🌺✤════════════
استغفرالله ربی و اتوب الیه
میخواستم از خواب بگویم،
از بیداری
از مرگ
از احوال
از ترش رویی
از بداخلاقی و خوش اخلاقی!
شاید دیگر زیاد به بداخلاقی و خوش اخلاقی کسی کاری ندارد، شاید دیگر مسئله ی اخلاق وسط نیست...
نمیدانم، شاید دیگر کسی خود را نیازمند اخلاق نمیداند و مسئلهای با آن ندارد!
و اما اخلاق...
من هم فکر میکردم کاری با آن ندارم ، اما گویا او جزء زندگی من است و تأثیر میگذارد،
نقش آفرینی میکند و حتی رو به سوی آینده است...
اما چیست؟ آیا احوالات ماست؟ آیا نوع فکر ماست؟ حرف هایی است که میزنیم؟ نگاهی است که میکنیم؟
از خُلق می آید... از خلق و خو،
از خوگرفتن می آید...خو گرفتن با چه؟
خُلقی که گاهی عالی است و بسیار شاداب و مهربانُ دلسوز و چندی بعد آنچنان ضدش عمل میکند که تو حتی خودت هم درمیمانی از آنچه دیده شد، چه برسد به دیگران...
پس ما کیستیم؟
با خودمان چکار کنیم؟
به کجا پناه ببریم تا پیدا شویم و به داد خودمان برسیم؟ نگاهی کنیم، خودمان را پیدا کنیم، آرام آرام سخنی بگوییم تا شاید فهمیدیم کیست! چه میخواهد که آنقدر گیج میزند و به این سو و آن سو پناه میبرد اما پناه نمییابد ...
و عجیبتر از گذشته نسبت به خودمان بیاعتماد میشویم که من کیستم !!!
آن آدم دلسوز و ایثارگر و مهربانم یا لحظهای بعد آدمی متکبرِ لجوجِ خودخواهِ بداخلاقم که عُقده ی تمام ایثارها و مهربانی هایی که کردم را لگد مال میکنم و چیزی باقی نمیگذارم ...
من ایثارگرم یا خودخواه؟
به چه میخواهم برسم؟
به کدام هدف؟
کدام سو نگاه میکنم؟
خُلقم ، اخلاقم چیست...
و چرا آنقدر تضاد...!!!
...خودم را کجا میتوانم پیدا کنم؟
در کدام سو میتوانم دوای دردم باشم
و التیام دهم این اسب وحشی زخم خورده را...
✍#آه
@gharare_andishe
1.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... گویی گریه های مادر است که پناه امروزِ ماست..
گریه هایی از جنس غمی جانگداز برای گشودگی و وسعت جان انسانها..
حاضر شدن در آن وسعت در نگاه مادر است و چنان نگاهی به تاریخ دارد که حیاتی برای بشر میگشاید...
@gharare_andishe
شان مادری در نگاه امروز، صرفا نقشی است که یک زن برای فرزندانش ایفا میکند.مدتی به نگه داری و مراقبتِ فرزندانش میپردازد و با یادگیری مهارتهای فرزندپروری به زعم خویش به تربیت آنها میپردازد و با آرزوهای ساخته و پرداختهی خود فرزند را راهی جامعه میکند. اما در نگاهی دیگر مادری را میتوان نوعی فضا فرض کرد. مادر موجودی است که میتواند بنای فضای رشد و بالندگی را ترتیب دهد.او به جای درگیر شدن با روشهای تربیتی متفاوت و غالب کردن ارادهی خود به شخصیت فرزند، به تمهید شرایط تحقق گوهر وجودی فرزندش میپردازد. در این نسبت مادر صرفا در طلب و تمنایی قرار میگیرد تا ارادهی خدا به میان آید. در واقع مادر منتظر است تا راه شکوفایی فرزندش به او نمایانده شود مادر مأوایی است تا در پناه او قصهی فرزند محقق شود....
✍#مصیر
@gharare_andishe
🌼✤════════════
چه روز خوبی بود
زمانی که چشم گشودم خودم را در آغوش پر از مهرش یافتم. از او پرسیدم کیستی؟
با لطافت که از محبتش نشات می گرفت جواب داد "رحمت"
از آن روز همه جا باهم بودیم
همیشه دوست داشتم به تنهایی نخورم حتما او را مهمان سفره ی خودم کنم
پرسیدم این چیست؟ چرا نمیتوانم بدون تو از آن چه دارم استفاده کنم؟
به زیبایی نگاهم کرد و جواب داد "جود، بخشش"
زمانهایی میشد که حتی از آنچه مال خودم بود و بیش از آن نداشتم صرف نظر کنم و با تمام وجود به او هدیه کنم
باز پرسیدم این چیست؟
مهربانتر از قبل جواب داد "ایثار"
پیش می آمد که فشاری وارد شود اما سعی می کردم اخم به ابرو نیاورم. با اینکه وجودم را فرا می گرفت اما معنی آن را نمیدانستم
پرسیدم چیست؟
معنا دار نگاهم کرد و با ملایمت گفت: "مقاومت"
زمانی که از نزدم دور می شد
فراقش قابل تحمل نبود "آن ها" برایم چون سال می گذشت و در عین حال کارهایم زمین نمی ماند اما با او بودن چیز دیگری بود
وقتی می آمد تمام تنهایی ها از صفحه ی وجودم پاک میشد و با تمام وجودم در خدمتش بود
با نگاه معنا دارم فهمید سوالم چیست
با نگاه زیبایش جواب داد "انتظار"
اینجا بود که گفت: وقتش فرا رسیده
متحیر نگاهش کردم و گفتم وقت چه؟ کجا؟
گفت: دنیا
جایی که آنچه داری با تمام ابعاد به ظهور میرسد
و آهسته گفت:جایی که ارزشت را فقط اوحدی از افراد درک می کنند و به آن پای بندند.
اما تو در هر حال سرشار ولبریز از محبتی
رفتارها تغییرت نمی کند
چون خودت هستی.
"مادر"
نگرانی تمام وجودم را گرفت
با نگاهی که التماس با آن آمیخته بود
نگاهش کردم
این موقع بود که گفت: از اینروست که بهشت زیر پای توست.
🖊#معمای_هستی
@gharare_andishe
▫️#جلسهی_متنخوانی_و_گفتوگو
پیرامون کتاب "انسان ۲۵۰ ساله"
▫️فصل چهارم: حضرت فاطمه الزهرا "سلام الله علیها"
🕰سه شنبه ۳۰ آذر، ساعت ۸/۳۰
▫️لینک ورود به جلسه
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/kherad
@gharare_andishe
❀❀
بسم هو
دلم لرزید بسم الله الرحمن الرحیم
سید مرتضی می گفت عهد کردم که دیگر حدیث نفس نگویم ، آیا من می توانم عهد کنم؟
عهده دار باشم عهده دار اینکه توهم را...
عهده دار اینکه با قلبم کنار آیم و اجازه دهم که بیاید و... استغفرالله ربی و اتوب الیه
لای کتاب را باز کردم، یامن یعطی من لم یسئله
از خط اول گویا نویسنده را می شناختم
انگار کاملا آن کلمات را لمس کرده بودم ،هرچه جلوتر می رفت، حقیقی تر بود. گویا کاملا می توانستم جای او باشم.
نه، نمی توانم بگویم او بودم یا هستم و نه می توانم بگویم شخصی بیرون از ماجرا که احساس جالبی دارد...
این چه رازی است که نمی فهمم! هرجمله ای که می گفت، گویا کاملا ... نمی دانم کاملا چه؟
گویا شاهد آنها هستم.
از آنچه دیده بود می گفت و چقدر زنده، گویا او هم برایش عجیب است که حیات وجود دارد، گویا برای او هم مسئله است، خیلی چیز ها، نفس، زن بودن، بودن، ماندن، لبخند، حرکت، آفریدن، زندگی و هزاران چیز....
حرف مادر شهید شد، حرف انقلاب، حرف پایداری، حرف ایستادگی، حرف از یک وجود،
یک...یک چیزی که وجود دارد، نفس می کشد، داد می زند، زنده است، صدا دارد، دعوت شاید میکند و ...و... و...
از انقلاب گفته شد، از مادری که ایستاده نگران و مدافعش...
فکر می کنم تنها مادران شهدا هستند که ناب و نایاب و دست نخورده باقی مانده اند، خالص و زلال و واحد و حتی نزدیک، دست یافتنی، نه دور...
و اما کدام انقلاب؟
کدام انقلاب درد من است غم من است بغض من است
منی که نمی دانم کجا هستم و دفاع مقدس کجاست!
جنوب بغض من است، صدای بی سیم هایی که ضبط شده، لباس هایی که جامانده، سربند هایی که باد فقط تکانشان می دهد....
اینها روزی زنده بودند، حیات داشتند، بهترین حیاتی که می توان در عالم متصور بود...هرچند مادفاع مقدس را، فریاد تمام آن رزمندگان را، تکبیر هایشان را، چشم هایشان، لبخند هایشان، نوحه هایشان، چهره های خاک و خولی یشان، عرق هایشان، ایثار هایشان، رفاقت هایشان را، سجده و قنوت هایشان، نجواهایشان، هوا و نسیم سحری یشان، دویدنشان، آینده یشان را، خدایشان را، وجودشان را ....تاریخ کرده ایم، هرچند تمام آن عظمت هارا عکس و چفیه و سربند کرده ایم و در موزه خاک می خورند.
می گفتم...آن مادر شهید گویا خود راز است
راز انقلاب، راز دفاع مقدس، راز نفس کشیدن ایران بعد از رفتن تمام آن...
چقدر عجیب بودند! چقدر عجیب رفتند! و چقدر عجیب هستند!
و این بس عجیب است که صدایی به گوش می رسد
ندایی سر می دهد
ادخلوها بسلامٍ آمِنین
💎 #تنها_گریه_کن
آری هوالحق
هنوز می توان زنده بود...
🌷 ⃟⃟ 🌷 ⃟ 🌷══════════
🖊#او
@gharare_andishe
#سخنِ_نویسنده
بحث از اخلاق است. اما نویسندهی این سطور واعظ نیست و قصد وعظ و نصیحت ندارد. هرچند همهی ما به موعظه و نصیحت نیاز داریم، مع هذا وقت، وقتِ اندرز نیست.
اکنون موعظه اگر بتواند دل و جان را برانگیزاند و تکانی در وجود اشخاص و گروهها پدید آورد اثرش بیشتر تسلیبخش و آسوده کردن خاطرها و ایجاد حسِ رضایت از کار و بار خویش و قبول وضع موجود است....
#معرفیِ_کتاب
📚اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی
🖊نویسنده: رضا داوری اردکانی
@gharare_andishe
قرارِ اندیشه محفلیست برای دوباره دیدن....🦋
اینجا، فضایی است که با همدلی، دوستی، مهر وشفقت پیش میرود، به دنبال چشمی است که ببیند و زبانیست که بگوید.
🍀و چشمانتظارِ حضور انسانهاست تا با یافتِ آنها، شرایط ظهور و تحقق "حق" فراهم شود...
@gharare_andishe
"و سلامُ علیه یومَ وُلِدَ و یومَ یَمُوتُ و یومَ یُبعَثُ حیاً"
زن به مثابه موجودی است که میتواند بیافریند. میتواند آب و هوایِ فضای زندگی را تمهید کند و با مهر و شفقتی که در روح او جاریست، عالم را در مدار حقیقت قرار دهد.
جدای از روحش، جسم او نیز فضاییست برای آماده شدن برای حیات. بطن او زندگیبخشِ انسان است و دارای چنان شأنی است که میتواند محل دمیدن روحِ فرستادهی خدا باشد.
#عیسی_بن_مریم
#زن_اندیشی
@gharare_andishe
💎عطر تو ای سرزمین بر من عجب آشناست...
گویی از دور میتوان عطرش را استشمام کرد! به سویش رفت و مسجدی که حول آن مبارک شده را در آن میان نظاره کرد!
که اکنون ناامن ترین مکانهاست!
شاید برکت در مقاومت چند صد ساله ای است که اهل آن از خود نشان داده اند!
ماندن و ایستادگی در سرزمینی اینچنین نا امن!
و چقدر این معادله عجیب است! هنوز هم تیر و کمان داوود است که سپاه جالوت را عقب میزند و همچنان خانه، خانه است!
قدس، همان سرزمین مقدس حاج قاسم ها که به اسم أرض موعود، أهل آن را از آن می رانند!
اما گویا این معادله عجیب به شگفتی و عظمت گشایش آن است و جهان مردان و جوانمردان را به سوی خود میخواند!
به وعده دیداری که گویی بشارتی بزرگ در دل دارد...
#جهان_مرد
#فرمانده_سپاه_قدس
@gharare_andishe
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♣️رزمندهگان بدون مرز، استعارهایست از آن گونه سیاست ورزی که در جهان و سیاستِ امروز، بی معنیست.
در جهان امروز که مرزها حصاریست بر تن ملتها و منابع طبیعی و انسانی دستخوش تصرف و غلبهی انسان شده است و سیاست صرفا راهیست برای به چنگ آوردن آنها از هر راهی و با هر شیوهای، در سرزمینی و در عالَمی، مردان و جوانمردانی به ظهور رسیدند که بالهای مهر و حب و شفقتشان زیر قدوم هر انسانِ مظلومی گسترده شد و صدای آه و فغان هر ستمدیدهای خواب شب را از آنان ربود. آری! آنان همان رزمندگان بدون مرزند....
#سیاست_مهر_دوستی
@gharare_andishe