eitaa logo
قرار اندیشه
243 دنبال‌کننده
502 عکس
239 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
هر رخداد از آن‌جا که می‌تواند به راحتی با عقل عادی و روزمره به دام تحلیل گرفتار آید و به سطح رد و اثبات تنزل یابد، نیازمند کلمه و کلام است. گویا شان حقیقی کلمات آن‌ست که بتوانند بر حق بودن ماجرا شهادت دهند و شواهد مختلفی بر آن اقامه کنند؛ به بیان دیگر کلمه وجوه مختلف اتفاق را روشن و مبین می‌سازد و به آن عمق می‌بخشد و آن‌ را از اسارت قالب‌های برساخته آزاد کرده و در هر زمانی به آن معنایی تازه می‌دهد و از این جهت شاید بتوان گفت حیث تذکری اتفاقات را برای آدمیان به نمایش می‌گذارد. از جهتی دیگر کلمات و جملات انسان‌ها را متوجه جریان همان رخداد در هر لحظه‌ی زندگی خود می‌کند و نقش تاریخی هر انسان را، در اکنون او نشان می‌دهد. به همین معنا می‌توان دریافت که چرا می‌توان گفت "کلُّ یوم عاشورا و کلُّ ارض کربلا". شاید بتوان گفت، کلمه نگهبان رخداد است.... @gharare_andishe
🖋ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ نون سوگند به قلم و آنچه مى ‏نويسند. ▫️در روزگاری به‌سرمی‌بریم که نوشتن و قلم‌زدن نوعی تکنیک به‌شمار می‌رود؛ اطراف ما را انبوهی از فضاهای مهارت‌افزایی جهت نوشتن و "نویسنده‌شدن" فراگرفته به طوری‌که شاید نتوان حتی به یک مورد برخورد که تلقی دیگری از نوشتن و نویسندگی داشته‌باشند. گویا امر نوشتن به داشتن شغل تقلیل پیدا کرده و افراد با فراگیری تکنیک‌های نوشتن و چاشنی استعداد می‌توانند به انبوهی از تالیفات دست‌یابند. تالیفاتی که معمولا فاقد نقطه‌‌ی اثر ماندگار و پایدار در جان خواننده است و نویسنده صرفا با کمی تسلط بر منطق بازار می‌تواند، کلمات خود را بفروشد. در این حال گویا نویسنده‌گی و بیزینس تفاوت چندانی با یک‌دیگر ندارند. ▫️ممکن است در برخی موارد نوشتن نوعی ژست و یا رومنس باشد که نویسنده صرفا واگویه‌های شخصی خود را در فضاهایی خاص با نوعی انزوا و خودبرتربینی نسبت به جامعه بیان‌می‌دارد. در این حال نویسنده فردی به دور از جامعه، بدون ارتباط با اقتضائات زمانه با ظاهری عجیب و غریب در کافه‌های‌شهر پرسه می‌زند و به دنبال آن‌ست که کسی سخنان او بشنود و بیاموزد. ▫️اما گویا امر نوشتن با جایگاه "قلم" و "کلمه" نسبت عمیقی دارد. "کلمه" چنان امکانی را برای نویسنده فراهم می‌کند که او می‌تواند تاریخ را روایت کند و حتی تاریخ‌ساز باشد. و "قلم" که امکان جاری شدن کلمات و منقوش و مکتوب کردن آنها را فراهم می‌کند و بود انسان را به چشم او بیاورد و "نویسنده" نیز بدون آنکه مشغول کلمه‌پردازی و جملاتِ هر چه بیشتر ادبی و استعاری شود و کلمه و قلم را ابزاری برای تحقق اراده‌ی خود بداند و دل‌خوش به شهرت خود داشته‌باشد و با نوشتن صرفا حس زیبایی‌شناختی خود را ارضاء کند؛ متن خود را محل بروز و ظهور "حقیقت" می‌داند. 🖊به عبارت بهتر نویسنده در نسبت با جایگاه حقیقی "قلم"، و همراهی با مردم از موضعی همدلانه راوی وجود آنها می‌شود و این‌گونه میان حقیقت و خواننده واسطه می‌گردد. در این حالت است که انسان نوشتن را نوعی زیست می‌داند، نحوی زندگی کردن که اقتضائاتش را تمهید می‌کند تا بتواند حقیقت را ملاقات را کند و این ملاقات را مکتوب کند. در این حالت اثر راه خود را می‌رود و سخنش به گوش اهلش می‌رسد و این‌گونه شاید جایگاه قلم و کلمه، نوشتن و نویسنده در دورانی که همه چیز از جای خود دورشده، واضح شود. 🖊 @gharare_andishe
لالی عمومی سیدعلی-پسرم- گهگاه خودش را به خواب می‌زند. طبق یک قرار نانوشته در اینطور مواقع من باید همه تلاشم را بکنم برای شکستن مقاومت او. اگر پِقی بزند زیر خنده، بازی تمام شده و من برنده‌ام! مشخص است که در این بازی، گاهی من می‌برم و گاهی سیدعلی. اما آن وقت‌هایی که تصمیم قطعی به بُردن دارم، می‌روم سراغ نقطه‌ ضعفش. حرف‌هایی می‌زنم که مطمئنم در برابرشان تاب مقاومت ندارد. حرف‌هایی که واکنش به آن حتمی است..می‌خندد و دستش رو می‌شود. گاهی جامعه- به هر دلیلی- تصمیم می‌گیرد خودش را به خواب بزند. یعنی اراده می‌کند به خوابیدن یا نمایاندن خواب؛ نه آنکه بخوابد و بی‌اراده شود. اینجاست که یک پرسش دامن‌گیر من می‌شود: برای شکستن این خوابِ تصنعیِ جامعه، چه باید کرد و چه می‌شود کرد؟! جامعه روی چه چیزی حساس است که بابت آن حاضر می‌شود از خیرِ کیف و کوک خوابِ «جهان مصرفی» بگذرد؟ اسرائیل دوباره کودک‌کشی را آغاز کرده. آمریکا هم در یمن آتشی افروخته به امید آنکه زبانه‌اش برسد به ایران و اگر نه، دست‌کم دودش برود در چشم ایرانی! رسانه‌های بازتاب دهنده‌ی این جنایات تصاویری بس دردناک منتشر می‌کنند. ولی بخشی از جامعه در برابر جنایت‌های پدیدار بر صحنه‌ی دنیا، خودشان را زده‌اند به خوابِ «به ما چه؟». وقتی ، بیداری نمی‌آورد و ، کاری از پیش نمی‌برد، چه می‌توان کرد؟ اراده‌ی بر خواب (نه بی‌ارادگی در خواب) را چطور می‌توان شکست؟ آیا روی بنیادی‌ترین عنصر انسانیت، یعنی عزت‌نفس و کرامت بشری می‌توان حساب باز کرد؟ گویی نه دانش‌های مرتبط با انسان و مذهب حرفی بلدند و نه دانشمندان این حوزه‌ها! یک لالی عمومی و یک گنگی فراگیر! اُفّ.. اینها به چه درد می‌خورند؟ ما به چه کار می‌آییم؟ @Masihane @gharare_andishe