حقوقبشرهای سوخته
خون میچکد ز داغ جگرهای سوخته
در هر طرف رها شده پرهای سوخته
خون گریه میکنند درختان بیثمر
بر شانههای شانهبهسرهای سوخته
آوار خانههای امید است و کوه غم
بر دوش زخمخوردۀ درهای سوخته
بر روی دست، نام خودش را نوشته بود
نامی نمانده است به سرهای سوخته
غزه میان بهت بشر شعله میکشد
در حسرت حقوقبشرهای سوخته
زینب تویی هنوز پرستار خستگان!
نام تو مرهم است به پرهای سوخته...
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #فلسطین | #غزه | #رفح
در سوگ ادیب و شاعر پیشکسوت عزیز شبانی به قلم دکتر خوش اقبال/ یادداشت غلامرضا خوش اقبال؛ معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس در یاد بود و سوگ دکتر “عبدالعزیز شبانی” استاد دانشگاه شیراز، ادیب و شاعر پیشکسوت فیروزآبادی
🔻🔻🔻
https://farhangi-fars.com/?p=53508
🔻🔻🔻
https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/748590/
#اداره_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
🔸
دهان صبح پر از خنده دیدم و گفتم:
غنیمت است در این روزگار خندیدن
#شفایی_اصفهانی
#صبحتان
خندان🌺🌺
برای غربت غزه
آرام گریه کن !
ای سرزمین اشک وزخم وتبسم!
وجدان انسانیت مدرن به خواب رفته است!!
آرام گریه کن !
ای غزال زخمی زمین!
مبادا چُرت بعد از ظهر شکم گُنده های مـُهر بر پیشانی عرب
پاره شود.
شعر هم
برای مظلومیت کودکان تو غزل می گرید!
شاعران
،مرثیه ی زخمواره های تو را
در چه قالبی بریزند!
کدامین واژه می تواند مرهمی بر
لبخند های خشکیده ی کودکان تو باشد،
گریه کن غزه!
وقتی وجدان های انسانیت عصر معاصر به خواب رفته است.!
آرام گریه کن !
دنیا خودش را به نفهمی زده است!
ای باریکه ی اشک و لبخند!!
موشک های وحشی صهیونیست ها ،انسانیت بلد نیستند.
دنیا پست تر از آن است که تورا بفهمد!
خاک بر سر دنیایی که برای وحشی گری قطعنامه صادر میکند،
و سازمان حقوق بی بشرش
حقی جز وتو، برای من وتو قائل نیستند!
باید
برای انسانیت مُرده ی امروز فاتحه خواند!
بر گور مُرده های متحرکی که راست راست راه می.روند و آروغ می کشند!
خاک بر سر دنیای دیجیتالی امروز
وبی هوش های مصنوعی
که پر پر شدن گلهای معصوم تو
برایش عادی شده است!!
خاک بر سر ماده و تبصره و قطعنامه های آبکی وقانون هایی که فقط نونش اعتبار دارد!
جانوران انسان نمایی که فقط پسوند انسان را برای خود یدک می کشند!
گریه کن غزه ،
نه برای مظلومیت کودکان و ضجه های مادران و دخترانت،
بلکه برای وجدان هابی که مرده اند،
برای اراده هایی که بی اراده شده آند!
آرام گریه کن !
مبادا خواب خوش دنیا به هم بریزد!
دنیای معاصر خفه خون گرفته است!!
بیت بیت غزل های تو پرپر شدند,
شاعران پُست مدرن ککشان هم نگزید!!؟
آرام گریه کن!
انسانیت معاصر به خواب رفته است!!؟
شعر را باید خشاب خشاب پُرکرد وبر سینه ی دشمن کوبید!
ای غزل زخمی زمین,
آرام گریه کن !
بگذار همه ی وجدان های تاریخ
بخوابند..!!!؟؟
#حسین کیوانی
برای فلسطین مظلوم وغزه غریب
نامه های مهر
(به بهانه ی نامه ی جدید رهبری فرزانه به دانشجویان حامی فلسطین)
دوگانه نامه کرد هان یگانه ی خبیر ما
امید ما،عمید ما، بشیر بی نظیر ما
دوگانه نامه کرد او، به پاپِ تن ستوه نه
به راهبان غارها به کاهنان کوه نه!
دوگانه نامه کرد او، به ارض ارزروم نه
به شار نه، به راش نه، به رام نه، به روم نه
نه خام خامه بینمش که فخر چامه سر کند
نه کال کلک دانمش که عجز نامه بر کند
نه نامه کرد این که من فلان بِن فلانی ام
که اردشیر اولم، تُروچپال ثانی ام
نه فال بر محال زد، نه کار بی درنگ کرد
نه پیک تُرش و تیز را گسیل بر فرنگ کرد
نه درفکند هول جان به غازیانِ تلخ وش
نه باج بست بریمن، نه جزیه خواست از حبش!
نه این کنم نه آن کنم، نه حکم بر تَتار کرد
نه نامه کردبر قطر، نه من منم قطار کرد!
چه نامه ای که عطر آن شکسته باغ اطلسی
گشوده ترک ِ تازه رو گلابدان پارسی
که بوی طیب جوهرش، که مُهر مِهر بردرش
نه نامه بر نه جارچی، که قلب ها کبوترش
که قلب ها کبوترش، نه نامه بر نه جارچی
نه صبحی نقاره زن، نه شبروِ چپارچی
چه داشت در میان جان چه بود متن نامه اش؟
که عطر خوب همدلی وزید از شمامه اش
شنید گوش حق شنو پیام دلنواز را
که خواند او به دین حق جوان پاکباز را
نشانه بود از قُران، به نامه ی عطوف او
چرا که هست بر نُبی، نگاه او وقوف او :
که نامه ی خردوران که مشق کاهنان بخوان
نوشته در کتاب دین، هم این بخوان هم آن بخوان
که می رسد پیام ها ز میسره ز میمنه
بشارت است بر کسان که " یتبعون احسنه "
توغرب را به عقل بین، توشرق را به دل نگر
ولی به بلبشوی شَر، دوگانه شان خجل نگر
که فتنه است در جهان، بسا که دین مُلوَّثا
که نیست حق به روشنی، که باژگونه گون بسا !
الا تو نور دیده ام که در پی حقیقتی
بدان که نیست برگذر عتیقه شیء قیمتی
به جز به جد وجهدِ خود، به اصل حق نمی رسی
که شبهه ناکِ آن بسا، مَشوب و مُشتبه بسی
غلامرضا کافی
بشنو برادر سوز فریادِ رفح را
در بین موج شعله ها دادِ رفح را
بار دگر جلّاد ،بیرحمانه سوزانْد
لبخندهای کودک شاد رفح را
زین غم دل بیتاب هر جنبنده ای سوخت
آورْد تا در خاطرش یاد رفح را
دردا نمی گیرد کنون بر شانه ی خویش
دنیا لوای سرخ امداد رفح را
آهِ دل این قوم می گیرد به زودی؛
در موجی از خون، جان جلّاد رفح را
﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾
#غزه
#رفح
#مرگ_بر_اسرائیل
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۳/۳/۹