"تقدیر"
قلّههای مهخیزیم، اوجمان سبکباری
ننگبادمان خواهش، دور بادمان خواری!
شرحِ غیرت مارا، با هراس میخوانند
تندران برقآسا، ابرهای رگباری
کهکشانی از شعریم، در فضای جان رقصان
جویباری از داغیم، در مسیل خون جاری
شاعریت روز افزون! ای رفیق ناهمگون!
هان بهوش تا ما را مثل خود مپنداری!
چیست زندگیتان جز، تیک و تاک ساعتها؟
خوابهای خرگوشی، خلسههای بیداری؟
عشق را چه میدانند شاعران افیونخوار؟
درد را چه میفهمند ناظمان بازاری؟
*
من تغزل زخمم بر تنم فرود آیید
تیرهای مضمونکش، تیغهای پیکاری
تشنهتشنه لبریزم، هان دمی بیا ای مرگ!
تا "نمی" لبانت را بر لبم بیفشاری
هان مرا شکوفا کن با نوازشی، تاکی
چوب خشک بیبرگی، از تبار بیباری؟
*
ما: عقابپروازیم، خیره بر زمین مردن؛
روزی شمایان باد، مرغهای پرواری!
#محمد_مرادی
#رجز
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan