روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خُمخانه به جوش آمد و میباید خواست
نوبهی زهدفروشانِ گرانجان بگذشت
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان پیداست
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
این چه عیب است بدین بیخردی؟!
وین چه خطاست؟
باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق
آن که او عالِم سِرّ است، بدین حال گواست
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خونِ رَزان است، نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود
ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست
#حافظ
#عید_فطر🌸🍃
"تودیع رمضان"
یکی از موضوعهای منعکس در ادبیات فارسی، بهویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، بهویژه در سدههای نخستین، به دلیل غلبهی فضای بزمی و خوشباشی، بیشتر از منظر پایان روزهداری و تاثیر آن بر بزمها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است:
ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه
عید رمضان آمد المنه لله
مضمونی که در اغلب تهنیتسرودههای عید فطر دیده میشود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما بهندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحیاش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوهورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است:
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خُنُک آنکاو رمضان را بسزا برد به سر
توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سدهی ششم، بهمرور در ادبیات فارسی نمود مییابد. از شاخصترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیدهی سعدی است:
برگ تحویل میکند رمضان
بارِ تودیع بر دل اخوان
یارِ نادیدهسیر، زود برفت
دیر ننشست نازنینمهمان...
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان...
پایان وداعنامههای شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسرودههای سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یکمرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سیپاره ازین ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت...
#شعر_دینی
#تودیع_رمضان
@mmparvizan
#اصطلاحات_ادبی
#بث_الشکوی
❇️ بَثُّ الشَّکْوی ، اصطلاحی بلاغی به معنی شکایت شاعر از روزگار و اهل آن که از قول یعقوب علیه السّلام : اِنّما اَشکُواْ بَثِّی وَ حُزْنی اِلَی اللّه وَ اَعلَمُ مِنَاللّهِ ما لا' تَعْلَمُون (یوسف : 86) اقتباس شده است .
◀️ شعر شکوایی فارسی از قرن سوم آغاز شده است و در آثار بازمانده از نخستین سرایندگان پارسی گوی ، چون رودکی سمرقندی ، ابوشکور بلخی و کسایی مروزی ، به رگه هایی از شعر شکوایی برمی خوریم .
◀️ شاید کهن ترین نمونه این نوع ، قصیدة دندانیّه رودکی باشد. او در این سروده از شادیها و فراخی های زندگی خود سخن می گوید و به مقایسه آنها با حال و روز پیری خویش می پردازد و از ضعف و عجز خویش می نالد
◀️ شکواییه ها اصولاً ازغم و درد سرشته شده اند، اما گاه با طنز، و حتی هجو و هزل نیز عجین اند. پاره ای از سروده های شاعران طنزپرداز و هزل سرا چون سوزنی سمرقندی و عبیدزاکانی و یغمای جندقی را، که نشان دهنده ی گلایه مندی از اوضاع و احوال روزگار است ، می توان در ردیف شعر شکوایی آورد، از جمله قطعة طنزآمیز ابوالقاسم امری ، شاعر قرن دهم ، که دربارة وضع آلوده زندان حکومتی است و شاعر با نیشخند از هجوم شپش به سراپای خود سخن می گوید.
◀️ یکی از خصوصیات شعرهای گلایه و گله آمیز، سادگی و صمیمیت آن است. شاعر از روزگار ناراحت است، از مرگ، می نالد. بنابراین شعر و کلام دلش را می گوید. در این گونه شعرها مخاطب من است. شعر را برای خودش می گوید. برای همین جنبه ی عاطفی در این گونه اشعار بر جنبه های دیگر غلبه دارد. بسیاری از شعرا که در مدح قوی هستند، این نوع اشعار سروده اند. مانند: رودكي، منوچهري، مسعود سعد، انوري
آرایه های ادبی
May 11
از رمضان خوب استفاده نکردیم
جام به ما داد، صرف باده نکردیم
سفره خود را گشوده بود خداوند
بسته به ما بود ، ما اراده نکردیم
یک شبه می شد هزار ماه جلو رفت
طرح شب قدر را پیاده نکردیم
آن طرف شهر بود منطقه نور
پل زده بودند، رو به جاده نکردیم
راه میانبر گذاشت سمت سماوات
حیف که ما فکر راه ساده نکردیم
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#رمضان
#عید_فطر
"سنت قصیدهسرایی و تبریک عید رمضان"
اگر سدههای چهارم تا ششم را دوران شکوه قصیدهسرایی در ادب پارسی بدانیم، نوع توجه شاعران به موضوعها و مضامینِ جلوهگر در قصاید، میتواند بیانگر برخی آیینها و سنتهای رایج در آن دوران باشد.
در نگاهی کلی به حدود ۳۰۰۰ قصیدهی بررسی شده از ۲۰ شاعر شاخص (بنگرید به مقالهی پیوست)، در این چندسده، نزدیک به هزار قصیده با موضوعهایی مربوط به تبریک، تهنیت، شادباش، تسلیت و تعزیت و شکایت سروده شده که نشاندهندهی برجستگیِ وجهی از شادی یا غم، در آن اشعار است. بُعد شادیانه در قصاید سدههای نخستین حدود سهبرابر جنبهی غمانگیز آنهاست؛ هرچند هرچه از سدهی چهارم به ششم نزدیک میشویم از انعکاس تبریک و تهنیت مناسبتها در ادبیات کاسته و به تعزیت و شکایت افزوده شده، نکتهای که با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی این سده، پیوندی آشکار دارد.
در سنت قصیدهسرایی، حدود چهل درصد از تبریکها و شادباشها مربوط به فرارسیدن بهار و نوروز است و پس از آن، شاعران بیش از همه اعیاد اسلامی، بهویژه دو عید قربان و فطر را تبریک گفتهاند.
سرودن شعر در تبریک این دو عید خطاب به ممدوح یا مخاطب غیردرباری، در دیوان اغلب شاعران شاخص دیده میشود؛ البته فرخی و معزی و مسعود سعد، بیش از دیگر شاعران این سهسده، به این موضوع پرداختهاند؛ با اینحال در دیوان شاعران دیگر چون: عنصری، منوچهری، قطران، ازرقی، سنایی، عمعق، مختاری، ادیب صابر، عبدالواسع جبلی، انوری، جمالالدین، خاقانی، ظهیر، کمالالدین و ... هم گرامیداشت اعیاد اسلامی نمود یافته است.
مسعود سعد در شعری مدحی و در تهنیت عید رمضان میگوید:
رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر
وداع باید کردش که کرد رای سفر
به ما مقدمهی عید فرخجسته رسید
براند روزهی فرخنده ساقهی لشکر
(دیوان، ص ۱۶۸)
در اغلب این سرودهها، عید فطر با نام عید روزه یا عید رمضان، وصف شده؛ چنانکه امیرالشعرا معزی در تبریک عید روزه به ملکشاه گفته است:
آمد رسول عید و مه روزه نام او
فرخنده باد بر شه گیتی سلام او
(دیوان، ص ۶۷۶)
و در خطاب به سنجر سروده است:
امسال در آفاق دو عید است به یکبار
بر ملت و دولت اثر هردو پدیدار
یک عید ز ماه شب شوّال و دگر عید
از عافیت شاه جهانگیر جهاندار
از میان شاعران، سنایی با توجه به گرایشش به ادبیات عرفانی، توصیفی متفاوت با دیگر شاعران مداح دارد و میتوان نوع نگاه او را آغاز تحول در تهنیت آمدن عید فطر دانست؛ شیوهای که گویا از مسیر او به غزلیات شمس راه یافته است:
آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه
هان ای هلالجویان ربّی و ربّک الله
(دیوان، ص ۵۹۴)
#عید_فطر
#قصیده
#شادی
https://eitaa.com/mmparvizan
سلام بر عزیزان
شادکام باشید
دوستانی که در سال 1402 مقام کشوری داشته اند، در گروه یا خصوصی، با ذکر مقام خود، پیام بذارند!
همچنین اگر کسانی می شناسید، که مقام آورده اند.
ما مردم شب دیده به دیدن نرسیدیم
تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم
کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم
تا حادثهٔ سرخ رسیدن نرسیدیم
خون خورده ی دردیم و چراغانی داغیم
گل کردهٔ باغیم و به چیدن نرسیدیم
زین هیزم تر هیچ ندیدیم بجز دود
شمعیم که تا شعله کشیدن نرسیدیم
خونیم و تپیدیم به تاب و تب تردید
اشکیم و به مژگان چکیدن نرسیدیم
بادیم که آواره دویدیم به هر سوی
اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم
یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم
#قیصر_امینپور
اسماعیل امینی، متولد دی ماه ۱۳۴۲ در تهرانخلاصه ای از فعالیت های ادبی :از روزگار نوجوانی به دو زبان فارسی و ترکی شعر می سروده وبخشی از فعالیت ادبی وی در حیطۀ نقد ادبی و پژوهش است.در میان گونه های ادبی به طنز تمایل بیشتری دارد و سالها با مطبوعات در حوزه های گوناگون همکاری کرده است واز جمله عضو تحریریۀ نشریات گل آقا بوده است.در جشنواره های بسیاری عنوان کسب کرده است و ازجمله در جشنواره بین المللی طنز ،به رتبۀ نخست بخش پژوهش دست یافت و در جشنوارۀ فجر نیزصاحب عنوان برتر دربخش فعالیت های ادبی شد.علاوه بر تدریس در دانشگاه و همکاری با مطبوعات ادبی، عضو شورای عالی شعر و شورای عالی موسیقی صداو سیما می باشد. و نیز با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی همکاری دارد.داوری در جشنواره های گوناگون ادبی بخشی از فعالیت ادبی وی در این سالها بوده است.در حوزۀ ترانه و تصنیف نیز آثار فراوانی ساخته که توسط موسیقی دانان و خوانندگان برجستۀ کشور اجرا شده است.
#معرفی_شاعر #اسماعیل_امینی
برای فتح منِ خسته، جنگ لازم نیست
فقط بخند تو -آری- تفنگ لازم نیست
نیاز نیست به تزریق، کشتن ما را
هوا هوای تو باشد، سُرنگ لازم نیست
به جز همین که تو در ساحلی، دگر چیزی
برای خودکشیِ یک نهنگ لازم نیست
خرابه کردنِ یک شهر را، غمت بس بود
مغول نخواهد و تیمورِ لنگ لازم نیست
دلِ گرفتهی ما را به قلب خود نسپار
که در شکستنِ این شیشه سنگ لازم نیست
سیاهمویی و لب سُرخ، یککدام بس است
که میزبان تو که باشی، دو رنگ لازم نیست
من از نگاه بیفتم، تو میروی بالا
در این مقایسه الّاکلنگ لازم نیست
بهانه کرد که چون شاعرم، هوسبازم!
بگو نخواستمت دیگر، انگ لازم نیست...
#سجادشهیدی
🍁🍃