تعطیلات خوشمزه ی تابستانی بود. یک‌نوع رعشه‌ی ترس آلود بهمراه داشت  ترس از پایان صبحهای طولانی و شبهایی که اجازه داشتیم تا دیر وقت بیدار بمانم. بزرگتر که شدم، این هوا شد بهترین حال برایم... بعد از پایان یک‌گرمای جان فرسا، آرامشی خنک و گوارا از پنجره های اتاق سر صبح یا دم دمای غروب به درون خانه می‌ریخت و جانم را با آن لرزش کوتاه تازه می‌کرد. پاییز در راه ست. شاید بتوان گفت مهمترین چیزی که در تقویم منتظرش هستم پاییز ست. این لذت گوارا و خنک، این آرامش دم غروب... خرمالوها و انارها و نارنگی ها مرباهای به پاییز دیشب به آرامی به خانه آمد و من او را بی آنکه بداند بوسیدم اکنون جانم سرشار خنکای خوش گوار است. پاییزیتان همه رنگین و زیبا و عاشقانه! 🍁🍂🍁🍂🍁🍂
. مهر و وقت جلوه پاییز شد باز بغض شعرها لبریز شد از نوک هر برگ خشک زرد روی حس ناب یک غزل آویز شد... سلام✨✨ صبح پاییزی تون بهارانه
اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟ تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش... من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟ @golchine_sher
بوی مهر از سمت پاییز پر از رنگ آمده دل برای درس و مشق و مدرسه تنگ آمده می شود آغاز فصل مهر و عشق و دوستی علم و دانش با جهالت بر سر جنگ آمده ک_قالینی_نژاد_افروز
برخیز که فصل مدرسه باز آمد برخیز که شور و شوق پرواز آمد با عشق بخوان درس محبت را تو کیف و قلم و همدم دمساز آمد ک_قالینی_نژاد_افروز
گردان کمیل مانده ست به یادگار گردان کمیل در دفتر روزگار گردان کمیل باید که به پیشانی نی ریز نوشت با عزت و افتخار گردان کمیل کیوانی هفته دفاع مقدس گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Noori _ Safar Baraye Vatan (320) (1).mp3
19.5M
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم ♬♫♪ چه سفرها کرده ایم ♬♫♪ ما برای بوسیدن خاک ♬♫♪ سر قله ها چه خطرها کرده ایم چه خطرها کرده ایم ♬♫♪ ما برای آن که ایران خانه ی خوبان شود ♬♫♪ رنج دوران برده ایم رنج دوران برده ایم ♬♫♪ ما برای آن که ایران گوهری تابان شود ♬♫♪ خون دل ها خورده ایم خون دل ها خورده ایم ما برای بوییدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم
شد که خاطره‌ها دوره‌ام کنند فصل خزان، محاکمه دوره گردهاست فرامرز عرب عامری
ناف تو رابا درد از روز ازل بستند اردیبهشتی هم که باشی اهل سیدایمان سیدآقایی
"نسیم شمال و شعر مدرسه" سیداشرف‌الدین قزوینی (نسیم‌ شمال)، از مردمی‌ترین شاعران ادبیات فارسی در سده‌های اخیر است. یکی از مهمترین علل مقبولیت او در میان توده‌ی مردم، زبان ساده و سازگار با نیازها و فهم مخاطبان زمان اوست. اشعار نسیم شمال، به دلیل همین سادگی، از زمان مشروطه در بیان و آثار مربوط به کودکان و نوجوانان منعکس بوده و علاوه بر آن، او از نخستین شاعرانی است که کوشیده، آثاری مناسب کودکان بسراید و با نگاه آموزش‌محور، آنان را به علم‌آموزی و حضور موثر در جامعه دعوت کند. یکی از این سروده‌ها، ترجیع‌بندی است که با موضوع علم و مدرسه سروده و بند دوم آن، یادآور حسّ و حال این روزهاست. نکته‌ی مهم درباره‌ی این شعر شباهتش در وزن و ردیف با شعر "بوی ماه مهر" سروده‌ی قیصر امین‌پور است: روح می‌بخشد هوای مدرسه جان شاگردان فدای مدرسه ... کرد مارا باخبر از بحر و برّ نقشه‌ی جغرافیای مدرسه در حساب و ضرب و تقسیم و کسور با تناسب درس‌های مدرسه از خطوط هندسی بالاترست پایه‌ی عزّ و علای مدرسه... (باغ بهشت، ص ۵) https://eitaa.com/mmparvizan
🔻 اشعاری در ثنای رزمندگان اسلام به قلم استاد شهریار با عنوان "سلام" سلام ای جنگجویان دلاور نهنگانی به خاک و خون شناور سلام، ای صخره‌های صف‌کشیده به پیش تانک‌های کوه‌پیکر صف جنگ و جهاد صدر اسلام صف عمار یاسر، یا که اشتر به قرآن وصف او: بنیان مرصوص صف مولا علی، سردار صفدر در آن عرصه که نه چشم است و نه گوش نبیند چشم دل جز روی دلبر شما را با لقاءالله پیوست سر دست است و هر آنی میسر شهادت برترین معراج عشق است گهش پروازی از جبریل، برتر سلام ای خاندان‌های شهیدان پدر، مادر، برادر، یا که خواهر به صد داغ ستم ننشسته از پای که بنشانی به جای خود ستمگر سلام ای پیرمـردان مجاهد دل از جان کنده، همپای پیمبر به جبهه، خود حبیب بن مظاهـر به پشت جبهه، سلمان و اباذر به جبهه، سنگرت گر خاکریز است به پشت جبهه، مسجدهاست سنگر سلام ای ملت دایم به صحنه خروشان سیل با طوفان صرصر سلام ای پاسدار کعبه عشق حریم عشق را چون حلقه بر در به جان پروانه ی شمع جماران به دل گرم طواف حج اکبر سلام ای ارتش جانباز اسلام به سر، با هر صف سرباز، افسر خط رهبر صراط المستقیم است نه راه باختر پویی، نه خاور سلام ای لشکر اسلام پیروز تو را هر دو جهان باید مسخر خدایت وعده فـتح و ظفر داد تو هم مستضعفین خواهی مظفر تو هم با خون پاکان «شهریارا»! بشوی اوراق از این دیوان و دفتر 🔻 هنرنامه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏ امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند
🔰 کارگاه انتقال تجربه داستان نویسی و شعر 👌با حضور اساتید کشوری و استانی: 🔹استاد اکبر صحرایی (داستان) 🔹استاد غلامرضا کافی (شعر) 🔹استاد عبدالرضا قیصری (شعر) 🔹استاد حجت الاسلام والمسلمین انصاری نژاد (شعر) ⌛️زمان اجرای کارگاه: چهارشنبه 12 مهرماه 1402 ⌛️مهلت ثبت نام: 31 شهریور الی 7 مهرماه 1402 📌ظرفیت محدود 📲جهت ثبت نام مشخصات خود ( نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی و شماره تماس مجازی) را به شماره تماس ذیل 09173340249 در ایتا ارسال نمایید. ✔️سازمان بسیج هنرمندان فارس ملی ادبی، هنری شاهچراغ(ع) ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
"منوچهر آتشی و شعر جنوب" منوچهر آتشی (۲مهر ۱۳۱۰/ ۲۹ آبان ۱۳۸۴) از شاعران شاخص دهه‌های پنجاه تا هفتاد شعر فارسی، با رویکرد بازنگری شعر نو پس از نیماست. او در کنار بیابانی و باباچاهی، در انعکاس مفاهیم مربوط به اقلیم مجاور خلیح فارس در گونه‌های شعر نو و تشخص‌بخشی به شعر جنوب ایران در جایگاه یکی از کانون‌های ادبی نیم‌قرن اخیر، جایگاهی بارز دارند. آتشی در دو حوزه‌ی اصلی از شعر پسانیما حضوری موثر داشته؛ نخست نیمایی‌سروده‌هایش که ادامه‌ی منطقی شعر نیمایی است و اوج آن‌ها را در شعر مشهور" اسب سفید وحشی" می‌توان دید. در این سروده، او علاوه بر پیروی نوآوری‌ها و سنت‌های شعر نیمایی، کوشیده برخی تجربه‌های مربوط به اقلیم دشتستان را وارد شعر نمادین کند و فردیت و جامعه را با هم درآمیزد. در این دست از سروده‌های او، جلوه‌هایی از عناصر مربوط به دریا و ساحل را نیز می‌توان دید. حوزه‌ی دوم سروده‌های او، آثاری است که پیوند به جریان موسوم به "شعر ناب" دارد. در این اشعار، تلاش او و دیگر شاعران موج نو شعر معاصر را برای عبور از نیما و ورود به ساحت‌هایی تازه می‌توان دید. این اشعار تاثیری مهم بر جریان‌شناسی شعر دهه‌های پنجاه تا هفتاد دارد؛ اما از منظر پذیرش و ارائه‌ی اشعار پذیرفته شده‌ی آتشی، نمود کمتری در ادبیات معاصر داشته است و بیشتر در حدّ بیانیه‌های ادبی و تفنن‌طلبی‌های زبانی باقی‌مانده است. https://eitaa.com/mmparvizan
خامُش لبی که بارِ تبسّم نمی‌کشد آزرده‌اش مکن به جوابِ سلام ما
پاییز فصل قشنگی‌است در هوایش شعر دم می کشد... ✍ معصومه_امیریان‌نور
اى جامِ بهم ريخته ، صدبار نگفتم با سنگدلان يار مشو ، مى شكنندت!؟ فريدون_مشيری
📝 شب شعر وخاطره ✏️ ۰مشق های مقدس۰ 💠پاسداشت هفته دفاع مقدس و هفته وحدت 🌱زمان : پنجم مهرماه ۱۴۰۲ 🔶مکان : مسجد پیامبر اعظم (ص) خیابان نصر همراه با نماز مغرب وعشا 🔻ستاد بزرگداشت هفته دفاع مقدس و هفته وحدت شهرستان نی ریز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه‌رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه‌ست حسن‌ها داغدار کوچه هستند