eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ • دیدار تو حلّ مشکلات است • صبر از تو خلاف ممکنات است • آخر نگهی به سوی ما کن • کاین دولت حسن را زکات است [شیخ اجل سعدی] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ |⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن ۴ تا ۶ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۲/۰۸/۱۹ فرهنگسرای طاووسیه (بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا) ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ انجمن شعر سعدی اسلام فهندژ [ @sheresaadi ]
4_956330822720293004.pdf
3.33M
"نقد نیما: عبدالعلی دستغیب" عبدالعلی دستغیب، متولد ۱۸ آبان ۱۳۱۰ شیراز، از شاعران و نویسندگان و منتقدان و مترجمان روزگار ماست که بیش از همه به دلیل نقدهایش در حوزه‌های گوناگون ادبیات معاصر و کهن شناخته شده است. بسیاری او را به همراه براهنی و شفیعی کدکنی، سه منتقد نامی شعر معاصر فارسی در عصر پهلوی می‌دانند. کتاب نقد و بررسی آثار نیمایوشیج یکی از آثار اوست. https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دمی جستجو کن، که در دفتر من بیابی مرا، ای گل خاطر من به هر سطر: از پای اندوه نقشی به هر گام آواز چشم تر من مرا دست‌ها پر شد از طول باران بلند است از بخت خوش اختر من چه شد سِحرِ یشمین باد بهاران که سبزه به‎خواب‌ست در باور من؟ سحر جامه از نام من کرده بر تن چرا شب کشیده‌ست سر از بر من؟ من آن بوتۀ بی‌پناه کویرم که خاک تب‌آلود شد بستر من زمستان سردی‌ست در سینه پنهان گران‎بار دردی‌ست بر پیکر من مرا آتشی هست در جان، که ترسم به دریاچۀ باد ریزد پر من مرا بی من ای دوست آنگه شناسی که در دست باد است خاکستر من
کاشکی یوسف ما زود به جانان برسد بوی پیراهن معشوق به کنعان برسد کاشکی پر بشود کاسه صبرش دلدار و به دلهای غمین مژده سبحان برسد وعده داده که شود سیصد و اندی عاشق تا که بر دیده ما مقدم مهمان برسد ابرها مست و غزلخوان رخ یار شدند کی شود نوبت باران به بیابان برسد؟! همه جا بسترخار است و پر از نعره باد بعد هر شام سیه، صبح درخشان برسد شده طوفان بلا نازل و دنیا در بُهت به یقین وعده آرامش انسان برسد چشم در راه تو ایم ای گل نرگس آقا کی شود وعده دیدار تو پایان برسد؟! ک.قالینی نژاد_افروز اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
•••┈✾~🔥~✾┈••• غزلم دره‌ای از نسترن و شب‌بوهاست مرتع دِرمَنه‌ها، دهکده‌ی آهوهاست این طرف کوچه‌ی بن بستِ نگاهْ آبی‌ها... آن طرف کوچه‌ی پیوندِ کمانْ ابروهاست این خیابان بلندی که به پایین رفته مال گیسوی به هم ریخته‌ی هندوهاست غزلم گردش کاشی است در اسلیمی‌ها غزلم تابش خورشید بر اسکیموهاست تلخ مردن وسط هاله ای از ابر و عسل سرنوشت همه‌ی هسته‌ی زرد آلوهاست کار سختی است -ببخشید!- ولی می‌گویم: اینکه... بوسیدنتان... دغدغه‌ی... کم روهاست
زندگی مجموعه‌ای از رنج و حسرت‌های ماست آه از این دنیا که لبریز از شکایت‌های ماست کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می‌زدیم این که تنهاییم، تاوان خجالت‌های ماست از خدا می‌خواستم جام شراب عشق را این خمار غصه تاثیر عبادت‌های ماست! از دویدن‌های ما این چرخ، چرخیدن گرفت آه، بازار زمین گرم از مصیبت‌های ماست! بیقراری‌های من، حاضرجوابی‌های دوست شعرهای خواجه سرشار از حکایت‌های ماست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"وطنز" یک سو فقط آوایِ سخن می آید! از سویِ دگر فقط کفن می آید! انگار تمامِ امت اسلام است اینگونه که موشک از یمن می آید!! ✍️احمد رفیعی وردنجانی 🔷اا🔶 کورید و همه هویج باید بخورید با حال و هوای گیج باید بخورید پاریس چو لندن است و همدست شدند سیلی ز یَدِ بسیج باید بخورید ✍️جواد قره‌محمدی 🔷اا🔶 باید که مشخص بشود کیست رئیس ما قوم یهود برتر و ناز و تمیس لکن چو حماس می‌نماید شلیک ماییم و صدای موشک و پاچه‌ی خیس! ✍️علی‌اکبر مدرس‌زاده 🔷اا🔶 شوی نابود با سیر صعودی چه خوابیده نشسته یا عمودی به اذن الله اسقاطیل غاصب به‌زودی محو خواهی شد بزودی ✍️صامره حبیبی ............................. سپاس از سرکار خانم بهپور بخاطر انتخاب وارسال این اثر🌹🌹🌹 ..............................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وعصرتان شاعرانه دوستانی که تمایل دارند اشعار وآثارشان در کانال محفل به اشتراک گذاشته شود ،در شخصی اینجانب ارسال بفرمایند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"کاریکلماتور" *عمرم "سپری" شد در جنگ با زندگی. *کارش "زار"بود، به کارزار زندگی رفت. *برای اینکه از شر پشه خلاص شوم ، در پشه بند زندانیش کردم! *روده ی راست تو شکمش نبود، با روده ی چپ دروغ می گفت. *روی بدنش کم بود،قرص خورد پررو شد! *بادکنک ها روی دستش باد کرده بود،کودک کار. *از بس شتر دیدم و ندیدم، توهم گرفتم. *ممنوع التصویر که شد ،آینه هم بهش محل نمی گذاشت! *جیب برها ،به جرم کسادی کار از مردم شکایت کردند! *من و سایه ام با هم بزرگ شدیم. *همسایه ام ،هیچ وقت هم سایه ی من نشد. *گفتم پیدایت نیست گفت زیر سایه ی شما. به سایه ام گفتم برو کنار.نبودش دروغگو! *سایه ام بدون اجازه ی من هیچ کاری نمی کند، اگر من آب خوردم او هم می خورد. *یک وقت نشد مثل آدم کنارم راه برود یا پشت سرم است ،یا جلویم یا توی دست و پای مردم. کبری بهپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز شنبه یک بغل شور و امید آورده است یک سبد عشق و محبت را نوید آورده است باز کن چشمت به روی عالم زیبا ببین هر طراوت را برای تو پدید آورده است ک. قالینی نژاد_افروز درود اولین پگاه هفته تون بخیر و شادی💐💐💐
"سکوت" چقدر سکوت را فریاد بکشم وچند شعر بسرایم بی واژه بگذار بگویند این شاعر دفتر نداشت آه هایی مانده در سینه آه هایی یخ زده شعرهایی خیس! کبری بهپور
"سکوت" وقتی درد دهانت را بست روزگار گوشه ی لبانت را چرت زد وتو خندیدی به تمام خطوط منحنی! کبری بهپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بجوش از سینه، ای خورشید تابستان هشیاری مرا از خواب خود بیدار کن، ای خواب بیداری مرا بیدار کن تا طعنه ها را پاسخی باشم خداوندا مرا بردار از پسوند بی عاری خلاصم کن از این صبح و شب پی در پی چون هم از این تکرار در تکرار در تکرار تکراری اگر نام مرا می خواهی از من بشنوی بشنو مرا نام است و شهرت سال ها بیزار بیزاری مرا بردار از این خواب سنگین، این پتوی ننگ برایم قهوه دم کن، قهوه ی مرغوب قاجاری سجاد حیدری قیری
غزلی برای هبه ابو نداء شاعره شهید فلسطینی بنویس بنویس بنویس،تاریخ را جوهری کن مردم به تو چشم دارند،با شعر پیغمبری کن تو شهپر غزه بودی،بال و پر غزه بودی در آسمان سرودن هان! التیام آوری کن ای شعر ناب نمردن،ای خشم دندان فشردن در سنگری از حماسه،این درد را بستری کن چون شعر هایت سپیدی،چون حرف هایت امیدی چون داستانت رشیدی این راه را رهبری کن در غزه اخبار داغ است،زن،کودک،آوار،مرگ،آه ای دختر آتش و اشک،با واژه جنگاوری کن در غزه حمام خون است،غسل شهادت کن ای عشق تقدیر را زندگی...نه،تقدیر را دلبری کن! شیراز،پروانه نجاتی