eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
292 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــــــــ خرابات ▪️خرابات هم از کلمات رمزی و نمادی در شعر حافظ است. سنائی و عطار و حافظ این کلمه را از معنی پست و حقیر و زشتِ آن تجرید کرده و مفهوم بسیار عالی و شریف به آن بخشیده‌اند. این هم قدرت شاعر را در تصرف در معانی می‌رساند و هم توانائی او را در تصرّف در نفوس و افکار مردم نشان می‌دهد. خرابات به گواهی جمیع نصوص و متونِ تاریخی جایگاه عیاشان و هرزه‌گردان و بدکاران و مُقامران (قماربازان) بوده است. لفظ خرابات هم این معنی را تأکید می‌کند، یعنی از لحاظ اخلاقی ویران‌ترین و پست‌ترین جائی بود که ممکن بود در شهری پیدا شود: هم خراب از لحاظ ظاهری، زیرا مقررات اجتماعی اجازه نمی‌داد که چنین جائی در محل معتبر و مرغوبی باشد و بنای خوب و آبادی داشته باشد و هم از لحاظ معنوی؛ زیرا محل فساد و تباهی و خرابی بوده است. حافظ و شاعران پیش از او با پیوندی معناشناسی و با یک دستکاری ماهرانه که تنها از نفوس ابداع‌گر و خلّاق ساخته است، خرابات را به آرمانشهر و مکانی مقدس و آباد و معمور از جهت معنوی و روحانی تبدیل کرده‌اند. توانائی حافظ در این است که هم به معنای اصلی پست و نکوهیده آن و هم به مفهوم والای آن از نظر خود اشاره می‌کند: در خرابات مغان نور خدا می‌بینم وین عجب بین که چه نوری زِ کجا می‌بینم خرابات مغان را هم تجلی‌گاه نور خدا می‌داند و هم تعجب می‌کند که چه نور والائی از چه جای نامناسبی! و نیز می‌گوید: در عشق خانقاه و خرابات شرط نیست هرجا که هست پرتوِ روی حبیب هست آئینهٔ جام شرح مشکلات دیوان حافظ شادروان استاد عباس زریاب خوئی درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ
آینه هم پرفریب از آب درآمد آه، رفیقم رقیب از آب درآمد عاشقی‌ام شهره شد میان اهالی بس‌که به کوی تو سیب از آب درآمد! حوض به فوّاره هم نبست امیدی بس‌که فرازش نشیب از آب درآمد شیخ که سجّاده روی آب می‌انداخت عابد مردم‌فریب از آب درآمد دل به فدای کسی که بر لب دریا تشنه شد و بی‌شکیب از آب درآمد... شعر نوشتم برای ضامن آهو قافیه‌اش هم غریب از آب درآمد
هر کس که میِ عشق به جامش کردند از دردی درد، تلخ‌کامش کردند گویا همه غم‌های جهان در یک جا جمع آمده بود، عشق نامش کردند
کانال اشعارخانم دکتر سیده اعظم حسینی https://eitaa.com/SayyedeAzamHoseini1
عشق، ساده و پیچیده از فاضل نظری این قدر میندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی، باز گرفتار زمینی مهتاب، به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه، کافی است ببینی ای عقل، بپرهیز و مگو عشق، چنان است ای عشق، کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین‌سریِ دوزخیانی هم باغ سبک‌مایه‌ی فردوسِ برینی ای عشق، چه در شرح تو جز عشق بگوییم؟ در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی! آن‌ها، نظری، ص ۵۷.
هنیآ لک مردی از سرزمین قدس وقیام بار دیگر به خاک و خون افتاد با نفوذ دوباره ی صهیون روی آیینه خط خون افتاد ......... عالم از مرگ سرخ اوامروز رخت سرخ حماسه می پوشد گرچه افتاد قامتش برخاک خون سرخ حماس می جوشد ............ بار دیگر گلی بهار آور ازگلستان یاس پر پر شد قهرمان ومجاهدی دیگر از سپاه حماس پر پر شد .............. خط خونی کشیده شد این بار از دیار بزرگ ایرانی تا فلسطین ادامه پیدا کرد این خط سرخ با سلیمانی ......... سوی قربانگه شهادت باز رفتی ورسم عاشقان این است خون سرخ «هنیئه ها» امروز رمز آزادی فلسطین است القدس اسماعیل هنیئه
https://eitaa.com/joinchat/1689059507Cfb33fdbdc3 لینک کانال اشعار حسین_کیوانی
در زندگی مطالعهٔ دل غنیمت است خواهی بخوان و خواه مخوان! ما نوشته‌ایم
قطار در هیجان گذشتن از پل و بعد... كنار ریل تو بودی و شاخه‌ای گل و بعد، گلی رها شده بر آب، چند ماهی سرخ صدای گنگ قطاری كه رد شد از پل و بعد... مرا ببخش به گل‌های سرخ بی‌روبان و عاشقی که چنین ساده، بی‌تجمل و بعد... گریستم به روی شانه‌ات، ندانستم که کتف‌های تو تُردند و بی‌تحمل و بعد... به چشم نیلی تو آسمان حسادت کرد به من نداد کمی فرصت تغزل و بعد... کنار پنجره با روسری آبی خود به گریه می‌افتد، زود و بی‌تأمل و بعد... زنی که سمت گل سرخ را نشان می‌داد به مرد گم‌شده در شیشه‌های الکل و بعد... همان زنی که گل سرخ را تعارف کرد و زود پرپر شد، مثل عمر یک گل و بعد... گلی رها شده... یک زن که خیره مانده هنوز به سایه‌روشن یک مرد گنگ، یک پل و بعد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیا و حال خوب و خوشش عاید شما ما را برای شعر و غزل آفریده اند 🌱