مناظرهی کاغذ با قلم😂😂😂
از محمد صالحی آرام
"قلم گفتا که: من شاه جهانم
قلمزن را به دولت میرسانم"
به او کاغذ همیگفت: ای قلم جان
برو دنبال کار خود بَبَم جان
گذشت آن دورههای آنچنانی
قلمزن را تو بر دولت رسانی!
خودت را وِفق دِه با روزگاران
مکن دیگر تو فکر دوستداران
قلمزن هم گرفتار است و مضطر
به کار خویش، حیران و سلندر!
رجز دیگر مخوان؛ کمتر بزن حرف
مکن زین بیشتر وقت خودت صرف
اصولاً بهرِ خود، فکری دگر کن
برو یک کار دور از دردسر کن
چو من، یکچند قایم شو در انبار
که تا افزون شود نرخت به بازار!
ببین من تا سفید استم، عزیزم
به دور از انگها، پاک و تمیزم
به من کاری ندارد هیچ قاضی
رئیسان، جملگی از بنده راضی!
غرض، بس کن شعار خشک و خالی
که روزی میدهندت گوشمالی
حقایق را ببین، کمتر بزن لاف
قلمزن را مکن بیهوده علّاف!
همچو شرر خندیدن، دفتری در شعر طنز، صالحی آرام، ص ۶۱ و ۶۲.
#شعرطنز
#مناظرهیکاغذباقلم
#محمدصالحیآرام