شب که آرامتر از پلک
تو را میبندم
در دلم طاقت دیدارِ تو
تا فردا نیست ..
#محمدعلی_بهمنی
4_5935833231877211332.mp3
4M
🔥نقش فرش دل ...
وزن
مستفعل مستفعل مستفعل مستف
=(مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن)
خواننده : علیرضا قربانی
آهنگساز : تهمورث پورناظری
شعر : محمد علی بهمنی
#باآرزویسلامتیبرای
#استادمحمّدعلیبهمنی
#شاعروغزلسرایایرانی
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
بر من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
بس که گره زده به گره حوصله ها را
یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را
🎼
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای شعر امام رضایی معروفِ زنده یاد استاد محمدعلی بهمنی
🔸زنده یاد محمد علی بهمنی: در سفری که با همسرم به مشهد داشتم، در شب تولد اقا وقتی برای زیارت به حرم امام رضا (ع) رفته بودیم، به دلیل ازدحام جمعیت نتوانستم برای زیارت نزدیک ضریع امام رضا(ع) بروم.
🔸من از این زاویه به این موضوع نگاه کردم که بعد از سالها به مشهد آماده ام و حق من است که مرا را برای زیارت راه ندهد.
🔸وقتی داشتم به گنبد امام رضا (ع) نگاه میکردم این شعر به ذهنم آمد:
شرمندهام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار میکنم که من – این های و هوی گنگ-
ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان همیشهام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
یا مجتبی حسن
نازم دلبر مرا با همه حسن محشرش
خاک نشین و ساده جان نیست به کس تکبرش
آبخور غزاله ها نیم شکفته چشم او
مرتع باز آهوان دشت لطیف خاطرش
نیست بلیغ آن چنان : نسخه ی روی او بهشت
گل زده است آینه از چه نهم برابرش؟
خاک نعال او منم، درکف پاش چشم من
خار به چشمم آن عبا تنگ گرفته در برش
نقض نکرده عصمتش،خون مباح عاشقان
خاصه که نیست غیر از این هیچ گناه دیگرش
وه که چه عاشقانه شد وصف کریم اهل بیت
بی صله نیست این غزل گر برسد به محضرش!
دست شریف زادگان باغ چهار موسم است
درشب برف چله هم هست امید نوبرش
هیچ نمی برد دلم راه به سوز مرثیه
بس که نشاط می دهد روضه ی ذوق منظرش
" گوهر پاک از کجا عالم خاک ازکجا؟ "
هرکه به خاک جویدش خاک مزار برسرش!
شیر نمی درد چنین حنجره ی شکار را
زهر به کامم این غزل، شیر بریده حنجرش!
طشت به لعل می برد موج کدام گوهر است؟
جوهر اشک خواهرش یا جگر مطهرش
خوبترین حادثه میدانمت
استاد محمدعلی بهمنی از سرآمدان غزل معاصر نیز "پشت پا به اهل دنیا زد و رفت". بهمنی در کنار زندهیادان سیمین بهبهانی، منوچهر نیستانی و حسین منزوی از پیشگامان جریان "غزل نو" بود؛ شاعری راهگشا، جریانساز، تاثیرگذار با شعرهایی پرحس و حادثه. شماری از زیباترین، صمیمیترین و ماندگارترین غزلها و ترانههای این روزگار را به یادگار گذاشت و افزون بر این، زمینهساز ظهور موجی نیرومند از غزلهای "بهمنیوار" شد و نیز مایهبخش نگاه تغزلی خاصی در فضای شعر جوان امروز. مثل سیمین در کمالبخشی به غزل نو روایی نقش بسزایی ایفا کرد و نیز در گسترش غزل با اوزان بلند، و عطر صمیمیتی دل انگیز را در فضای ترانه و تغزل پراکند. رفتار چابک ذهنی- زبانی او در غزل، سرمشق نسل جوان ادبی امروز شد و تالی و توالی وسیع یافت. صرفنظر از برخی غزلهای متوسط و سنتنمون، اغلب آثارش شکل و شناسنامهی امروزی دارند. او نیز مثل منزوی برخی از معیارهای بلاغی شعر قدیم را ماهرانه در خدمت فضاسازیهای تازه به کار گرفت و در این راه توفیق بسیار یافت. برخلاف بیشینهی غزلهای پرمایه، نوآورانه و نخبهگرای سیمین که به دلیل غرابت موسیقیایی یا فضاسازیهای غریب، متاسفانه قبول عام نیافتند و فراگیر نشدند، آثار منزوی و بهمنی قلمرو های وسیع عواطف و علایق مخاطبان را در سطوح مختلف درنوردیدند و به مبانی و معیارهای جمال شناختی غزل، روحی تازه دمیدند.
در سالهای دور در محافل و مجامع ادبی چند باری با او دیدار و گفتگو داشتم و دریافتم که چقدر مثل شعرهایش روحی جذاب و جمالی دارد و مالامال است از صفا و صمیمیت.
افسوس که دانشکدههای ادبیات با سردمداری استادان کهنگرای دهههای اخیر که اوج تجدد و تحول در غزل را صرفاً در آینهی آثار شهریار، رهی، سایه یا تجربههای نخستین سیمین میدیدند از مرزهای مالوف و مرسوم جمالشناختی سنتی فراتر نرفتند و دهههای متوالی از رایحهی حس و حضور آثار امثال سیمین و منزوی و بهمنی بیبهره ماندند.
فقدان غمانگیز استاد بهمنی را به خانوادهی ایشان و نیز خانوادهی بزرگ ادبی ایران زمین به ویژه شاعران جوان و جویای راه، صمیمانه تسلیت میگویم.
شک ندارم که در جهان فراسو هم: زنده است و به غزل فکر میکند
دکتر محمدرضا روزبه ۱۰ / ۶ / ۱۴۰۳
آنروز که دل به دست حوا دادم
پرسید شما ؟ جواب دادم آدم
لبخند زد و گفت بیا سیب بخور
از هول حلیم توی دیگ افتادم
#خلیل_جوادی
ای شیوه ی لبخند تو شیرین حرکات
از مهر تو شد زمین پُر از آب حیات
هستی همگی بوی محمد می داد
وقتی که فرستاد خدا هم صلوات
#حسین_کیوانی
#صلوات
مدايح_محمدي_در_شعر_فارسي.PDF
2.39M
"مدایح محمدی در شعر فارسی"
احمد احمدی بیرجندی، از پژوهشگران شعر دینی است که کتابهای متعددی در حوزهی برگزیدهی اشعار شیعی و منقبتی منتشر کرده است. هرچند تالیفات او صرفا گزینشی تذکرهای از اشعار مذهبی پارسی است، نوع انتخاب متنوع او در آثار منتشرشدهاش، نگاه علاقهمندان به شعر دینی را به این گزینهها جلب کرده است.
مجموعهی مدایح محمدی، گزیدهای از اشعار ۳۶ شاعر پارسیزبان در ستایش رسول آخرین(ص) است که از سدهی چهارم تا دوران معاصر را در بر میگیرد. البته، به دلیل محدودیت اشعار، نام بسیاری از شاعران شاخص این حوزه، از قلم افتادهاست؛ چنانکه فقط در سدههای نخستین، میتوان ابیات آغازین ورقه و گلشاه عیوقی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی و ابیات شکوهمند سید حسن غزنوی در ستایش پیامبر را بر این مجموعه افزود.
#احمد_احمدی_بیرجندی
#مدایح_محمدی
https://eitaa.com/mmparvizan
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
🔹انا الیه راجعون🔹
فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..
فَلَک میریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش میکشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاریست
یکی با گریه میگیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال میخواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و میچرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را
#محمدحسین_ملکیان