اگر به زمان احوالی توجه کنیم، میتوان گفت "عالَم سحر" که پس از شب و تاریکی مطلق و قبل از صبح و روشنایی مطلق قرار دارد، وقتِ نظر به معنا در مصادیق است و یا دیدن وجود در موجود است.
در گاهِ سحر، نه مانند شب به عدمِ مطلق یا وجود مطلق نظر میکنیم و نه مانند روز درگیر جلوههای آن در کثرتهاییم؛ بلکه سحر امکان آیندهایست که بشر به دنبال آنست. شاید گشودن راه برای رهایی از روز و زمان ایضاح و روشنی مطلق و عدمِ رجوع به گذشته، حاضر شدن در وقتِ سحر یا عالم سحر است.
در تاریک روشن سحر، امکان بنای عالَمی از جنس آینده یا پسفردا وجود دارد. از جنس آنکه آدمی نه مقهور فهم و روشنی و معلوم بودن هر پدیده است و نه در انفعالِ ارتباط با معنای کلی قرار دارد؛ بلکه در افقی سکنی گزیده میشود که به جای معلوم بودن و معلوم کردن مجهولات، همراه با پرندهی خیال، پرواز میکند و مرزهایی را فتح میکند که در فکر و عقل عادی نمیگنجد.
به عبارت دیگر زندگیِ قدسی در مصادیق زمینی و مادی است و نظر به باطنِ ظاهر و نسبت با ظاهرِ باطن....
و البته دیدنِ هموارهی عجز و فقر خویش در نسبت با حق...
#عالَم_سحر
#پس_فردا
#آینده
✍#مصیر
@gharare_andishe