eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
یاهو روزتان شاد و جانتان آباد عید بر شاعران مبارک باد یکی از تفاوت‌هایی که میان شعر کهن و معاصر دیده  می‌شود، توجهی است که شاعران به مضامین شاد و در کنار آن اعیاد داشته‌اند. متا‌سفانه در تاریخ شعر فارسی به‌استثنای عصر سامانی و غزنوی و تاحدودی در دوران سلجوقیان، شعر فارسی اغلب بستری برای نمود غصه‌ها و افسردگی‌ها بوده است. هرچه از سده‌های آغازین به زمان حمله‌ی مغول نزدیک می‌شویم، به دلایلی چون: جنگ،  قحطی، رواج سخت‌گیری‌های مذهبی، فراموشی جشن‌ها و اعیاد اسلامی و ایرانی، کم شدن پایگاه‌های حمایت از شاعران و عواملی از این دست، شعر فارسی به سمت سوگ و اندوه و غم پیش رفته است.با این‌حال در اوج همین دورانِ غمورزی و در شعر عرفانی، غم مورد نکوهش بسیاری شاعران بوده است؛ چنان که مولوی می‌گوید: خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام هر غمی کاو گرد ما گردید شد در خون خویش یا حافظ می سراید: کی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد صد نکته در این معنی گفتیم و همین باشد با این حال نشانه‌های شعر شاد دوران محمود و مسعود غزنوی یا شاعران درباری عصر ملک‌شاه و سنجر را تقریبا در هیچ دوره‌ی دیگر از ادب فارسی نمی‌توان دید. یکی از عوامل درون‌متنی این شادی، توجه شاعران به اعیاد در سروده‌هاشان بوده است. کثرت اشعاری که در موضوع‌هایی چون: تبریک عید فطر، عید قربان، نوروز، جشن مهرگان، جشن سده و غیره سروده شده، سبب شده که شعر شاعرانی نظیر فرخی، عنصری، منوچهری، قطران تبریزی، ازرقی هروی، ابوالفرج رونی، معزی، عثمان مختاری و... اغلب شاد باشد و به.مرور در سروده های کسانی چون: ناصر خسرو، مسعود سعد و سنایی زمینه‌های غم انگیزی در شعر نمود یابد و پس از آنان در شعر خاقانی، کمال‌الدین اسماعیل و شاعران عارف و زاهد سده های ششم و هفتم، زمینه‌های تقدس غم فراهم شود و شعر شاد فارسی به سمت اندوه‌گرایی تمایل یابد. جای شگفتی است که عیدی بزرگ چون عید قربان که عبارت "و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا" بهترین وصف در جایگاه آن است، دیگر جایی در اشعار ما ندارد یا تنها نمود فردی و درونی آن را در برخی شعرها می‌بینی؛ در صورتی که همین موضوع یکی از درونمایه‌های اصلی دیوان شاعران سده‌های پنجم و ششم بوده و اشعار متعددی به‌ویژه در قالب قصیده در تبریک این عید یا به قول گذشتگان عید اضحی و عید گوسپندکشان سروده شده است. در پایان این مقال مطلع دو شعر با این موضوع از نظر خواهد گذشت؛ هرچند این بحث ادامه دارد: مسعود سعد: جشن اسلام و عید قربان است شاد از او جان هر مسلمان است جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی: بس خرم و فرخ است این اضحی بر حاکم شرع و خواجه دنیا @mmparvizan
"هوالربیع" پنهان مشو که روی تو بر ما مبارک است                                          "مولوی" آمد بهار و خلوتِ دل‌ها مبارک است این شور بر اهالی دنیا مبارک است آن روزهای "باد" اگر سهم ما نبود این روزهایِ سبزِ "مبادا" مبارک است دیروزمان اگر همه غم بود، چاره نیست باید امید داشت که "فردا مبارک است" باید که چشم دوخت به زیبایی جهان زیرا نظر به چهره‌ی زیبا مبارک است آغاز صبح ِ روشنِ ایمان خجسته باد پایانِ شامِ ممتدِ یلدا، مبارک است خورشید می‌درخشد و گل می‌دهد زمین بارانِ نور بر سرِ اشیا مبارک است از زمهریر کهنه، خودت را خلاص کن ای باغ! گرم باش که گرما مبارک است بر شاخه‌ها جوانه زده شورِ رستخیز آغازِ این قیامت عظما مبارک است شمشاد قدکشیده به پابوس آفتاب آری به سمتِ نور تقلا مبارک است بر منبر چنار نشسته چکاوکی بر اهلِ بیتِ غنچه، تولا مبارک است آوای تازه‌ای است میانِ سماع برگ گل_نغمه‌های سازِ نکیسا مبارک است نوروز زنده شد به دمِ عیسیِ نسیم بر جسمِ خاک، جانِ مسیحا مبارک است پروانه مثلِ مجنون: در چرخ، گردِ گل یعنی جمالِ دلکش لیلا مبارک است موسیجه مستِ نغمه‌ی یاهو فرازِ کاج یعنی که طور و حیرتِ موسی مبارک است دیوِ سپیدِ برف به زندانِ خاک رفت سهرابِ غنچه گشته هویدا: مبارک است سودابه‌گون، کلاغ، سیه‌رویِ باغ شد از لشکر دروغ تبرا مبارک است تکرارِ آفرینش آدم به روی خاک بر خاندانِ آدم و حوا مبارک است * یاس است و یاد او که سراسر مقدس است سرو است و قدّ او که سراپا مبارک است او یارِ حاضر است ولی در لباسِ گل گل: دسته‌دسته اوست که بر ما مبارک است در گل نهفته است و هویداست در درخت آن جلوه‌ی نهفته و پیدا مبارک است * نورانی و سپید: شکوفه میان باغ بر دوش شاخه این یدِ بیضا مبارک است زنبور، گرمِ بوسه زدن بر ضریح گل در دینِ او، زیارتِ گل‌ها مبارک است آن خاتمِ عقیق بر انگشت ارغوان در انقراض دولت سرما مبارک است هر گل در این چمن یکی از اسم‌های اوست پس جلوه‌گاهِ "علَّمَ الاسما" مبارک است ریگ است: مُهر و سبزه: مصلا و قبله: نور سجده بر این گشوده‌مصلا مبارک است حوض است کاغذ و قلم: انگشت‌های بید بر قابِ حوض، خط معلّا مبارک است تکثیرِ چشمه‌های زلالِ ترانه‌خیز تفسیر رودهای مصفا مبارک است لختی نگاه کن به بنفشه کنار جوی تا بنگری که زلف چلیپا مبارک است یک لحظه گوش کن به سرود قناریان تا بشنوی که این همه غوغا مبارک است کوه از هبوطِ آیه‌ی خلقت، منور است دشت از نزول لاله‌ی حمرا مبارک است از فیضِ باد، جامه‌ی سوسن معطر است از لطفِ خاک، دامن صحرا مبارک است یوسف به دشت خیمه زده در قبای ابر این عشوه در نگاه زلیخا مبارک است معراج کرده شاخه‌گلی روی نرده‌ها بر رحلِ نرده، سوره‌ی اسرا مبارک است جنگل گشوده دست تقاضا بر آسمان از آستان دوست تقاضا مبارک است برگِ درخت سبز که تعبیرِ بینش است بر چشم‌های مردمِ بینا مبارک است * از صورتِ خیال به معنی سفر کنیم چون سیر در حوالی معنا مبارک است از هفت‌بامِ جسمِ مغاکی فرا رَویم چون هفت‌شهرِ عالم بالا مبارک است ای ساکنان خاک به افلاک رو کنید بالی بر آورید که آنجا مبارک است "ای بستگان تن به تماشای جان روید کاخر رسول گفت: تماشا مبارک است"* * اینک که نفخ صور دمیده است در زمین اینک که حال مردمِ دنیا مبارک است ای خوب! ای حضورِ قدیمی مرا بهار بی‌عشق تو به‌راستی آیا مبارک است؟ می‌نوشمت چنانکه هوا را فرازِ کوه نوشیدن تو بر همه اعضا مبارک است می‌بویمت چنانکه تبِ غنچه را نسیم بوییدن تو بر غمِ دل‌ها مبارک است چون قطره موج می‌زنم اینک به سوی تو پس اتصال قطره به دریا مبارک است * تضمین از مولوی عزیز https://eitaa.com/mmparvizan
"سنت قصیده‌سرایی و تبریک عید رمضان" اگر سده‌های چهارم تا ششم را دوران شکوه قصیده‌سرایی در ادب پارسی بدانیم، نوع توجه شاعران به موضوع‌ها و مضامینِ جلوه‌گر در قصاید، می‌تواند بیانگر برخی آیین‌ها و سنت‌های رایج در آن دوران باشد. در نگاهی کلی به حدود ۳۰۰۰ قصیده‌ی بررسی شده از ۲۰ شاعر شاخص (بنگرید به مقاله‌ی پیوست)، در این چندسده، نزدیک به هزار قصیده با موضوع‌هایی مربوط به تبریک، تهنیت، شادباش، تسلیت و تعزیت و شکایت سروده شده که نشان‌دهنده‌ی برجستگیِ وجهی از شادی یا غم، در آن اشعار است. بُعد شادیانه در قصاید سده‌های نخستین حدود سه‌برابر جنبه‌ی غم‌انگیز آن‌هاست؛ هرچند هرچه از سده‌ی چهارم به ششم نزدیک می‌شویم از انعکاس تبریک و تهنیت مناسبت‌ها در ادبیات کاسته و به تعزیت و شکایت افزوده شده، نکته‌ای که با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی این سده، پیوندی آشکار دارد. در سنت قصیده‌سرایی، حدود چهل درصد از تبریک‌ها و شادباش‌ها مربوط به فرارسیدن بهار و نوروز است و پس از آن، شاعران بیش از همه اعیاد اسلامی، به‌ویژه دو عید قربان و فطر را تبریک گفته‌اند. سرودن شعر در تبریک این دو عید خطاب به ممدوح یا مخاطب غیردرباری، در دیوان اغلب شاعران شاخص دیده می‌شود؛ البته فرخی و معزی و مسعود سعد، بیش از دیگر شاعران این سه‌سده، به این موضوع پرداخته‌اند؛ با این‌حال در دیوان شاعران دیگر چون: عنصری، منوچهری، قطران، ازرقی، سنایی، عمعق، مختاری، ادیب صابر، عبدالواسع جبلی، انوری، جمال‌الدین، خاقانی، ظهیر، کمال‌الدین و ... هم گرامیداشت اعیاد اسلامی نمود یافته است. مسعود سعد در شعری مدحی و در تهنیت عید رمضان می‌گوید: رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر وداع باید کردش که کرد رای سفر به ما مقدمه‌ی عید فرخجسته رسید براند روزه‌ی فرخنده ساقه‌ی لشکر (دیوان، ص ۱۶۸) در اغلب این سروده‌ها، عید فطر با نام عید روزه یا عید رمضان، وصف شده؛ چنانکه امیرالشعرا معزی در تبریک عید روزه به ملکشاه گفته است: آمد رسول عید و مه روزه نام او فرخنده باد بر شه گیتی سلام او (دیوان، ص ۶۷۶) و در خطاب به سنجر سروده است: امسال در آفاق دو عید است به یکبار بر ملت و دولت اثر هردو پدیدار یک عید ز ماه شب شوّال و دگر عید از عافیت شاه جهانگیر جهاندار از میان شاعران، سنایی با توجه به گرایشش به ادبیات عرفانی، توصیفی متفاوت با دیگر شاعران مداح دارد و می‌توان نوع نگاه او را آغاز تحول در تهنیت آمدن عید فطر دانست؛ شیوه‌ای که گویا از مسیر او به غزلیات شمس راه یافته است: آمد هلال دل‌ها ناگه پدید ناگه هان ای هلال‌جویان ربّی و ربّک الله (دیوان، ص ۵۹۴) https://eitaa.com/mmparvizan
یاهو روزتان شاد و جانتان آباد عید بر شاعران مبارک باد یکی از تفاوت‌هایی که میان شعر کهن و معاصر دیده  می‌شود، توجهی است که شاعران به مضامین شاد و در کنار آن اعیاد داشته‌اند. متا‌سفانه در تاریخ شعر فارسی به‌استثنای عصر سامانی و غزنوی و تاحدودی در دوران سلجوقیان، شعر فارسی اغلب بستری برای نمود غصه‌ها و افسردگی‌ها بوده است. هرچه از سده‌های آغازین به زمان حمله‌ی مغول نزدیک می‌شویم، به دلایلی چون: جنگ،  قحطی، رواج سخت‌گیری‌های مذهبی، فراموشی جشن‌ها و اعیاد اسلامی و ایرانی، کم شدن پایگاه‌های حمایت از شاعران و عواملی از این دست، شعر فارسی به سمت سوگ و اندوه و غم پیش رفته است.با این‌حال در اوج همین دورانِ غمورزی و در شعر عرفانی، غم مورد نکوهش بسیاری شاعران بوده است؛ چنان که مولوی می‌گوید: خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام هر غمی کاو گرد ما گردید شد در خون خویش یا حافظ می سراید: کی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد صد نکته در این معنی گفتیم و همین باشد با این حال نشانه‌های شعر شاد دوران محمود و مسعود غزنوی یا شاعران درباری عصر ملک‌شاه و سنجر را تقریبا در هیچ دوره‌ی دیگر از ادب فارسی نمی‌توان دید. یکی از عوامل درون‌متنی این شادی، توجه شاعران به اعیاد در سروده‌هاشان بوده است. کثرت اشعاری که در موضوع‌هایی چون: تبریک عید فطر، عید قربان، نوروز، جشن مهرگان، جشن سده و غیره سروده شده، سبب شده که شعر شاعرانی نظیر فرخی، عنصری، منوچهری، قطران تبریزی، ازرقی هروی، ابوالفرج رونی، معزی، عثمان مختاری و... اغلب شاد باشد و به.مرور در سروده های کسانی چون: ناصر خسرو، مسعود سعد و سنایی زمینه‌های غم انگیزی در شعر نمود یابد و پس از آنان در شعر خاقانی، کمال‌الدین اسماعیل و شاعران عارف و زاهد سده های ششم و هفتم، زمینه‌های تقدس غم فراهم شود و شعر شاد فارسی به سمت اندوه‌گرایی تمایل یابد. جای شگفتی است که عیدی بزرگ چون عید قربان که عبارت "و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا" بهترین وصف در جایگاه آن است، دیگر جایی در اشعار ما ندارد یا تنها نمود فردی و درونی آن را در برخی شعرها می‌بینی؛ در صورتی که همین موضوع یکی از درونمایه‌های اصلی دیوان شاعران سده‌های پنجم و ششم بوده و اشعار متعددی به‌ویژه در قالب قصیده در تبریک این عید یا به قول گذشتگان عید اضحی و عید گوسپندکشان سروده شده است. در پایان این مقال مطلع دو شعر با این موضوع از نظر خواهد گذشت؛ هرچند این بحث ادامه دارد: مسعود سعد: جشن اسلام و عید قربان است شاد از او جان هر مسلمان است جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی: بس خرم و فرخ است این اضحی بر حاکم شرع و خواجه دنیا @mmparvizan
میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز زن مبارک... 🌸🌷✨💫✨🌙🌙🌙🌙🌿🌼🍃🌿🌼🍃🌺🌻🌻🌻🌻☘🍀🌼🌼🌼🌼 باید که جهان باشد و جان فاطمه باشد آوای زمین ، آه ِ زمان فاطمه باشد در باغ جمالی که بخندد گل احساس مبنای محبت طلبان فاطمه باشد دل در گرو آل علی ،عشق محمد حق خواهی هر پیر و جوان فاطمه باشد ایام به کام است و زمان در پی ِ زهراست هر لحظه مراد همگان فاطمه باشد بر قلب همه نور خداوند بتابد تا چشم و سر و گوش و زبان فاطمه باشد بی نور رخ فاطمه خورشید نتابد در وادی پیدا و نهان فاطمه باشد هرجا سخن از حق و حقیقت شود آنجا آوای خوش خرد و کلان فاطمه باشد دست همه ی غم زدگان دامن زهرا در روز جزا نیز امان فاطمه باشد معنای خروشیدن مردان خدا خواه الگوی ِ تعالی ّ ِ زنان فاطمه باشد روز و شب ما در جهت راه پیمبر ما را همه جا فکر و بیان فاطمه باشد حس و سخن و فکر و نگاه و هدف و شوق عشق و ادب و روح و روان فاطمه باشد ما شیعه ی اوییم و همین بس به دو عالم احساس خوش کون و مکان فاطمه باشد هم هاجر و هم مریم و هم ساره و حوّا در کوثر اخلاص همان فاطمه باشد با فاطمه هستیم و علی ، بنده ی خالق عشق و ادب و مکتبمان فاطمه باشد از یمن وجودش به دو دنیاست شفاعت چون خوشدلی هر دو جهان فاطمه باشد از خلقت او ارض و سما گشته فرحناک چون کوثر پنهان و عیان فاطمه باشد جعفرزارع خوشدل آئینی ۲۹۷ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi