بین ما «خطی است قرمز»، پس تو با ما نیستی
یک قدم بردار، میبینی که تنها نیستی
خیرخواهان توایم ای شیخ! ما را گوش کن،
فرصت امروز را دریاب، فردا نیستی
یک سخن کافی است گفتن، گر در این خانه کَس است
یا نشانی را غلط دادی به ما، یا نیستی!
هیچ میترسی ز هول روز رستاخیز؟ نه!
از مسلمانی هماین داری که «ترسا» نیستی!
ای که با یک سنگ کوچک، خاطرت گِل می شود،
مشکل از اطفال شیطان نیست، دریا نیستی!
نیل در پیش و عصا در دست و فرعون از عقب،
فرق دارد آخر این قصه، موسی نیستی
#حسین_جنتی
"کاریکلماتور"
* برای اینکه وجدانش بیدار بماند مرتب قهوه می خورد!
*می خواست رسوا نشود جماعت راهمرنگ خودش کرد!
*شعر سپیدش را روی کاغذ سیاه می نوشت.
*در توانش نبود شعر نو بگوید، شعر دست دوم می گفت.
*حرف های گنده تر از دهانش زد، گلویش گیر کرد.
*وقتی تصمیم گرفت شعر نو بگوید، شعر های قدیمیش را به سمسار فروخت.
*"کلیدر "محمود دولت آبادی را لب طاقچه گذاشتم!
*"تابستان" تاب مرا ستاند.
*"ماه" دو بار در ماه ، ابرویش را هلال می کند!
#خانم بهپور
4_5880011219808552890.mp3
23.44M
روی لبها، نور و قدر و کوثر و طه...
#مهدی_رسولی
محفل قند پارسی
هدایت شده از پرویزن
«نخستین اشارات فاطمی در شعر فارسی»
به سیمای حضرت فاطمه(س) در شعر سبک خراسانی، بهندرت اشاره شده است. قدیمترین اشارهی مربوط به آن حضرت را در قصیدهای مدحی از دقیقی میتوان دید که در مقدمهی آن، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر حسین (ع) اشاره شده است. میسری نیز در ابیات مقدمهی دانشنامه، بر آن حضرت با عنوان جفت علی و پاکیزه دختر رسول(ص) درود میفرستد. کسایی هم در بیت پایانی مرثیهای که بر امام حسین سروده، آفرین فرستادن براهل بیت زهرا(س) را کار همیشگی خود میداند. در یکی از ابیات الحاقی شاهنامه نیز اشارهای به آن حضرت با عنوان بتول ثبت شده است.
در شعر مدحی غزنوی، حضرت فاطمه(س) تقریباً حضور ندارد؛ تنها فرخی در یکی از قصایدش از رسول با عنوان «پدرفاطمه» یاد کرده؛ همچنین در قطعهای منسوب به غضائری رازی نیز که به استناد سبکی و نسخهشناسانه، انتسابش به اين عصر مورد تردید است، به شفاعت فاطمه اشاره شده است. در یکی از رباعیات منسوب به بوسعید نیز سوگندخوردن به زهرا دیده میشود.
در شعر دوران سلجوقی، کمتر از یک درصد اشارات به فاطمه(س) اختصاص دارد. جدا از بهرهگيري زیبای ازرقي از نام آن حضرت در توصیف شب و كاربرد مدحي در ديوان معزي بهویژه در ستایش ممدوحان زن، در ديوان ناصرخسرو و سنايي جلوههاي منقبتي نام و شخصیت زهرا(س)را ميتوان ديد.
ناصرخسرو بيش از همه به آل فاطمه اشاره ميكند و به همين سبب در مدحهايش از فاطميان، نام آن حضرت حضوري درخور توجه دارد.
سنايي نيز عمدتا در كنار نام حسنين و علي(ع)، از فاطمه(س) و دیگر نامهای ایشان، زهرا و بتول، ياد ميكند و بهندرت ابياتي در منقبت ايشان سروده است.
#فاطمه
#فاطمیه
#شعر_دینی
https://eitaa.com/mmparvizan
حتی نیفتاد از سرش یک بار چادر
گل را محافظ بود از هر خار چادر
دارد برای هر زن آزاد اندیش
با یاد زهرا حرمت بسیار چادر
پیچید دور دُر بی مانند مادر
مثل صدف در کوچه و بازار چادر
کوه وقار است این که می بینید مردم
این نکته را می گفت در انظار : چادر
آیینه را تا عکس نابینا نبیند
شد پرده دارش لحظه ی دیدار چادر
نامردها وقتی که دورش را گرفتند
او را سپر شد لحظه ی پیکار چادر
در کوچه، خاکی شد ولیکن گفت آری
از گرگها با حیدر کرار چادر
راز کبودی گل سرخش نشد فاش
صدیقه را شد حافظ اسرار چادر
اما دریغا دور از چشمان حیدر
شد شعله ور بین در و دیوار چادر
این بیت را با اشک باید خواند مردم!
زد بال بال آن روز با مسمار چادر
فواره زد خون از گل نیلوفری وای!
شد ناگهان مثل شقایق زار چادر
#فاطمه
#فاطمیه
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#
سيدحميدرضا برقعی ۶ مرداد ۱۳۶۲ در قم متولد شد. وی سرودن را از نوجوانی آغاز کرد و پیشرفت چشمگیری در این عرصه داشت. او فارغالتحصیل رشتۀ زبان و ادبیات فارسی است و از سال ۸۶ تا ۹۰ مسئول انجمن شعر استان قم بوده است. برقعی در راستای اعتلای شعر آیینی تلاشهای فراوانی کرده است و از شاعرانی است که مخاطبین هیأت با فضای شعر او ارتباط خوبی برقرار میکنند. کتاب او به نام «قبله مایل به تو» برگزیدۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبۀ اول جایزۀ کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ۹۰ است. همچنین اثر او با نام «طوفان واژهها» برگزیدۀ پنجمین دورۀ جایزۀ کتاب فصل و رتبۀ اول جایزۀ کتاب گام اول است. «رقعه»، «تحیر» و «یحیی» از دیگر آثار او است.
#معرفی_شاعر
#حمیدرضا_برقعی
زِبَرکیش ِ محبّت
( نذر حضرت مادر"س" )
خوشا آشفتگی هایی که در سامان نمی گُنجد
خوشا درماندگی هایی که در درمان نمی گُنجد
بیان شوق می دانم که آتش می زند بر دل
شرار عشق می دانم که خود در جان نمی گنجد
عجب عطر خوشی می آید از باغاتِ لاهوتی
که از آن لَخلَخه، لَختی در این کیهان نمی گنجد
شمیم نامِ بانویی بهشتی در غزل دارم
که وصفش جز که با ایجاز، در قرآن نمی گنجد
چه جا خوش کرده روی گونه خالش! از چه می گویند-
سِپند شوخ چندان هم در آتشدان نمی گنجد؟
ز روی ناگزیری خواندمش بانویِ بی مانند
شکوهش گرچه می دانم در این عنوان نمی گنجد!
چنان ما عاشقیم از جان وجود نازنینش را
که این سودایِ سِحرانگیز در بُرهان نمی گنجد
زِبَرکیش ِ محبّت، گوهر ِ نادرفروغی هست،
که در اَنبان-چُروکِ حکمتِ یونان نمی گنجد
به ما و من شبیهَ ش می کند خود بینیِ مُنکِر
ولی ناموسِ ذات حق، در این بُهتان نمی گنجد
کسانی مِنبرِ آلِ کسا را سهم خود خواندند
ولیکن در عبای وحی، این و آن نمی گنجد
بَلی، اِمکان ندارد جست و جوی ساحَتش در خاک
وجودِ آسمان طبعی که در اِمکان نمی گنجد
اگر میل اَنارش بود، یعنی که جگر خون است
که شرح غُصه اش در حجم «اَلمیزان» نمی گنجد
زبانزد حکمتِ « اَلجار،ثُمَّ الدّار » روشن کرد
که زُهمِ نَفس در گُلخانه ی ايمان نمی گنجد
دلم را وقف زهرا کردم و جمع عزیزانش
که بیش از چارده گُلدان، در این ایوان نمی گنجد
غلامرضا کافی
آینهای روی خاک...
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
افتاده بود آینهای روی خاکها
این بود رسم، آینه را برنداشتن
سیلی زدند تا که شود رسم بعد از این
اسلامِ اعتقاد به کوثر نداشتن
اسلامِ تیغ شعلهور طلحه داشتن
اما زبان سرخ ابوذر نداشتن...
از بس به راه و رسم علی اعتراض شد
محکوم شد زمانه به حیدر نداشتن...
میترسم اینکه باب شود سالهای سال
رسمِ امام بودن و لشکر نداشتن...
✍🏻 #ایوب_پرندآور
🏷 #فاطمیه |
کوثر..
کوثر که نشان عاشقی در دل ماست
منظومه ای از وقار وایثار وحیاست
وصفش نتوان گفت به صد دفتر شعر
کوتاه ترین سوره ی قرآن خداست
#حسین کیوانی
ایام فاطمیه تسلیت باد
شاعر شدن چه داشت به جز تلخی و سکوت؟
گفتند نعمت است...به قرآن نخواستیم!
#حامد_عسکری
"کاریکلماتور"
*از وقتی شنیدم زندگی یک شوخی بزرگ است ،مدام می خندم !
*آدم دو دلی بود ، دوبار عاشق شد!
*بیل گیتس بودم ،وقتی قلک سفالی ام را می شکستم.
*فکر می کنم همسرم فلسطینه . هر وقت زنگ می زنم ،اِشغاله !؟
*چرا وقتی من سرم در می کند ،او سردرد ندارد، "همسرم"؟!
*چون "همسرش" هستم ،فکرش را می خوانم!
*قلم، سر تراشید تا قلندری کند.
*از بس واژه ها را فریاد زد، جوهرش خشک شد ، خودکارم.
*آدم سر شناسی بود، آرایشگر محله مان!
*دیوار موش داره. اپراتور مخابرات هم گوش داره.
کبری بهپور