هفته بزرگداشت مقام حکیم نظامی
قلب زمین - "پویش استقبال شاعران و اندیشمندان ایران در وصف وطن"
قالب آثار : غزل، غزل مثنوی یا سایر قالب های هم وزن
مهلت ارسال آثار : پایان فروردین ماه ۱۴۰۳
نحوه ارسال آثار : از طریق پیام رسان های بله و ایتا به شماره ۰۹۱۷۳۱۶۲۵۹۴
انجمن ملی آثار و مفاخر فرهنگی ایران
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
اداره کل کتابخانه های عمومی فارس
حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس
#بزرگداشت-حکیم-نظامی #پویش-شعر #فرهنگ-و-هنر-فارس #غزل #مثنوی #قلب-زمین
🚩 همآواز
(شعری برای وحدت)
راز شکوهمندی دریا جماعت است
مجموع باش، دست خدا با جماعت است
آنانکه تخم تفرقه را میپراکنند
یا دشمنند یا که سرانگشت دشمنند
ای دوست! جنگ و دشمنی و فتنه فاجعه است
بین من و تو اینهمه دیوار، شایعه است
جانا بیا عبور کنیم از شکافها
دامن زدن به آتش این اختلافها
خود را به اضطرار و فلاکت نیفکنیم
خود را به دست خود به هلاکت نیفکنیم!
بگذار با تو درد دلی تازهتر کنم
بگذار این حدیث، به خون جگر کنم
این مملکت که هر قدمش یک شهید داشت
کِی اعتنا به کاخ سیاه و سفید داشت
دیدی که چادر از سر ناموس میکشند؟
دیدی که شعله بر اقیانوس میکشند؟
این فتنهی اخیر به پایان نمیرسد!
جز با تو این مسیر به پایان نمیرسد
برخیز این معادلهها را به هم زنیم
بر خاکریز خط مقدّم قدم زنیم
کفگیرهایشان به تهِ دیگ خورده است
روباه پیر، دیرزمانیست مرده است
افکندمان به جنگ برادر_برادری
با نام قِرمطیگری و ناصبیگری
نزدیک صبح، زوزهی شیطان بلندتر
فریاد و قارقار کلاغان بلندتر
وقتی من و تو هردو همآواز و همدلیم
یعنی که اهل یک اقیانوس و ساحلیم
با هر زبان و لهجه و مذهب کنار هم
نزدیک قلهایم، پیِ اقتدار هم
نزدیک قله، تن به نشستن نمیدهیم
جان میدهیم و باج به دشمن نمیدهیم
دارد بهار، گِرد زمین میکند حلول
پیروز کیست؟ مَن یُطِعِ اللهَ وَالرّسول
بیهوده نیست اینهمه زیباست مصطفی
الحق که مستحقّ تماشاست مصطفی
"حسنش به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت"
راز شکوهمندی دریا جماعت است
مجموع باش، دست خدا با جماعت است...
#مهدی_جهاندار
#وحدت_اسلامی
#مثنوی
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مثنوی
🔹چه بگویم از تو؟🔹
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
عرق شرم چکید از قلم از توصیفم
بسکه نام تو بلند است بلاتکلیفم
به شکوهت، به جلالت، به کلامت زینب
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
صبح از نور تو آیینۀ مضمون شده است
از تو آموخته خورشید که خاتون شده است
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان نزد تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
جان عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
آسمان چادر گل بافته با آمدنت
زندگی رنگ دگر یافته با آمدنت
من در این مرحله لالم! چه بگویم از تو؟
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو؟
به خداوند قسم، از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
آیه در آیه جهان محو تماشا شده است
لب آیات به تفسیر شما وا شده است
هر قدم شیوۀ تو راه تو، پیدا و نهان
رسم مردانگی آموخت به مردان جهان
از تماشای شکوه تو دهانم باز است
زن اگر زینب کبراست که زن اعجاز است
قبل تو کوه وقار اسوۀ معروف نداشت
صبر تنها صفتی بود که موصوف نداشت
یک گلستان گل پژمرده در آغوشت بود
علم کربوبلا یکتنه بر دوشت بود
نام زن بعد تو معنای دگر پیدا کرد
رادمردی تو این حادثه را زیبا کرد
ای که زنجیر در آغوش تو آرام گرفت
از مناجات تو سجاده هم الهام گرفت
گرچه دلها همگی سردتر از آهن بود
خم به ابروت نیامد که دلت روشن بود
از تو آموختهایم آخر خط زیباییست
که جهان با همه سختیش فقط زیباییست
#سیدحمیدرضا_برقعی🌱
عیدتون مبارک🌷