eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
356 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
591 ویدیو
114 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
حتی نیفتاد از سرش یک بار چادر گل را محافظ بود از هر خار چادر دارد برای هر زن آزاد اندیش با یاد زهرا حرمت بسیار چادر پیچید دور دُر بی مانند مادر مثل صدف در کوچه و بازار چادر کوه وقار است این که می بینید مردم این نکته را می گفت در انظار : چادر آیینه را تا عکس نابینا نبیند شد پرده دارش لحظه ی دیدار چادر نامردها وقتی که دورش را گرفتند او را سپر شد لحظه ی پیکار چادر در کوچه، خاکی شد ولیکن گفت آری از گرگها با حیدر کرار چادر راز کبودی گل سرخش نشد فاش صدیقه را شد حافظ اسرار چادر اما دریغا دور از چشمان حیدر شد شعله ور بین در و دیوار چادر این بیت را با اشک باید خواند مردم! زد بال بال آن روز با مسمار چادر فواره زد خون از گل نیلوفری وای! شد ناگهان مثل شقایق زار چادر #
🇮🇷 بهار رای ابریم در بهار، ما رای می دهیم در اوج اقتدار، ما رای می دهیم سبز از ولایتیم، سرخ از شهادتیم چون پرچم استوار ،ما رای می دهیم برگیم بر درخت، در باغ انقلاب سبزیم و بی شمار، ما رای می دهیم با ما بخوان بلند ، با شور و با شکوه این است این شعار : ما رای می دهیم در روز انتخاب، بر ریل انقلاب صف: می شود قطار، ما رای می دهیم رای من و شما، شمشیر دیگر است شد وقت کارزار، ما رای می دهیم ای خصم نابکار! هستیم پای کار ما را نکش کنار، ما رای می دهیم من رای می دهم، تو رای می دهی دنیا در انتظار، ما رای می دهیم در دست کوچه ها، بر شاخه امید تا گل کند بهار، ما رای می دهیم
عطر اشک و دعا خداحافظ ماه خوب خدا خداحافظ دست خالی مباد برگردد می رود این گدا خداحافظ سفره را بسته ای و باز شده راه افسوس با خداحافظ روزها! جزء ها! تلاوت ها! سوره ها! آیه ها! خداحافظ در شب عید غصه باید خورد جای افطار با خداحافظ می رود محو می شود رمضان می رسد این ندا: خداحافظ ای دعای خوش ابوحمزه در سحرهای ما خداحافظ به صفای تو تازه دل بستیم می روی بی وفا خداحافظ فرصتی نیست این شب آخر ربنا الغفرلنا خداحافظ
از رمضان خوب استفاده نکردیم جام به ما داد، صرف باده نکردیم سفره خود را گشوده بود خداوند بسته به ما بود ، ما اراده نکردیم یک شبه می شد هزار ماه جلو رفت طرح شب قدر را پیاده نکردیم آن طرف شهر بود منطقه نور پل زده بودند، رو به جاده نکردیم راه میانبر گذاشت سمت سماوات حیف که ما فکر راه ساده نکردیم
مادرجان تا مهر را مکان بدَهد، مادر آفرید ایثار را زبان بدهد، مادر آفرید در هر زمان و عصر برای بشر خدا تا معجزه نشان بدهد، مادر آفرید این خاک تیره بود، پس از خلقت جهان تا رنگ آسمان بدهد، مادر آفرید حتا ز سایه خودش انسان هراس داشت تا سایه ی امان بدهد، مادر آفرید می خواست در زمین خودش، یک نفر چنین بوی فرشتگان بدهد، مادر آفرید در آدمی که ساخت، خدا خواست تا دلی اندازه ی جهان بدهد، مادر آفرید آری کسی نبود که بی هیچ چشمداشت در پای طفل جان بدهد، مادر آفرید
غزه خون شکستند در خود،نشستند در خون درختان تین و ، درختان زیتون شهادت در این شهر جاری ست هر دم خیابان شده: رگ، زن و کودکان: خون پر از برگ سرخ است سطح خیابان بهاراست اما، هوا هست گلگون گذر می کند یک زن زخمی آری از این شعر با غنچه ی پرپر اکنون ولی غزه با موشک اش ایستاده زند سیلی محکمی را به صهیون چه کرده ست در غزه، طوفان الاقصی؟ که آن گنبد آهنی شد دگرگون بزن پرچم فتح خون را، فلسطین! که خورشید می آید از ابر بیرون طرب می رسد،می زنی طبل شادی به زودی به زودی،فلسطین محزون! دوباره شود سبز ،دوباره دهد بار درختان تین و، درختان زیتون