eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
271 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
246 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
به عشق مردان گردان کمیل لبخند شما به لوح جان می ماند در دفتر شعر عاشقان می ماند ایثار و فداکاری «گردان کمیل» در سینه ی تاریخ جهان می ماند کیوانی دفاع مقدس
گردان کمیل ثبت است به دل صفای گردان کمیل ایثار وحماسه های گردان کمیل در دفتر خاطرات دل می ماند آن قصه ی بچه های گردان کمیل کیوانی هفته دفاع مقدس گرامی باد
"شعر جنگ و دفاع مقدس/ شاخه‌ها و جریان‌ها" ادبیات جنگ و مفاهیم مربوط به آن از گونه‌های مهم در تاریخ ادب جهان است‌. از حماسه‌سروده‌های اسطوره‌ای_ ملی یا مذهبی که نوعی روایت کهن را از جنگ‌های میان اقوام و ملت‌ها و پیروان ادیان نشان می‌دهد تا روایت‌های مربوط به نبردها و فتح‌های ممدوحان که از دیگر بخش‌های سنتی این گونه‌است. در سده‌های پس از عصر نوزایی با تشکیل دولت_کشورها و طرح مفهوم وطن جدید، جنگ به‌ویژه در ادبیات داستانی جهان حضوری پررنگ یافته است. حاصل آن، آفرینش هزاران‌هزار رمان و داستان و نمایشنامه و خاطره‌نوشت با موضوع جنگ است که نمونه‌های مهم آن را در ادبیات فرانسه و روسیه و پس از آن اروپای همزمان با جنگ‌های جهانی اول و دوم می‌توان دید. در قلمرو کشورهای اسلامی شمال آفریقا و خاورمیانه، به‌ویژه در تقابل با کشورهای استعمارگر، ادبیات جنگ و پایداری بدر کشورهای مصر و الجزایر و فلسطین و لبنان و عراق و ...، جلوه‌ای متمایز داشته است. در قلمرو زبان فارسی نیز، جنگ چه در قالب نبرد با استعمارگران انگلیسی و روسی، چه وصف نبردهای داخلی و سیاسی، همواره مضمونی مهم بوده؛ اما در هیچ‌زمانی چون دهه‌های پس از انقلاب، به دلیل هشت‌سال جنگ و دفاع مقدس، بازتاب این رویداد را در زندگی و ادبیات ایرانیان به این برجستگی نمی‌توان دید. از تمایزهای ادبیات پایداری فارسی، اهمیت شعر در بازنمود آن است؛ به‌طوری که در سال‌های جنگ تحمیلی، تعداد شاعران فعال در این حوزه بیش از نویسندگان بوده؛ هرچند در دهه‌های اخیر، ادبیات داستانی جنگ بیشتر جهانی شده است. تعدد شاعران جنگ، سبب‌شده که با مرزبندی هزاران شاعر فعال در این حوزه، بتوان چند جریان اصلی شعر جنگ و دفاع مقدس را معرفی کرد. ۱_ جریان شعر واقع‌گرای جنگ در دهه‌ی نخست که بیشتر به ابعاد واقعی این رویداد تلخ از منظر ویرانی‌های آن می‌نگرد؛ این جریان بیش از همه زاییده‌ی ذهن شاعران شهرهای درگیر با جنگ است. "شعری برای جنگ" از قیصر، از معدود نمونه‌های این جریان است. ۲_ جریان شعر نمادگرای پایداری که در شاخه‌های شعر نو و گاه سنتی، شاعران بسیاری را معرفی کرده‌است. شاعرانی چون: قیصر، سلمان هراتی، حسن حسینی، ضیاءالدین ترابی و..‌.، تاثیرپذیرفته از شعر نیمایی متعهد، آثاری را با موضوع جنگ خلق کرده‌اند. این جریان با رویکرد تاویل‌پذیر و فردی و گاه احساسی به جنگ می‌نگرد. ۳_ جریان شعر ترکیب‌گرای سنتی که نصرالله مردانی شاعر تراز آن است. در شعر او و پیروانش علاوه بر کلیشه‌گرایی در ترکیب‌سازی و تکرار نمادهای مشابه و تقابل تصاویر، تلاش برای برانگیختن مخاطب به نبرد به‌وضوح دیده می‌شود و جبهه‌ی خودی و غیرخودی در سروده‌ها به‌آشکارا تصویر شده است. ۴_ جریان شاعران خارج از گفتمان انقلاب اسلامی که عمدتا با رویکرد وطنی یا انتقادی یا مرثیه‌ای، به جنگ و آسیب‌دیدگان از آن نگریسته‌اند. برخی چون: اخوان و مشیری با نگاهی همسوتر با گفتمان انقلاب اسلامی و برخی چون: حمید مصدق و سیمین بهبهانی و...، از نگاهی مجزا و کاملا مغایر. ۵_ در دهه‌های پس از جنگ شاخه‌ای از شعر محاوره‌محور با رویکردی کاملا ایدئولوژیک و بیانیه‌ای به ادبیات جنگ راه یافته که نماینده‌ی این حوزه را علی‌رضا قزوه و بسیاری از پیروان او باید دانست. ۶_ یکی دیگر از شاخه‌های شعر جنگ در دهه‌های اخیر، شعر ترکیب‌گرای نیمه‌سنتی است که برخی ویژگی‌های شعر زمان جنگ را همراه دارد؛ اما از منظر شاعرانگی و کلیشه‌زدایی در ترکیبات و نمادها، تفاوت‌هایی با شعر دهه‌ی ۶۰ دارد. ۷_ شعر روایت‌گرای جوان در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ که بیش از همه به آسیب‌های جنگ و زندگی جانبازان و خانواده‌ی شهدا پرداخته است. در این شاخه‌ی نوگرا، نوعی وقوع‌گرایی فردی نیز دیده می‌شود که با جریان نخست متفاوت است. در کنار جریان‌های یادشده، شعر جنگ و دفاع مقدس را از منظرهایی دیگر نیز می‌توان جریان‌شناسی کرد که در مجالی دیگر به آن‌ها پرداخته خواهد شد. https://eitaa.com/mmparvizan
ما گرد مداری از خطر می‌گردیم تا صبح به دنبال سحر می‌گردیم سوگند به لاله‌ها که همچون خورشید زرد آمده‌ایم و سرخ برمی‌گردیم @shahrestanadab
"به بهانه‌ی آغاز مهر/ مفاهیم مربوط به مدرسه و شاعران پس از جنگ" يكي از جلوه‌هاي معنايي رایج در شعرسنتی به‌ویژه غزل شاعران دهه‌های ۷۰و ۸۰ که ریشه در شعر کودک و نوجوان و همچنین شعر اجتماعی عصر پهلوی دارد، استفاده از مفاهیم مربوط به فضای مدرسه و کتاب‌های دبستانی (به‌خصوص پایه‌ی اول) در مضمون‌سازی اشعار و تصاویر است. بازگشت به غربت کودکی را در بسیاری از این دست سروده‌ها می‌توان دید: آمد كنار تخته، «به نام خدا» نوشت قبراق بود مثل الف، ب،‌ ت، آ... نوشت گفتم: اجازه تشنه‌ام آقا و تشنه‌ايم لبخند زد معلم من، آب را نوشت گفتم: گرسنه‌ام،‌ همه‌‌ي ما گرسنه‌ايم نان را كنار دفتر ما باصفا نوشت آمد كنار پنجره، با حلقه‌هاي اشك لبريز بغض بود، ولي بي‌صدا نوشت (علي‌اكبري، 1386: 13-12) بيش‌تر این اشارات برآمده از درس‌‌ها و كتاب‌های دبستان است؛ برای مثال گریز به شعر مشهور "باز باران" از گلچین گیلانی: تا كوچه باغ ابرهاي «باز باران» زا تا هفت توي وهم جنگل‌هاي گيلان برد (همان: 44) كاشكي‌ يك‌بار ديگر آن صداي سبز شيرين كاشكي‌ يك‌بار ديگر «باز باران با ترانه» (ذكاوت، 1377: 80) اشاره به "دارا و سارا" در جایگاه دو نام ذکرشده در کتاب‌ها، از مفاهیمی است که در شعر دهه‌های یادشده، مُد شده است: از تو آموختيم الفبا را معني آب و نان و بابا را از درخت خيال خود چيدم سيب دارا، انار سارا را (نجاتي،‌ 1383: 29) اشاره به تکالیف مدرسه هم در بسیاری از سروده‌ها منعکس است: كودكي كه به فكر بازي بود، خسته از مشق و جمله سازي بود آه! حالا نشسته‌يك گوشه، با تمام وجود مي‌گريد (انصاري، 1386: 67) مضمون در "تصمیم کبری" از دیگر اشارات پربسامد در شعر دهه‌های ۷۰ و ۸۰ است: تصميم كبري بود‌ي ا دندان شيري در درس چندم آخرين دندانت افتاد؟ (همان، 47) "مرد در باران" نیز از دیگر بن‌مایه‌های تکرارشونده به‌خصوص در شعر انتظار یا سروده‌های اجتماعی است: او رفت و مشق کودکان شهر بعد از این پر مي‌شود از قصه‌ي: آن مرد در باران (ياري، 1380: 28) اشاره به اصطلاحات املا، نگارش، ریاضی، داستان دهقان فداکار و ...، از دیگر مضامین رایج در سروده‌هاست. از میان شاعران این چنددهه‌، غلامعلی شکوهیان در چندغزل، به‌سادگی و نیکویی از این مضامین در خلال غزل‌های اجتماعی‌اش بهره گرفته است: دل‌خسته‌ام از این اتاقِ چنددرچند یک آسمان چند است آقا؟ بال و پر چند؟ ...تا اینکه سهم هرکسی یک لقمه باشد اکرم بگو دست پدر تقسیم بر چند؟(گزیده‌ی شعر فارس) شعر اجتماعی"دیکته" از او، بر اساس همین مضامین ساده، سروده شده که در پایان این یادداشت، متن آن آورده شده است: بنویس بابا مثل هرشب نان ندارد سارا به سین سفره‌مان ایمان ندارد بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم یا سیل می‌بارد...و یا باران ندارد بابا انار و سیب و نان را می‌نویسد حتی برای خواندنش دندان ندارد انگار بابا همکلاس اولی‌هاست هی می‌نویسد این ندارد آن ندارد بنویس کی آن مرد در باران می‌آید؟ این انتظار خیسمان پایان ندارد ایمان برادر! گوش کن! نقطه. سرِ خط بنویس بابا مثل هرشب نان ندارد (همان) "با نگاهی به جریان‌شناسی غزل شاعران جوان جنوب ایران/ محمد مرادی" https://eitaa.com/mmparvizan
دیشب وقتی میخواستم دراز بکشم بوی پاییز خودش را کوبید به پنجره و لای یک نسیم سرد رها شد روی دستانم. دستانم یخ کرده بود، انها را به دهانم نزدیک کردم و آرام ها کردم. نه انگار، واقعاً پاییز دارد می آید. بچه تر که بودم این هوا و این حس و حال هشدار شروع مدارس و پایان‌تعطیلات خوشمزه ی تابستانی بود. یک‌نوع رعشه‌ی ترس آلود بهمراه داشت  ترس از پایان صبحهای طولانی و شبهایی که اجازه داشتیم تا دیر وقت بیدار بمانم. بزرگتر که شدم، این هوا شد بهترین حال برایم... بعد از پایان یک‌گرمای جان فرسا، آرامشی خنک و گوارا از پنجره های اتاق سر صبح یا دم دمای غروب به درون خانه می‌ریخت و جانم را با آن لرزش کوتاه تازه می‌کرد. پاییز در راه ست. شاید بتوان گفت مهمترین چیزی که در تقویم منتظرش هستم پاییز ست. این لذت گوارا و خنک، این آرامش دم غروب... خرمالوها و انارها و نارنگی ها مرباهای به پاییز دیشب به آرامی به خانه آمد و من او را بی آنکه بداند بوسیدم اکنون جانم سرشار خنکای خوش گوار است. پاییزیتان همه رنگین و زیبا و عاشقانه! 🍁🍂🍁🍂🍁🍂
. مهر و وقت جلوه پاییز شد باز بغض شعرها لبریز شد از نوک هر برگ خشک زرد روی حس ناب یک غزل آویز شد... سلام✨✨ صبح پاییزی تون بهارانه
اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟ تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش... من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟ @golchine_sher
بوی مهر از سمت پاییز پر از رنگ آمده دل برای درس و مشق و مدرسه تنگ آمده می شود آغاز فصل مهر و عشق و دوستی علم و دانش با جهالت بر سر جنگ آمده ک_قالینی_نژاد_افروز
برخیز که فصل مدرسه باز آمد برخیز که شور و شوق پرواز آمد با عشق بخوان درس محبت را تو کیف و قلم و همدم دمساز آمد ک_قالینی_نژاد_افروز
گردان کمیل مانده ست به یادگار گردان کمیل در دفتر روزگار گردان کمیل باید که به پیشانی نی ریز نوشت با عزت و افتخار گردان کمیل کیوانی هفته دفاع مقدس گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Noori _ Safar Baraye Vatan (320) (1).mp3
19.5M
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم ♬♫♪ چه سفرها کرده ایم ♬♫♪ ما برای بوسیدن خاک ♬♫♪ سر قله ها چه خطرها کرده ایم چه خطرها کرده ایم ♬♫♪ ما برای آن که ایران خانه ی خوبان شود ♬♫♪ رنج دوران برده ایم رنج دوران برده ایم ♬♫♪ ما برای آن که ایران گوهری تابان شود ♬♫♪ خون دل ها خورده ایم خون دل ها خورده ایم ما برای بوییدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم
شد که خاطره‌ها دوره‌ام کنند فصل خزان، محاکمه دوره گردهاست فرامرز عرب عامری
ناف تو رابا درد از روز ازل بستند اردیبهشتی هم که باشی اهل سیدایمان سیدآقایی
"نسیم شمال و شعر مدرسه" سیداشرف‌الدین قزوینی (نسیم‌ شمال)، از مردمی‌ترین شاعران ادبیات فارسی در سده‌های اخیر است. یکی از مهمترین علل مقبولیت او در میان توده‌ی مردم، زبان ساده و سازگار با نیازها و فهم مخاطبان زمان اوست. اشعار نسیم شمال، به دلیل همین سادگی، از زمان مشروطه در بیان و آثار مربوط به کودکان و نوجوانان منعکس بوده و علاوه بر آن، او از نخستین شاعرانی است که کوشیده، آثاری مناسب کودکان بسراید و با نگاه آموزش‌محور، آنان را به علم‌آموزی و حضور موثر در جامعه دعوت کند. یکی از این سروده‌ها، ترجیع‌بندی است که با موضوع علم و مدرسه سروده و بند دوم آن، یادآور حسّ و حال این روزهاست. نکته‌ی مهم درباره‌ی این شعر شباهتش در وزن و ردیف با شعر "بوی ماه مهر" سروده‌ی قیصر امین‌پور است: روح می‌بخشد هوای مدرسه جان شاگردان فدای مدرسه ... کرد مارا باخبر از بحر و برّ نقشه‌ی جغرافیای مدرسه در حساب و ضرب و تقسیم و کسور با تناسب درس‌های مدرسه از خطوط هندسی بالاترست پایه‌ی عزّ و علای مدرسه... (باغ بهشت، ص ۵) https://eitaa.com/mmparvizan
🔻 اشعاری در ثنای رزمندگان اسلام به قلم استاد شهریار با عنوان "سلام" سلام ای جنگجویان دلاور نهنگانی به خاک و خون شناور سلام، ای صخره‌های صف‌کشیده به پیش تانک‌های کوه‌پیکر صف جنگ و جهاد صدر اسلام صف عمار یاسر، یا که اشتر به قرآن وصف او: بنیان مرصوص صف مولا علی، سردار صفدر در آن عرصه که نه چشم است و نه گوش نبیند چشم دل جز روی دلبر شما را با لقاءالله پیوست سر دست است و هر آنی میسر شهادت برترین معراج عشق است گهش پروازی از جبریل، برتر سلام ای خاندان‌های شهیدان پدر، مادر، برادر، یا که خواهر به صد داغ ستم ننشسته از پای که بنشانی به جای خود ستمگر سلام ای پیرمـردان مجاهد دل از جان کنده، همپای پیمبر به جبهه، خود حبیب بن مظاهـر به پشت جبهه، سلمان و اباذر به جبهه، سنگرت گر خاکریز است به پشت جبهه، مسجدهاست سنگر سلام ای ملت دایم به صحنه خروشان سیل با طوفان صرصر سلام ای پاسدار کعبه عشق حریم عشق را چون حلقه بر در به جان پروانه ی شمع جماران به دل گرم طواف حج اکبر سلام ای ارتش جانباز اسلام به سر، با هر صف سرباز، افسر خط رهبر صراط المستقیم است نه راه باختر پویی، نه خاور سلام ای لشکر اسلام پیروز تو را هر دو جهان باید مسخر خدایت وعده فـتح و ظفر داد تو هم مستضعفین خواهی مظفر تو هم با خون پاکان «شهریارا»! بشوی اوراق از این دیوان و دفتر 🔻 هنرنامه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏ امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند
🔰 کارگاه انتقال تجربه داستان نویسی و شعر 👌با حضور اساتید کشوری و استانی: 🔹استاد اکبر صحرایی (داستان) 🔹استاد غلامرضا کافی (شعر) 🔹استاد عبدالرضا قیصری (شعر) 🔹استاد حجت الاسلام والمسلمین انصاری نژاد (شعر) ⌛️زمان اجرای کارگاه: چهارشنبه 12 مهرماه 1402 ⌛️مهلت ثبت نام: 31 شهریور الی 7 مهرماه 1402 📌ظرفیت محدود 📲جهت ثبت نام مشخصات خود ( نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی و شماره تماس مجازی) را به شماره تماس ذیل 09173340249 در ایتا ارسال نمایید. ✔️سازمان بسیج هنرمندان فارس ملی ادبی، هنری شاهچراغ(ع) ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
"منوچهر آتشی و شعر جنوب" منوچهر آتشی (۲مهر ۱۳۱۰/ ۲۹ آبان ۱۳۸۴) از شاعران شاخص دهه‌های پنجاه تا هفتاد شعر فارسی، با رویکرد بازنگری شعر نو پس از نیماست. او در کنار بیابانی و باباچاهی، در انعکاس مفاهیم مربوط به اقلیم مجاور خلیح فارس در گونه‌های شعر نو و تشخص‌بخشی به شعر جنوب ایران در جایگاه یکی از کانون‌های ادبی نیم‌قرن اخیر، جایگاهی بارز دارند. آتشی در دو حوزه‌ی اصلی از شعر پسانیما حضوری موثر داشته؛ نخست نیمایی‌سروده‌هایش که ادامه‌ی منطقی شعر نیمایی است و اوج آن‌ها را در شعر مشهور" اسب سفید وحشی" می‌توان دید. در این سروده، او علاوه بر پیروی نوآوری‌ها و سنت‌های شعر نیمایی، کوشیده برخی تجربه‌های مربوط به اقلیم دشتستان را وارد شعر نمادین کند و فردیت و جامعه را با هم درآمیزد. در این دست از سروده‌های او، جلوه‌هایی از عناصر مربوط به دریا و ساحل را نیز می‌توان دید. حوزه‌ی دوم سروده‌های او، آثاری است که پیوند به جریان موسوم به "شعر ناب" دارد. در این اشعار، تلاش او و دیگر شاعران موج نو شعر معاصر را برای عبور از نیما و ورود به ساحت‌هایی تازه می‌توان دید. این اشعار تاثیری مهم بر جریان‌شناسی شعر دهه‌های پنجاه تا هفتاد دارد؛ اما از منظر پذیرش و ارائه‌ی اشعار پذیرفته شده‌ی آتشی، نمود کمتری در ادبیات معاصر داشته است و بیشتر در حدّ بیانیه‌های ادبی و تفنن‌طلبی‌های زبانی باقی‌مانده است. https://eitaa.com/mmparvizan
خامُش لبی که بارِ تبسّم نمی‌کشد آزرده‌اش مکن به جوابِ سلام ما
پاییز فصل قشنگی‌است در هوایش شعر دم می کشد... ✍ معصومه_امیریان‌نور
اى جامِ بهم ريخته ، صدبار نگفتم با سنگدلان يار مشو ، مى شكنندت!؟ فريدون_مشيری