#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)
[ امْتَحَنَنِی بَعْدَ وَفَاةِ نَبِیِّهِ (صلیالله علیه وآله) فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ ]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان دوم: در آن داغ میسوختم، که داغ دیگری اضافه شد
[وَ أَمَّا الثَّانِیَةُ؛ فَکَانَ هَذَا أَقْرَحُ مَا وَرَدَ عَلَى قَلْبِی مَعَ الَّذِی أَنَا فِیهِ مِنْ عَظِیمِ الرَّزِیَّةِ]
═════❖•° 𑁍 °•❖═════
امام(علیهالسلام) فرمود: ای مرد یهودی! اما امتحان دوم این بود: رسول خدا(صلیالله علیه وآله) زمان حیاتش مرا امیر بر همۀ امت قرار داد و از همۀ مردم حاضر در #غدیر_خم بر حرفشنوی و اطاعت از فرمانهایم بیعت گرفت و دستور فرمود که سخنانش را حاضران به غایبان برسانند.
[ فَقَالَ(علیه السلام): وَ أَمَّا الثَّانِیَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) أَمَّرَنِی فِی حَیَاتِهِ عَلَى جَمِیعِ أُمَّتِهِ وَ أَخَذَ عَلَى جَمِیعِ مَنْ حَضَرَهُ مِنْهُمُ الْبَیْعَةَ وَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ لِأَمْرِی وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ ذَلِکَ.]
وقتی در کنار پیامبر(صلیالله علیه وآله) بودم، واسطۀ ایشان و مردم بودم و هنگامی که از او جدا بودم، فرماندۀ کسانی بودم که نزدم بودند.
جایگاهم چنان بود که هیچگاه به خاطرم نمیآید که در زمان حیات رسول خدا(صلیالله علیه وآله) یا پس از وفات او، کسی را یارای منازعه و مقابله با من باشد.
[ فَکُنْتُ الْمُؤَدِّیَ إِلَیْهِمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) أَمْرَهُ إِذَا حَضَرْتُهُ وَ الْأَمِیرَ عَلَى مَنْ حَضَرَنِی مِنْهُمْ إِذَا فَارَقْتُهُ لَا تَخْتَلِجُ فِی نَفْسِی مُنَازَعَةُ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ لِی فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَمْرِ فِی حَیَاةِ النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله) وَ لَا بَعْدَ وَفَاتِهِ.]
در نهایت، رسول خدا(صلیالله علیه وآله) در آن بیماری که به درگذشتش منتهی شد، لشکری را به فرماندهی «اُسامه پسر زید» تشکیل داد و از میان طوایف عرب و «اوس» و «خزرج» هرکسی را که به نظرش میآمد نقض پیمان کرده و با خلافت من مقابله کند، یا بهخاطر کشته شدن پدر، برادر یا نزدیکانش به دست من، مرا به دیدۀ دشمنی و کینه مینگرد، چه از مهاجر و انصار و یا مسلمان و غیرمسلمان و «مُؤلَّفةِ قلوبهم» و منافقان، در لشکر اسامه قرار داد، تا تنها کسانی در مدینه همراه من و نزد خودش بمانند که قلبشان با من صاف است و کسى چیزى نگوید که باعث رنجش من شود، و پس از وفاتش، کسی مرا از ولایت و به دست گرفتن امور امّتش بازندارد.
[ ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) بِتَوْجِیهِ الْجَیْشِ الَّذِی وَجَّهَهُ مَعَ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ عِنْدَ الَّذِی أَحْدَثَ اللَّهُ بِهِ مِنَ الْمَرَضِ الَّذِی تَوَفَّاهُ فِیهِ فَلَمْ یَدَعِ النَّبِیُّ أَحَداً مِنْ أَفْنَاءِ الْعَرَبِ وَ لَا مِنَ الْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ وَ غَیْرِهِمْ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ مِمَّنْ یَخَافُ عَلَى نَقْضِهِ وَ مُنَازَعَتِهِ وَ لَا أَحَداً مِمَّنْ یَرَانِی بِعَیْنِ الْبَغْضَاءِ مِمَّنْ قَدْ وَتَرْتُهُ بِقَتْلِ أَبِیهِ أَوْ أَخِیهِ أَوْ حَمِیمِهِ إِلَّا وَجَّهَهُ فِی ذَلِکَ الْجَیْشِ وَ لَا مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْرِهِمْ وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ الْمُنَافِقِینَ لِتَصْفُوَ قُلُوبُ مَنْ یَبْقَى مَعِی بِحَضْرَتِهِ وَ لِئَلَّا یَقُولَ قَائِلٌ شَیْئاً مِمَّا أَکْرَهُهُ وَ لَا یَدْفَعُنِی دَافِعٌ مِنَ الْوِلَایَةِ وَ الْقِیَامِ بِأَمْرِ رَعِیَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ ]
آنگاه، آخرین کلامى که دربارۀ کارهاى مربوط به امّتش گفت، این بود که سپاه اسامه حرکت کند و هیچیک از افراد اعزامشده با اسامه تخلّف نکند و در این کار، حداکثر پیشبینی و پیشدستی را کرد، رساترین فرمان را داد و بر آن بسیار تأکید و پافشارى کرد.
[ ثُمَّ کَانَ آخِرُ مَا تَکَلَّمَ بِهِ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِهِ أَنْ یَمْضِیَ جَیْشُ أُسَامَةَ وَ لَا یَتَخَلَّفَ عَنْهُ أَحَدٌ مِمَّنْ أُنْهِضَ مَعَهُ وَ تَقَدَّمَ فِی ذَلِکَ أَشَدَّ التَّقَدُّمِ وَ أَوْعَزَ فِیهِ أَبْلَغَ الْإِیعَازِ وَ أَکَّدَ فِیهِ أَکْثَرَ التَّأْکِیدِ.
[ اما پس از ارتحال او، ناگهان دیدم که افرادی از آن جماعت، لشکرگاه اسامه را ترک کرده، و دستور رسول خدا(صلیالله علیه وآله) به جدا نشدن از امیرشان و حرکت همراه و تحت فرمان او تا تحقق مأموریت محوّله را زیر پا گذاشتند و فرماندۀشان را تنها در لشکرگاه رها کرده، سوار بر مرکبها چهارنعل و شتابان به مدینه بازگشتند تا پیمانی را که خدا و رسولش برای من از آنها گرفته بودند، بگسلند؛پس عهدی را که با خدا و رسولش بسته بودند شکستند، و با خودسری و سروصدای فراوان برای خود عقدی بستند، بیآنکه با احدی از ما بنیعبدالمطلب مشورتی کنند یا نظری بخواهند و یا دربارۀ بیعتی که با من داشتند، سخنی بگویند و عذری بیاورند.
[ فَلَمْ أَشْعُرْ بَعْدَ أَنْ قُبِضَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله ) إِلَّا بِرِجَالٍ مِنْ بَعْثِ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ وَ أَهْلِ عَسْکَرِهِ قَدْ تَرَکُوا مَرَاکِزَهُمْ وَ أَخَلُّوا مَوَاضِعَهُمْ وَ خَالَفُوا أَمْرَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) فِیمَا أَنْهَضَهُمْ لَهُ وَ أَمَرَهُمْ بِهِ وَ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ مِنْ مُلَازَمَةِ أَمِیرِهِمْ وَ السَّیْرِ مَعَهُ تَحْتَ لِوَائِهِ حَتَّى یُنْفَذَ لِوَجْهِهِ الَّذِی أَنْفَذَهُ إِلَیْهِ، فَخَلَّفُوا أَمِیرَهُمْ مُقِیماً فِی عَسْکَرِهِ وَ أَقْبَلُوا یَتَبَادَرُونَ عَلَى الْخَیْلِ رَکْضاً إِلَى حَلِّ عُقْدَةٍ عَقَدَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی وَ لِرَسُولِهِ(صلیالله علیه وآله) فِی أَعْنَاقِهِمْ؛
فَحَلُّوهَا وَ عَهْدٍ عَاهَدُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَنَکَثُوهُ وَ عَقَدُوا لِأَنْفُسِهِمْ عَقْداً ضَجَّتْ بِهِ أَصْوَاتُهُمْ وَ اخْتَصَّتْ بِهِ آرَاؤُهُمْ مِنْ غَیْرِ مُنَاظَرَةٍ لِأَحَدٍ مِنَّا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَوْ مُشَارَکَةٍ فِی رَأْیٍ أَوْ اسْتِقَالَةٍ لِمَا فِی أَعْنَاقِهِمْ مِنْ بَیْعَتِی.]
همۀ این وقایع را در حالی رقم زدند که من بهسبب اشتغال به تجهیز و کفن و دفن رسول خدا(صلیالله علیه وآله)، نمیتوانستم به مسئلۀ دیگری بپردازم؛ زیرا تجهیز، مهمترین و سزاوارترین موضوعی بود که امت باید بدان میپرداخت.
[ فَعَلُوا ذَلِکَ وَ أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) مَشْغُولٌ وَ بِتَجْهِیزِهِ عَنْ سَائِرِ الْأَشْیَاءِ مَصْدُودٌ. فَإِنَّهُ کَانَ أَهَمَّهَا وَ أَحَقَّ مَا بُدِئَ بِهِ مِنْهَا ]
ای مرد یهودی!
من در داغ مصیبت و فاجعۀ از دست دادن رسول خدا(صلیالله علیه وآله)، که جز خدا کسی جایش را نمیگرفت، میسوختم و میساختم که این داغ (زیر پا گذاشتن وصیت پیامبر) هم بیدرنگ اضافه شد و قلب مرا بیشتر به درد آورد. پس بر این مصیبت، که پس از مصیبت پیشین با سرعت و فاصلهای کوتاه آمد، صبر کردم.(۱)
[ فَکَانَ هَذَا یَا أَخَا الْیَهُودِ، أَقْرَحُ مَا وَرَدَ عَلَى قَلْبِی مَعَ الَّذِی أَنَا فِیهِ مِنْ عَظِیمِ الرَّزِیَّةِ وَ فَاجِعِ الْمُصِیبَةِ وَ فَقْدِ مَنْ لَا خَلَفَ مِنْهُ إِلَّا اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى. فَصَبَرْتُ عَلَیْهَا إِذَا أَتَتْ بَعْدَ أُخْتِهَا عَلَى تَقَارُبِهَا وَ سُرْعَةِ اتِّصَالِهَا.]
آنگاه از اصحاب پرسید: آیا چنین نبود؟
ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) دربارۀ اینکه چرا امیرمؤمنان(علیهالسلام) در ضمن شمارش امتحانات خود، از مصائب حضرت زهرا(سلام الله علیها) ذکری به میان نیاورده است، میتوان گفت: رسیدن به مقام جانشینی پیامبران و سپس رستگاری ابدی، نیازمند موفقیت در تعدادی از امتحانات الهی است؛
اما «جانشین آخرین پیامبر» یعنی امام علی(علیهالسلام را)، غیر از این امتحانات عمومی، امتحانات اختصاصی و دشوارتری نیز داشته است.
سؤال بزرگ یهودیان دربارۀ همان امتحانات عمومی بوده است که شرط رسیدن به جانشینی و رستگاری ابدی است؛
از این رو امیرمؤمنان(علیهالسلام) در اینجا، از امتحانهای بزرگتری همچون صبر بر مصیبت حضرت زهرا(علیهاالسلام) که جزء امتحانات اختصاصی ایشان برای رسیدن به آن منزلت خاص بود، ذکری به میان نیاورده است.
╭═══════๛
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 در این نمایشگاه هیچکس نتوانسته بود به من کتاب بفروشد!
🔹️ تصاویر کمتر دیده شده از بازدید رهبر انقلاب از ادوار مختلف نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و گفتوگوی صمیمانه با غرفهداران و اهالی نشر
🎞 بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تصاویر کمتر دیده شده از بازدید رهبر انقلاب از ادوار مختلف نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و گفتوگوی صمیمانه با غرفهداران و اهالی نشر
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #نسخه_کامل #مستند غیر رسمی۶؛
🖥 روایتی از انس رهبر انقلاب با #کتاب و اهالی فرهنگ
07:47 سفید کردید ...
09:00 فریده خانم ...
10:00 کتاب فروختن به من آسان است.
11:18 هبه معاوضه کردند ...
12:22 نه؛ امضا نمی کنم
14:36 عبدالکریمی
15:03 آیت الله سبحانی
15:58 آقای هژار، ترجمه قانون بوعلی
18:18 این هم که جوابی ننویسند، جواب است.
19:37 کمون کریستو را کرایه کردم.
20:39 مادرم ...
21:02 کرایه رمان ها
22:50 برای پدر کتاب میخواندم
28:29 اشکال شما اینه که حافظه تون خیلی خوبه!
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
قسمت اول
https://eitaa.com/mabaheeth/12935
قسمت دوم
https://eitaa.com/mabaheeth/16017
قسمت سوم
https://eitaa.com/mabaheeth/22799
قسمت چهارم
https://eitaa.com/mabaheeth/38233
قسمت پنجم
https://eitaa.com/mabaheeth/62147
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
سوم اسفندماه سالگرد پیام تاریخی امام خمینی خطاب به حوزویان گرامی باد.
متن کامل #منشور_روحانیت را در روزنه بخوانید
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13611
منشور روحانیت امام و عبرتی که باید بگیریم!
امام منشور روحانیت را در پاسخ به شبهات و تحریفات و انحرافات آقای #منتظری صادر کردند.
اگر حوزه علمیه مضامین عالی این متن را نصبالعین قرار میداد، امروز بهخاطر #تکرار همان #شبهات_بیمایه به تکاپو نمیافتاد.
سالگرد صدور این منشور تاریخی فرصتی است برای پاسداشت گفتمانی/ترویجی این رهنمود راهبردی و تبیین زمینههای تاریخی آن.
این فرصت را مغتنم بشماریم....
🔶حاشیه روزنه
معدود مخالفان حوزوی انقلاب و امام و رهبری، امروز در نازلترین سطح قرار دارند؛ اینان روزگاری که در سطوح عالی حوزوی(حتی مرجعیت) علامت مخالفت با ولایت برافراشته بودند، ره به جایی نبردند، حالا که دیگر محدود شدهاند به #چند_نفر_طلبهنمای_غربگرای_پروژهبگیر پشتصحنه و #چند_نفر_شبهطلبه_ژورنالیست_هتاک_بیمنطق!
داستان این جماعت بلندآواز و میانتهی چقدر شبیه شده است به سرنوشت اپوزسيون خارجنشین!
هم مخالفان حوزوی داخلی، هم اپوزسيون خارجنشین، به ژورنالیسم هتاک و بیمنطق تنزل کردهاند! هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارند!
فقط کارشان شده تکرار و تقلید کورکورانه از دشمنان و مخالفان پیشین! همین!
البته به تقریرهای تازه ژورنالیستی از شبهات پیشین حتما باید پاسخ داد اما قبل از آن باید آن حلقه اعتدالی غربگرای پشت صحنه را شناسایی و معرفی کرد که به مثابه کارخانه تولید ژورنالیستهای هتاک عمل میکند! خط میدهد، رادیکالشان میکند، دستشان را از شبهه پر میکند، سر آخر هم حرفهای بغضآلودش را از زبان این جماعت احمق بازتکرار میکند و به ریش همه میخندد و همچنان ناشناخته باقی میماند!
باید #تجربه_تاریخی حلقه مخوف انجمن باغ سلیمانخان میکده در جهت #نفوذ_در_حوزه را بازخوانی کنیم!
یادمان نرود؛ کسانی که به امثال آقای #منتظری خط میدادند و آدمهایی در این سطح را #ملعبه خود کردند، هنوز برخیشان در همین حوالی مشغول کارند!
یقین داریم که دستپروردههایشان هزار بار خطرناکتر و منافقتر از اسلافشان هستند!
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بنده کتابخوانم و دلم میخواهد شما جوانها واقعاً کتاب بخوانید
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نه این دیوان کلیات آقای الهی قمشهای نیست!
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابوالسعید ابوالخیر! الف و لام السعید را از کجا آوردید؟
ما کلمات عربی را میخواهیم فارسی کنیم، این فارسیها را عربی میکند.
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره ناصر فیض از نویسندهای که میخواست کتابش را به رهبر انقلاب هدیه بدهد؛ اما کتاب او قبلا خوانده شده بود.
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
https://eitaa.com/ghararemotalee/5166
46.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند کوتاه | قرار عاشقی با گل نرگس
🔹 دیدار خانواده شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده با رهبر انقلاب
👈 پدر شهید خانزاده در دیدار ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، دستنوشتهای را قرائت کرد، که این شهید مدافع حرم در آن به ملاقات خود با حضرت ولیعصر عجلاللهتعالی فرجهالشریف اشاره کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهترین آثار در اهمیت زبان فارسی را ترکهای ما نوشتهاند
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
khl.ink/f/55271
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتابهای خانم مهدوی را دارم...
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇
khl.ink/f/55271
هدایت شده از مباحث
سفارش_به_یاد_امام_زمان_علیه_السلام.mp3
5.48M
#کلیپ_صوتی
🎧 آثار یاد #امام_زمان علیه السلام قبل از غذا
🎤 حجتالاسلام والمسلمین #ناصری دام عـزّه
⏱ زمان: ۵ دقیقه
📥 حجم: ۵ مگابایت
@nasery_ir
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
برڪاتصلواٺ_۲۰۲۲_۰۱_۱۵_۰۹_۰۲_۵۷_۱۰۲.mp3
3.69M
💭 ماجرای مرحوم خوانساری اصفهانی رضوان الله تعالی علیه و حمالی که #امام_زمان عجّل اللّه تعالی فرجه را ملاقات میکرد...
#استاد_پناهیان
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)
[ امْتَحَنَنِی بَعْدَ وَفَاةِ نَبِیِّهِ (صلیالله علیه وآله) فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ ]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان سوم: خون دل خوردن برای پراکنده نشدن امت
[ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ ؛ فَکُنْتُ أَحَقَّ مَنْ لَمْ یُفَرِّقْ هَذِهِ الْعُصْبَةَ الَّتِی أَلَّفَهَا رَسُولُ اللَّهِ]
═════❖•° 𑁍 °•❖═════
امیرمؤمنان(علیهالسلام) چنین ادامه داد:
ای مرد یهودی!
اما سومین امتحان این بود: حاکمِ پس از پیامبر(صلیالله علیه وآله)، در تمام دوران حاکمیتش، مرا که میدید، عذر میخواست و دیگری را به سبب آن حقّى که از من سلب کرده و بیعتم را گسسته بود، سرزنش مىکرد و از من مىخواست که حلالش کنم.
[ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ: فَإِنَّ الْقَائِمَ بَعْدَ النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله) کَانَ یَلْقَانِی مُعْتَذِراً فِی کُلِّ أَیَّامِهِ وَ یَلُومُ غَیْرَهُ مَا ارْتَکَبَهُ مِنْ أَخْذِ حَقِّی وَ نَقْضِ بَیْعَتِی وَ یَسْأَلُنِی تَحْلِیلَهُ ]
من با خود میگفتم با این وضعیت بالاخره روزگار او به پایان مىرسد و آنگاه حقّى که خدا برایم قرار داده، با خوبى و خوشى به من بازمىگردد؛ بدون آنکه در راه گرفتن حقّم با درگیرى، حادثهاى برای اسلام پیش آوَرَم.
اسلام نوپا بود و مردم از فرهنگ و باورهای جاهلی چندان فاصله نگرفته بودند.
ازاینرو من در وقایعِ غصب خلافت از اصرار بر حقم چشمپوشی کردم تا مبادا اختلافها منجر به درگیری و فروپاشی جامعۀ اسلامی شود و اکنون خرسند بودم که با نشانههایی که میبینم حقّم بهطور صلحآمیز به من باز خواهد گشت. مبادا در اثر طلب حقّم منازعهای پدید آید و کسى پاسخ "آرى" بدهد و دیگرى پاسخ "نه" بگوید، و این اختلاف از حرف به عمل بکشد.
[ فَکُنْتُ أَقُولُ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَیَّ حَقِّیَ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِی عَفْواً هَنِیئاً مِنْ غَیْرِ أَنْ أُحْدِثَ فِی الْإِسْلَامِ مَعَ حُدُوثِهِ وَ قُرْبِ عَهْدِهِ بِالْجَاهِلِیَّةِ حَدَثاً فِی طَلَبِ حَقِّی بِمُنَازَعَةٍ لَعَلَّ فُلَاناً یَقُولُ فِیهَا نَعَمْ وَ فُلَاناً یَقُولُ لَا، فَیَئُولُ ذَلِکَ مِنَ الْقَوْلِ إِلَى الْفِعْلِ ]
و گروهى از خواص یاران محمّد(صلیالله علیه وآله) که آنها را به دلسوزی و خیرخواهى براى خدا و پیامبر، کتاب و دینش مىشناسم، مدام در آشکار و نهان نزدم میآمدند و مرا به اقدام برای گرفتن حقّم دعوت میکردند و حاضر بودند جانشان را در راه یارىام نثار کنند تا بیعتى را که برگردنشان داشتم، ادا کنند؛ امّا من مىگفتم: آرام باشید و اندکی صبر کنید. شاید خدا، بدون درگیرى و خونریزى حقّم را بازگردانَد.
[ وَ جَمَاعَةٍ مِنْ خَوَاصِّ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلیالله علیه وآله) أَعْرِفُهُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ دِینِهِ الْإِسْلَامِ یَأْتُونِّی عَوْداً وَ بَدْءاً وَ عَلَانِیَةً وَ سِرّاً فَیَدْعُونِّی إِلَى أَخْذِ حَقِّی وَ یَبْذُلُونَ أَنْفُسَهُمْ فِی نُصْرَتِی لِیُؤَدُّوا إِلَیَّ بِذَلِکَ بَیْعَتِی فِی أَعْنَاقِهِمْ.
فَأَقُولُ رُوَیْداً وَ صَبْراً قَلِیلًا لَعَلَّ اللَّهَ یَأْتِینِی بِذَلِکَ عَفْواً بِلَا مُنَازَعَةٍ وَ لَا إِرَاقَةِ الدِّمَاءِ ]
از آنجاکه بعد از وفات پیامبر(صلیالله علیه وآله)، بسیاری از مردم دچار شک و تردید شده و اشخاصی مدعی خلافت شده بودند که شایستگیاش را نداشتند، هر قومی میگفت: امیر از ما باشد! درحالیکه گویندگان این سخن آرزویى نداشتند جز آنکه کسى غیر از من حکومت را بهدست گیرد.
[ فَقَدِ ارْتَابَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ وَفَاةِ النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله)، وَ طَمِعَ فِی الْأَمْرِ بَعْدَهُ مَنْ لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ، فَقَالَ کُلُّ قَوْمٍ مِنَّا أَمِیرٌ وَ مَا طَمِعَ الْقَائِلُونَ فِی ذَلِکَ إِلَّا لِتَنَاوُلِ غَیْرِیَ الْأَمْرَ ]
هنگامی که درگذشت حاکم اول نزدیک شد و روزگارش به سر آمد، رفیقش را به عنوان حاکم بعد از خود تعیین کرد که در ناشایستگی برای این مقام مثل فرد اول بود، و نسبت به من مانند نفر پیشین بود، و آنچه را که خدا برای من قرار داده بود، گرفت.
[ فَلَمَّا دَنَتْ وَفَاةُ الْقَائِمِ وَ انْقَضَتْ أَیَّامُهُ صَیَّرَ الْأَمْرَ بَعْدَهُ لِصَاحِبِهِ، فَکَانَتْ هَذِهِ أُخْتَ أُخْتِهَا وَ مَحَلُّهَا مِنِّی مِثْلَ مَحَلِّهَا وَ أَخَذَ مِنِّی مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لِی ]
دوباره اصحاب محمد(صلیالله علیه وآله)، که برخی درگذشتهاند و برخی هنوز زندهاند و خداوند مرگشان را به تأخیر انداخته است، نزد من جمع شدند و همان درخواست نوبت پیشین را تکرار کردند و پاسخ من هم همان پاسخ نوبت اول بود: صبر و معامله با خدا و یقین به ارادۀ الهی، و دلسوزى برای اینکه اجتماع مسلمانان از بین نرود؛ جمعی که پیامبر خدا، گاه با نرمى و گاه با تندى، زمانى با ترساندن و گاه با شمشیر، زیر پرچم اسلام گردآورده بود.
[ فَاجْتَمَعَ إِلَیَّ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلیالله علیه وآله) مِمَّنْ مَضَى وَ مِمَّنْ بَقِیَ مِمَّنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ مَنِ اجْتَمَعَ فَقَالُوا لِی فِیهَا مِثْلَ الَّذِی قَالُوا فِی أُخْتِهَا فَلَمْ یَعْدُ قَوْلِیَ الثَّانِی قَوْلِیَ الْأَوَّلَ؛ صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ یَقِیناً وَ إِشْفَاقاً مِنْ أَنْ تَفْنَى عُصْبَةٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) بِاللِّینِ مَرَّةً وَ بِالشِّدَّةِ أُخْرَى وَ بِالنُّذُرِ مَرَّةً وَ بِالسَّیْفِ أُخْرَى ]
شدت تلاش رسول خدا(صلیالله علیه وآله) برای به دست آوردن دل این دسته چنان بود، که درحالیکه اینها مشغول جمع مال بودند و اهل خوب خوردن و خوب پوشیدن بودند، سقف و در خانههای ما اهلبیت محمد(صلیالله علیه وآله) از شاخههای خرما و مانند آن بود؛ نه زیرانداز درستی داشتیم و نه لباس مناسبی.
تا جاییکه برای نماز یک لباس را به نوبت میپوشیدیم و شب و روزمان را در این احوال سپری میکردیم.
و گاه پیش میآمد که مال و غنیمتی به عنوان فیء نصیب مسلمانان میشد و بخشی از آن، که خدا بهصورت ویژه برای ما اهلبیت (علیهمالسلام) قرار داده بود، به ما مىرسید و ما در شرایطى بودیم که گفتم؛
امّا رسول خدا(صلیالله علیه وآله) این جماعت دارا و توانگر را بر ما مقدم میداشت و آن مال را به آنها میداد تا دل آنها را نسبت به اسلام نرم کند و در زمرۀ مسلمانان بمانند.
[ حَتَّى لَقَدْ کَانَ مِنْ تَأَلُّفِهِ لَهُمْ أَنْ کَانَ النَّاسُ فِی الْکَرِّ وَ الْفِرَارِ وَ الشِّبَعِ وَ الرَّیِّ وَ اللِّبَاسِ وَ الْوِطَاءِ وَ الدِّثَارِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ(صلیالله علیه وآله) لَا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لَا أَبْوَابَ وَ لَا سُتُورَ إِلَّا الْجَرَائِدُ وَ مَا أَشْبَهَهَا وَ لَا وِطَاءَ لَنَا وَ لَا دِثَارَ عَلَیْنَا، یَتَدَاوَلُ الثَّوْبَ الْوَاحِدَ فِی الصَّلَاةِ أَکْثَرُنَا وَ نَطْوِی اللَّیَالِیَ وَ الْأَیَّامَ عَامَّتُنَا، وَ رُبَّمَا أَتَانَا الشَّیْءُ مِمَّا أَفَاءَهُ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ صَیَّرَهُ لَنَا خَاصَّةً دُونَ غَیْرِنَا وَ نَحْنُ عَلَى مَا وَصَفْتُ مِنْ حَالِنَا فَیُؤْثِرُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) أَرْبَابَ النِّعَمِ وَ الْأَمْوَالِ، تَأَلُّفاً مِنْهُ لَهُمْ ]
پس من سزاوارترین شخص بودم که مراعات این جماعت را بکنم و باعث پراکنده شدنشان نشوم و آنها را وارد مسیری نکنم که یا باید تا انتهایش بروند(شمشیر بکشند) و یا هلاک شوند.
[ فَکُنْتُ أَحَقَّ مَنْ لَمْ یُفَرِّقْ هَذِهِ الْعُصْبَةَ الَّتِی أَلَّفَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) وَ لَمْ یَحْمِلْهَا عَلَى الْخَطَّةِ الَّتِی لَا خَلَاصَ لَهَا، مِنْهَا دُونَ بُلُوغِهَا أَوْ فَنَاءِ آجَالِهَا ]
زیرا من اگر قدم پیش میگذاشتم و خودم را مطرح میکردم و از مسلمین کمک میخواستم، مردم دربارۀ من و خلافت من، دو وضعیت داشتند: یا اینکه تنها گروهی از مردم از من تبعیت میکردند، که در آن صورت درگیری رخ میداد و برخی پیروانم میکشتند و برخی کشته میشدند. یا مردم مرا تنها میگذاشتند و به این دلیل کافر میشدند؛ چه در یارىام کوتاهى مىکردند و چه از انجام دادن فرمانم سرپیچی میکردند.(۱)
و خدا میداند که جایگاه من نسبت به پیامبر(صلیالله علیه وآله) همچون جایگاه هارون(علیهالسلام) نسبت به موسى(علیهالسلام) است.
و روا بود که به سبب مخالفت با من و یارى نکردنِ من، همان بلایی که بر قوم موسى(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) بهخاطر مخالفت با هارون و سرپیچی از فرمانش فرود آمد، بر اینان هم فرود آید.(۲)
[ لِأَنِّی لَوْ نَصَبْتُ نَفْسِی فَدَعَوْتُهُمْ إِلَى نُصْرَتِی، کَانُوا مِنِّی وَ فِی أَمْرِی عَلَى إِحْدَى مَنْزِلَتَیْنِ: إِمَّا مُتَّبِعٍ مُقَاتِلٍ وَ إِمَّا مَقْتُولٍ إِنْ لَمْ یَتَّبِعِ الْجَمِیعَ، وَ إِمَّا خَاذِلٍ یَکْفُرُ بِخِذْلَانِهِ، إِنْ قَصَّرَ فِی نُصْرَتِی أَوْ أَمْسَکَ عَنْ طَاعَتِی.
وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ أَنِّی مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى؛ یَحُلُّ بِهِ فِی مُخَالَفَتِی وَ الْإِمْسَاکِ عَنْ نُصْرَتِی مَا أَحَلَّ قَوْمُ مُوسَى بِأَنْفُسِهِمْ فِی مُخَالَفَةِ هَارُونَ وَ تَرْکِ طَاعَتِهِ ]
بنابراین دیدم که جرعهجرعه فروبردن غمها و حبس آه در سینه و تحمّل این وضعیت تا هنگامی که خداوند خود فتحی را که انتظار دارم پیش آورَد یا هر سرنوشتی که بخواهد رقم زند، براى خودم پرثوابتر و براى جمعى که توصیف کردم، مناسبتر و مهربانانهتر است. «و فرمان خدا همواره سنجیده و به اندازه مقرّر [و متناسب با توانایى] است.» (احزاب/38)
[ وَ رَأَیْتُ تَجَرُّعَ الْغُصَصِ وَ رَدَّ أَنْفَاسِ الصُّعَدَاءِ وَ لُزُومَ الصَّبْرِ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ أَوْ یَقْضِیَ بِمَا أَحَبَّ أَزْیَدَ لِی فِی حَظِّی وَ أَرْفَقَ بِالْعِصَابَةِ الَّتِی وَصَفْتُ أَمْرَهُمْ. «وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً» (الأحزاب/38) ]
و ای مرد یهودی!
اگر من این صبر را برنمیگزیدم و در پی مطالبۀ حقّم میرفتم، از همۀ مدعیان دیگر سزاوارتر بودم؛ زیرا اصحاب رسول خدا(صلیالله علیه وآله)، چه آنها که از دنیا رفتند و چه کسانی که اینجا پیش تو اند، میدانند که شمار نیروهایم بیشتر، قبیلهام قدرتمندتر، مردانم نفوذناپذیرتر، فرمانم مطاعتر، و حجّتم واضحتر بود و در این دین، پرفضیلتتر و مؤثرتر بودم، به جهت سوابق و خویشاوندى و وراثتم.(۳)
بالاتر از همۀ اینها استحقاقم بر حاکمیت بود؛ به دلیل وصیّت پیامبر(صلیالله علیه وآله) دربارۀ من که مردم راه گریزی از آن نداشتند و بیعتی که از پیش بر گردن کسانی بود که خلافت را در اختیار گرفته بودند.
[ وَ لَوْ لَمْ أَتَّقِ هَذِهِ الْحَالَةَ یَا أَخَا الْیَهُودِ، ثُمَّ طَلَبْتُ حَقِّی، لَکُنْتُ أَوْلَى مِمَّنْ طَلَبَهُ لِعِلْمِ مَنْ مَضَى مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنْ بِحَضْرَتِکَ مِنْهُمْ بِأَنِّی کُنْتُ أَکْثَرَ عَدَداً وَ أَعَزَّ عَشِیرَةً وَ أَمْنَعَ رِجَالًا وَ أَطْوَعَ أَمْراً وَ أَوْضَحَ حُجَّةً وَ أَکْثَرَ فِی هَذَا الدِّینِ مَنَاقِبَ وَ آثَاراً لِسَوَابِقِی وَ قَرَابَتِی وَ وِرَاثَتِی، فَضْلًا عَنِ اسْتِحْقَاقِی ذَلِکَ بِالْوَصِیَّةِ الَّتِی لَا مَخْرَجَ لِلْعِبَادِ مِنْهَا وَ الْبَیْعَةِ الْمُتَقَدِّمَةِ فِی أَعْنَاقِهِمْ مِمَّنْ تَنَاوَلَهَا ]
و رسول خدا(صلیالله علیه وآله ) درگذشت؛ در حالی که ولایت امت در دست او و در خاندانش بود، نه در دست کسانی که به آن دستدرازی کردند و نه در خانههایشان.
و بهطور قطع اهلبیت پیامبر(صلیالله علیه وآله)، که خداوند آنها را از آلودگی پاک و پیراسته کرده است، برای تصدی ولایت و رهبری بعد از او از دیگران از هر جهت و هر نظر سزاوارترند.
[ وَ قَدْ قُبِضَ مُحَمَّدٌ(صلیالله علیه وآله) وَ إِنَّ وِلَایَةَ الْأُمَّةِ فِی یَدِهِ وَ فِی بَیْتِهِ لَا فِی یَدِ الْأُولَى تَنَاوَلُوهَا وَ لَا فِی بُیُوتِهِمْ.
وَ لَأَهْلُ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً، أَوْلَى بِالْأَمْرِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ غَیْرِهِ فِی جَمِیعِ الْخِصَالِ ]
سپس رو به اصحاب کرد و پرسید: آیا چنین نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ]
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱: امیرمؤمنان(علیهالسلام) این فراز از سخنان خود را در توضیح چرایی اقدام نکردن برای به دست گرفتن خلافت در زمان خلیفۀ دوم و سوم فرموده است. شاید بتوان گفت علت مخالفت امام(علیهالسلام) با پذیرش خلافت، بعد از کشتهشدن خلیفۀ سوم نیز دقیقاً همین پیامدها بوده است، که اتفاقاً پس از پذیرش خلافت توسط ایشان، به دلیل رشدنیافتگی مردم، به وقوع پیوست.
پس از مدت کوتاهی از شروع حکومت امیرمؤمنان(علیهالسلام)، چون گروهی از مردم از امام پیروی نکردند، کار به درگیری و کشتار میان مسلمان کشیده و به سه جنگ داخلی منجر شد.
از ابتدای نیمۀ دوم حکومت امیرمؤمنان(علیهالسلام) به بعد نیز، مردم دو گروه شدند؛
✓ گروهی از امت که پیروان معاویه بودند با امام مخالف بودند،
✓ گروه دیگری هم که پیروان امیرمؤمنان(علیهالسلام) بودند، ایشان را در مقابله با معاویه تنها گذاشتند.
← تا جایی که در نهایت، امام با گلایههای مکرر از بیتفاوتی و نافرمانی پیروانش، آرزوی مرگ کرد.
سرانجام نیز، همانطور که بارها در سخنان خود پیشبینی کرده بود، امت اسلامی در اثر این پیامدها، گرفتار عذاب طولانیمدت حکومت بنیامیه و بنیعباس شد.
و اللّهُ العالم.
۲: زمانی که موسی(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) برای گرفتن الواح تورات به طور سینا میرفت، هارون(علیه السلام) را جانشین خود در میان بنیاسرائیل قرار داد. در مدت غیبت موسی(علیهالسلام)، «سامری» با طلاهای بنیاسرائیل، گوسالهای ساخت و آنها را به پرستش گوساله دعوت کرد.
هارون(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) هرچه تلاش کرد نتوانست مانع گوسالهپرستی بنیاسرائیل شود؛ تا جایی که نزدیک بود او را بکشند و زمانی که موسی(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) از طور بازگشت، مردم را گوسالهپرست یافت.
زمانی که موسی(علیهالسلام) دلیل گوسالهپرست شدن قومش را از هارون(علیهالسلام) پرسید او جواب داد: «إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی؛ من ترسیدم بگویى تو میان بنىاسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى» (طه/94) در نتیجۀ تنها گذاشتن هارون و گوسالهپرستی، بنیاسرائیل مورد غضب خداوند قرار گرفتند. موسی(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) راه پذیرش توبۀ بنیاسرائیل را اینگونه بیان کرد: «وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ؛ اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوى خالق خود باز گردید! و خود را [یکدیگر را] به قتل برسانید.» (بقره/54) و در پی این فرمان، دههاهزار نفر از بنیسرائیل به دست خودشان کشته شدند.
در روایات ما، افراد مختلفی در امت پیامبر خاتم(صلیالله علیه وآله) به سامری تشبیه شدهاند که یکی از آنها «ابوموسی اشعری» است: «فرقهای از امت من مذبذب هستند بر آیین سامرى؛ اما نمىگویند: لامَساسَ (به من دست نزنید) بلکه مىگویند: لا قتال (جنگ نکنید). پیشواى آنان عبداللَّه بن قیس (ابوموسی) اشعرى است.» (امالی مفید، ص30)
۳: علت اینکه امیرمؤمنان(علیهالسلام) برای شایستگی جانشینی پیامبر(صلیالله علیه وآله)، به سوابق مختلف خود در اسلام، خویشاوندی با رسول خدا(صلیالله علیه وآله)، قبیله و وراثت اشاره میکند، این است که در اینجا ایشان بر اساس مبانی پذیرفته شدۀ مخالفان احتجاج میکند؛ یعنی امام(علیه وآله) -همانطور که در آخر سخن خود میفرماید- دلیل برتری خود برای رسیدن به خلافت را همان وصیت پیامبر و بیعتی میداند که پیامبر (صلیالله علیه وآله) برای امیرمؤمنان (علیهالسلام) از مردم گرفته است؛ اما به کسانی که آن وصیت و بیعت را کنار گذاشتهاند یادآور میشود که، حتی اگر بنا بر رجوع به قرابت و سوابق و وراثت هم باشد، کسی که بیشترین شایستگی برای رسیدن به این جایگاه را دارد علی(علیهالسلام) است و نه دیگران.
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
※ بخش شانزدهم : آیا منظور از «ایران» و «ایرانیان» و نقش آنها در بسترسازی برای ظهور، منطقه جغرافیایی
※ بخش هفدهم : بلوغ استعدادهایی که دین واحد جهانی را در زمین حاکم خواهند کرد.
@ostad_shojae
╭═══════๛- - - 🇮🇷 ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -