eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
364 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
602 ویدیو
115 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران من پاشو... دنیا برامون نقشه های تازه داره ایران من پاشو که خواب اندازه داره گلهای لاله لا به لای منجنیقه ایران من پاشو که این زخما عمیقه دنیا به خاک لاله گونت کرده پیله میخواد که از پا در بیای با هر وسیله روباهِ مکاره که با صدها بهونه امنیت این خاکُ می گیره نشونه تو کفش دنیا تا همیشه جای ریگه رخصت بده امر جهادُ بار دیگه حرفی بزن از داغ های پشت داغت قلبم کبابه واسه ی شاه چراغت اشکام سرازیره برا زخمای ایذه کی گفته واسه دشمنت راه گریزه؟ با هم صدایی خاک پاکِت، باده میشه حتما جواب دشمنی ها داده میشه تو چشم دنیا این حقیقت میره دودش هیشکی حریف مردم عاشق نبودش وقتی دلامون رو به روی ظلم سد شه دنیا فقط از نعشمون می تونه رد شه
ماه رد مي شد از شب يلدا، ولي انگار بي خبر بوديم سايه ها هم بلند تر بودند، شاد از آن جشن مختصر بوديم پاي اين صخره سفره گسترديم ،باده مان چاي قند پهلو بود شب سردي كه گرم خاطره از كودكي هاي يكدگر بوديم صفي از مرغ هاي ماهي خوار ، آمدند از اجل معلق تر فكر اندوه ماهيان آنجا ، از همه عمر بيشتر بوديم ماسه ها از تلاطم امواج، زير پامان تكان تكان خوردند در مه آلود ساحل بي تاب ،چون دو تا قوي همسفر بوديم سيلي موج ها مكرر شد ، ناگهان صخره ها كم آوردند چشم بر موج هاي ساحل كوب ، محو هنگامه ي خطر بوديم قصه ي کودکانه خود را ، شب يلدا به ماه مي گفتيم گاه بالاي تخته سنگي نيز ، در خيال از ستاره سر بوديم يادم آمد كه باد مي آمد ، شب يلداي كودكي هايم خواهرم سوزني به دستش رفت ،دور قاليچه با پدر بوديم شب يلداي ديگري اما ، مادرم در گدازه ي تب بود داشت تا صبح سخت مي لرزيد، ما سراسيمه پشت در بوديم عابر صخره هاي ساحلي ام ، موج ها در دلم مي آشوبند بر همين صخره خوب يادم هست ، شبي اين گونه تا سحر بوديم
عطر اشک و دعا خداحافظ ماه خوب خدا خداحافظ دست خالی مباد برگردد می رود این گدا خداحافظ سفره را بسته ای و باز شده راه افسوس با خداحافظ روزها! جزء ها! تلاوت ها! سوره ها! آیه ها! خداحافظ در شب عید غصه باید خورد جای افطار با خداحافظ می رود محو می شود رمضان می رسد این ندا: خداحافظ ای دعای خوش ابوحمزه در سحرهای ما خداحافظ به صفای تو تازه دل بستیم می روی بی وفا خداحافظ فرصتی نیست این شب آخر ربنا الغفرلنا خداحافظ
سفید و صورتی یا زرد باشید حسین می گفت اهل درد باشید اگر هم اعتقاد و دین ندارید در این دنیا اقلآ مرد باشید کربلا میدان بصیرت @golchine_sher
ايستاده غزلی دل‌نگران در چشمت تویی و ترجمه‌ی شعر جهان در چشمت می‌کشاند قلم فرشچیان را مویت می‌خرامند دو آهوی جوان در چشمت اصفهانی‌ست در آن خنده‌ی میناکاری زنده‌رودی‌ست پر از شعر روان در چشمت خاطرت هست که‌ هر شب غزلی جريان داشت به دل‌انگیزی تصنیف بنان در چشمت؟ آه از غربت آن کوچه‌، از آن ساعت سرد آه از آن غم که فرو ریخت زمان در چشمت من و آیینه و تنهایی و باران بوديم تو و تصویر غريب چمدان در چشمت حال تنهایی من را تو اگر می‌خواهی شب باران‌زده‌ام را بتکان در چشمت
دوباره ردّ ِشعر بر سپیدیِ کاغذ! سیب ها از شادیِ رسیدن می افتند، انارها از شوق تَرَک برمی دارند و پرتقال ها در پوستِ خود نمی گنجند! خودنویسم از جوهرِ نامِ تو پُر شده است!
دهاتی ام! هر صبح برایت از پشت کوه آفتاب می آورم ...
عملیات غرورآفرین" وعده صادق ۳" "فتحاََ قریبا" مرگ قوم فیل نزدیک است این بار "یَجعَل کَیدَهُم تَضلیل" نزدیک است هنگام حشر و "اَرسَلَ طَیراََ ابابیل" است مرگ یهودا، غُرّش "سِجّیل" نزدیک است از ترسِ اعجاز عصا فرعون خودش را باخت امواج سخت و سهمگین نیل نزدیک است وقت نزول "زُلزلت اَرض" است و " زلزال" است صهیون به موشک زُل زده تنزیل نزدیک است آژیر یعنی: لحظه غوغای رستاخیز آژیر یعنی : صور اسرافیل نزدیک است عصر بزن در رو گذشته ضربتی گَر زد ده ضربه نوشش باد این تمثیل نزدیک است "انّا فتحنا" وعده فتح است و نصر است این "فتحاََ مُبینا" مُژده جبریل نزدیک است از نصر گفته آنچه را تورات در راه است از نصر گفته آنچه را انجیل نزدیک است نابودی این سامری ها قول قرآن است با حکم حق نابودی این ایل نزدیک است من از "اشدّا علی الکفّار" فهمیدم نابودی ذُریّه قابیل نزدیک است با خاک یکسان می شود حیفا و تل آویو موشک به موشک شخم اسقاطیل نزدیک است مرگ از رگ گردن به این کُفار کودک کش نزدیک و نزدیک است و عزرائیل نزدیک است گُل کرد "وعدَ اللهُ حق" با "وعده صادق" الله اکبر ... مرگ اسرائیل نزدیک است
خیانت در پوستین وطن قدم می‌زد و من با دستان خونی به پرچمی چنگ زدم که هنوز بوی مادرم را می‌داد...