eitaa logo
📚📖 مطالعه
86 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
104 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۵ در سرزمین منا مردمی كه به حج رفته بودند، در سرزمین منا جمع بودند. علیه السلام و گروهی از یاران، لحظه ای در نقطه ای نشسته از انگوری🍇 كه در جلوشان بود می خوردند. سائلی پیدا شد و كمك خواست. امام مقداری انگور برداشت و خواست به سائل بدهد. سائل قبول نكرد و گفت: «به من پول بدهید. » امام گفت: «خیر است، پولی ندارم. » سائل مأیوس شد و رفت. سائل، بعد از چند قدم كه رفت پشیمان شد و گفت: «پس همان انگور را بدهید. » امام فرمود: «خیر است» و آن انگور را هم به او نداد. طولی نكشید سائل دیگری پیدا شد و كمك خواست. امام برای او هم یك خوشه ی انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و گفت: «سپاس خداوند عالمیان را كه به من رساند. » امام با شنیدن این جمله او را امر به توقف داد و سپس هر دو مشت را پر از انگور🍇🍇 كرد و به او داد. سائل برای بار دوم خدا را شكر كرد. امام باز هم به او گفت: «بایست و نرو. » سپس به یكی از كسانش كه آنجا بود رو كرد و فرمود: «چقدر پول همراهت هست؟ » او جستجو كرد، در حدود بیست درهم بود. به امر امام به سائل داد. سائل برای سومین بار زبان به شكر پروردگار گشود و گفت: «سپاس منحصرا برای خداست. خدایا مُنعم تویی و شریكی برای تو نیست. » . امام بعد از شنیدن این جمله جامه ی خویش را از تن كند و به سائل داد. در اینجا سائل لحن خود را عوض كرد و جمله ای تشكرآمیز نسبت به خود امام گفت. امام بعد از آن دیگر چیزی به او نداد و او رفت. یاران و اصحاب كه در آنجا نشسته بودند گفتند: «ما چنین استنباط كردیم كه اگر سائل همچنان به شكر و سپاس خداوند ادامه می داد، باز هم امام به او كمك می كرد، ولی چون لحن خود را تغییر داد و از خود امام تمجید و سپاسگزاری كرد، دیگر كمك ادامه نیافت. » [1] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 [1] . بحارالانوار ، ج 11، حالات امام صادق علیه‌السلام، صفحه 116. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
۵. بسیارى از ما بر اثر بى اطلاعى از عواقب امور گاه چیزهایى را با اصرار و با تمام وجود از خدا مى خواهیم در حالى که مایه هلاکت و بدبختى ما مى شود. خداوند که عالِم به عواقب امور است دعاى ما را به اجابت نمى رساند; ولى ما را دست خالى هم برنمى گرداند و چیزى که صلاح ماست مى بخشد. قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد که مى فرماید: «(وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ); چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است».(۲۱) در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خداوند مى فرماید: «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ; بعضى از بندگان من افرادى هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح مى کنم و بعضى از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح مى کنم و آنان را به وسیله آن مى آزمایم».(۲۲) در طول تاریخ و حتى در زمان صحابه (صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) نیز نمونه هاى روشنى از آن دیده شده که بعضى از افراد کم ظرفیت پیوسته از خدا به وسیله پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امامان معصوم(علیهم السلام) تقاضاى وسعت مى کردند و بعد از اصرار که در حق آنها دعا شد وسعت روزى به طغیان و سرکشى آنها انجامید و حتى بعضى از آنان تعبیراتى گفتند که بوى ارتداد مى داد، همان گونه که در داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى آمده است که پیوسته از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که وضع حال و آینده او را مى دانست به او فرمود: «قَلِیلٌ تُؤَدِّی شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیر لاَ تُطِیقُه; مقدار کمى که شکرش را بتوانى ادا کنى بهتر از مقدار زیادى است که توانایى اداى حقش را نداشته باشى» آیا بهتر نیست به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) تأسى جویى و به زندگى ساده اى بسازى؟ اما ثعلبه دست بر دار نبود. سرانجام پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق او دعا کرد و ثروت کلانى به ارث از جایى که امیدش را نداشت رسید; گوسفندانى خرید که زاد و ولد فراوانى کردند آنچنان که نگاهدارى آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به بادیه هاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادّى شد که بر خلاف رویه او که در تمام نمازهاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شرکت مى کرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نیز ترک کرد. پس از مدتى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مأمور جمع آورى را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بدهد او از پرداخت خوددارى کرد و به اصل تشریع زکات اعتراض نمود و گفت: این چیزى مثل جزیه اى است که از اهل کتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم. هنگامى که این خبر به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)رسید دو بار فرمود: «یا وَیْحَ ثَعْلَبَةَ; واى بر ثعلبه».(۲۳) آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخنان خود در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: «بنابراین باید تقاضاى تو از خدا همیشه چیزى باشد که جمال و زیباییش براى تو باقى بماند و وبال و بدیش از تو برود (بدان مال دنیا این گونه نیست) مال براى تو باقى نمى ماند و تو نیز براى آن باقى نخواهى ماند»; (فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَ یُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَ لاَ تَبْقَى لَه). نکته: شرایط استجابت دعا بعضى چنین مى پندارند که تعبیراتى نظیر: «(ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم»(۲۴) هیچ قید و شرطى ندارد و انسان هر دعایى که مى کند باید انتظار داشته باشد که از لطف خدا به اجابت رسد در حالى که چنین نیست.
در بیست و یکمین توصیه مى فرماید: «آنچه برایت مقدّر شده به زودى به تو خواهد رسید»; (سَوْفَ یَأْتِیکَ مَا قُدِّرَ لَکَ). مقصود اینکه نباید بیهوده زد; نه بدین معنا که انسان تلاش براى معاش را رها سازد و کوشش براى بهبود زندگى را فراموش کند، بلکه هدف این است که از تلاش هاى بیهوده و حریصانه بپرهیزد. همه روایاتى که به مقدّر بودن اشاره مى کند نیز ناظر به همین معناست.
🗞️ ➖➖➖➖➖➖ ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... پسرم! بدان که « و » بر دو گونه است: يک نوع آن است که به جستجوى آن برمى خيزى (و بايد برخيزى) و نوع ديگرى آن که او به سراغ تو خواهد آمد حتى اگر به دنبالش نروى خود به دنبال تو مى آيد. چه زشت است خضوع (در برابر ديگران) به هنگام نياز و جفا و خشونت به هنگام بى نيازى و توانگرى، تنها از دنيا آنقدر مال تو خواهد بود که با آن سراى آخرتت را اصلاح کنى، و اگر قرار است براى چيزى که از دست رفته ناراحت شوى و بى تابى کنى؛ پس براى هر چيزى که به تو نرسيده نيز ناراحت باش. با آنچه در گذشته واقع شده، نسبت به آنچه واقع نشده استدلال کن; زيرا امور جهان شبيه به يکديگرند. از کسانى مباش که پند و اندرز به آنها سودى نمى بخشد مگر آن زمان که در ملامت او اصرار ورزى; چرا که عاقلان با اندرز و آداب پند مى گيرند; ولى چهارپايان جز با زدن اندرز نمى گيرند. هجوم اندوه و غم ها را با نيروى صبر و حسن يقين از خود دور ساز. کسى که ميانه روى را ترک کند از راه حق منحرف مى شود. (و بدان) يار و همنشين (خوب) همچون خويشاوند انسان است. دوست آن است که در غياب انسان، حق دوستى را ادا کند. هواپرستى شريک و همتاى نابينايى است. چه بسا دور افتادگانى که از خويشاوندان نزديک تر و خويشاوندانى که از هرکَس دورترند. غريب کسى است که دوستى نداشته باشد. آن کَس که از حق تجاوز کند در تنگنا قرار مى گيرد. و آن کَس که به ارزش و قدر خود اکتفا نمايد موقعيتش پايدارتر خواهد بود. مطمئن ترين وسيله اى که مى توانى به آن چنگ زنى آن است که ميان تو و خدايت رابطه اى برقرار سازى. کسى که به (کار و حق) تو اهمّيّت نمى دهد در واقع دشمن توست. گاه نوميدى نوعى رسيدن به مقصد است، در آنجا که طمع موجب هلاکت مى شود. چنان نيست که هر عيب پنهانى آشکار شود و نه هر فرصتى مورد استفاده قرار گيرد. گاه مى شود که شخص بينا به خطأ مى رود و نابينا به مقصد مى رسد. بدى را به تأخير بيفکن (و در آن عجله مکن) زيرا هر زمان بخواهى مى توانى انجام دهى. بريدن از جاهل معادلِ پيوند با عاقل است. کسى که خود را از حوادث زمان ايمن بداند زمانه به او خيانت خواهد کرد و کسى که آن را بزرگ بشمارد او را خوار مى سازد. چنين نيست که هر تيراندازى 🏹 به هدف 🎯 بزند. هرگاه حاکم تغيير پيدا کند زمانه نيز دگرگون مى شود. پيش از عزم سفر ببين که هم سفرت کيست و پيش از انتخاب خانه بنگر که همسايه ات چه کسى است؟ از گفتن سخنانِ خنده آور (و بى محتوا) بپرهيز هرچند آن را از ديگرى نقل کنى. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
▬▬▬▬▬▬ 🪧 بیست و هشت اندرز دیگر ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ 📃 امام(علیه السلام) در بخش بیست و هفتم از وصیّت نامه پربار خود نیز به بیست و هشت موضوع مهم به عنوان نصیحت اشاره مى کند و بیش از پیش این وصیّت نامه را پربارتر مى سازد. ➱ نخست درباره رزق و روزى هایى که بسیارى از مردم با حرص و ولع به دنبال آنند مى فرماید: «پسرم بدان که روزى بر دو گونه است: یک نوع، روزى است که به جستجوى آن برمى خیزى (و باید برخیزى) و نوع دیگرى آن که به سراغ تو خواهد آمد حتى اگر به دنبالش نروى خود به دنبال تو مى آید»; (وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ). این جمله به قرینه جمله مشابه، اما مفصل ترى که در کلمات قصار(۱) آمده ناظر به آن است که انسان نباید در تحصیل حریص باشد و نیز نباید سُست و تنبل شود.
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 داستان عبرت آموز از بسته شدن شخصی و حل آن توسط آیت الله غروی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه 🎙️ _______ ... برو کف پای مادرت رو ببوس، به زبان هم بگو غلط کردم ... بعدش گره ها باز شد ... اگر مصلحت باشد، تمام شرایط دعا هم باشد ولی گیری باشد، دعا مستجاب نمی شود. تو گیرهای زندگی اول برو سراغ پدر و مادر ببین گیر نداری، بعدش برو بین حق الناس بر گردنت هست یا نه ؟ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ 📳 @Mabaheeth ╰───────────
| ۷۶ 『 هفتاد و شش – هنگامی که بر آن حضـرت تنگ می‌شد 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ ⤶ اَللّٰهُمَّ إِنَّكَ ابْتَلَيْتَنَا فیٖ أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فیٖ آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ، حَتَّى الْتَمَسْنَا أَرْزَاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ، وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فیٖ أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِينَ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. خداوندا ما را در رزق و روزی‌مان به یقین نداشتـن و در مدّت زندگی‌مان به درازیِ آرزو آزمودی؛ تا جایی که روزی‌های تو را، از روزی خوران خواستیم؛ و به آرزوی‌مان نسبت به عمر طولانی، در عمر سال‌خوردگان طمع بستیم؛ پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست. وَ هَبْ لَنٰا يَقِيناً صَادِقاً تَكْفِينَا بِهِ مِنْ مَؤُونَةِ الطَّلَبِ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَةً خَالِصَةً تُعْفِينَا بِهٰا مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ، و ما را یقینی راستین بخش که به سبب آن از مشقّت طلب روزی بی‌نیازمان کنی و اطمینانی خالص به ما الهام کن تا به سبب آن از شدّت رنج و تعب نگاهمان داری. وَ اجْعَلْ مٰا صَـرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فیٖ وَحْيِكَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فیٖ كِتَابِكَ قَاطِعاً لِاهْتِمَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِي تَكَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْماً لِلْاِشْتِغَالِ بِـمٰا ضَمِنْتَ الْكِفَايَةَ لَهُ، و چنان کن که آنچه در قرآنت به روشنی و بی‌ ابهام وعده داده‌ای و از پی آن وعده در کتابت سوگند یاد کرده‌ای، ما را از دویدن دنبال آن رزقی که رساندنش را به ما عهده‌دار شده‌ای، باز دارد؛ و مانع پریشانی خاطر ما نسبت به آنچه ضامن کفایتش شده‌ای، گردد. فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ، وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْأَبَرُّ الْأَوْفیٰ: ﴿وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مٰا تُوعَدُونَ﴾. پس چنین گفته‌ای و گفتۀ تو حق و راست‌ترین گفته‌هاست و سوگند خورده‌ای و سوگندت عملی شده‌ترین سوگندها و سوگندی کامل و اجرایی ست: «و روزیِ شما و آنچه به شما وعده داده شده، در آسمان است». ثُمَّ قُلْتَ: ﴿فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مٰا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ﴾. سپس گفتی: «پس به پروردگار آسمان و زمین سوگند، موجود بودن روزی و آنچه به آن وعده داده شده‌اید حق است، مانند آن‌که شما سخن می‌گویید». ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
| ۷۷ 『 هفتاد و هفت – در طلب 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ ⤶ اَللّٰهُمَّ سَأَلْتَ عِبَادَكَ قَرْضاً مِمّٰا تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیْهِمْ، وَضَمِنْتَ لَهُمْ مِنْهُ خَلَفاً، وَوَعَدْتَهُمْ عَلَیْهِ وَعْداً حَسَناً، فَبَخِلُوا عَنْكَ، فَکَیْفَ بِـمَنْ هُوَ دُونَكَ اِذَا سَأَلَهُمْ؟ فَالْوَیْلُ لِمَنْ کَانَتْ حَاجَتُهُ اِلَیْهِمْ. خداوندا از بندگانت قرض خواسته‌ای از آنچه بر آنان تفضل فرموده‌ای، و برای آنان ضمانت نـمودی که آن را عوض دهی، و وعده دادی آنان را بر آن وعده‌ای نیکو، و آنان در برابر تو بخل ورزیدند پس چگونه باشد نسبت به آنکه او از تو پایین تر است اگر از آنها درخواست کند؟ پس وای بر آنکه حاجتش نزد آنان باشد. فَاَعُوذُ بِكَ یٰا سَیِّدیٖ اَنْ تَکِلْنِی إِلیٰ اَحَدٍ مِنْهُمْ، فَاِنَّهُمْ لَوْ یَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَتِكَ لَاَمْسَکُوا خَشْیَةَ الْاِنْفَاقِ بِـمٰا وَصَفْتَهُمْ، ﴿وَکٰانَ الْاِنْسٰانُ قَتُوراً﴾. به تو پناه می‌برم ای سـرورم، که مرا به کسی از آنان واگذار کنی که آنان اگر مالک باشند خزانه‌های رحمتت را امساک می‌کردند از ترس انفاق، به آنچه آنان را وصف فرمودی، «و انسان بوده است بخیل». اَللّٰهُمَّ اقْذِفْ فیٖ قُلُوبِ عِبَادِكَ مَحَبَّتِی، وَضَمِّنِ السَّمٰاوَاتِ وَالْاَرْضَ رِزْقِی، وَاَلْقِ الرُّعْبَ فیٖ قُلُوبِ اَعْدَائِكَ مِنّیٖ، وَاٰنِسْنِی بِرَحْمَتِكَ، وَاَتْـمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَكَ وَاجْعَلْهَا مَوْصُولَةً بِکَرَامَتِكَ اِیّٰایَ، وَاَوْزِعْنِی شُکْرَكَ، وَاَوْجِبْ لِیَ الْمَزِیدَ مِنْ لَدُنْكَ، وَلاٰ تَنْسَنِی، وَلاٰ تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ، اَحْبِبْنِی وَحَبِّبْنِی، وَحَبِّبْ اِلَیَّ مٰا تُحِبُّ مِنَ الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ حَتّٰى اَدْخُلَ فِیهِ بِلَذَّةٍ، وَاَخْرُجَ مِنْهُ بِنَشَاطٍ، وَاَدْعُوكَ فِیهِ بِنَظَرِكَ مِنِّی اِلَیْهِ لِاَدْرِكَ بِهِ مٰا عِنْدَكَ مِنْ فَضْلِكَ الَّذِی مَنَنْتَ بِهِ عَلیٰ اَوْلِیَائِكَ، وَاَنٰالَ بِهِ طَاعَتَكَ، اِنَّكَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ. خداوندا محبتم را در دل بندگانت بیفکن، و ضامن ساز آسمان‌ها و زمین را در مورد روزی‌ام، و در دل دشمنانت بیفکن هراس از من را، و انس ده مرا با رحمتت، و کامل گردان بر من نعمتت را و آن را پیوسته به کرامتت نسبت به من قرار ده، و الهام کن مرا سیاست را، و واجب کن برای من افزونی از ناحیه خودت را، و مرا فراموش مکن و نه قرار دهی مرا از غافلان، مرا دوست بدار و محبوب گردان مرا، و محبوب ساز نزد من آنچه را دوست داری از گفتار و کردار تا با لذت به آن وارد شوم و با شادابی از آن خارج گردم، و تو را بخوانم در آن با نگاه تو به من، برای آن تا به دست آورم آنچه را که نزد توست از فضلت که به آن بر اولیایت منت نهادی، و به دست آورم به آن طاعتت را که تو نزدیک اجابت کننده هستی.
وَ نَسْأَلُكَ إِدْرَارَ الرِّزْقِ الَّذِی هُوَ قِوَامُ حَیَاتِنَا وَ صَلَاحُ أَحْوَالِ عِیَالِنَا، فَأَنْتَ الْکَرِیمُ الَّذِی تُعْطِی مِنْ سَعَةٍ، وَ تَـمْنَعُ عَنْ قُدْرَةٍ، وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ مِنَ الْخَیْرِ مٰا یَکُونُ صَلَاحاً لِلدُّنْیَا وَ بَلاَغاً لِلْآخِرَةِ، وَ ﴿آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنٰا عَذَابَ النّٰارِ﴾. و از تو درخواست می‌کنیم فراوانیِ را که آن اساس زندگی ما و صلاح احوال ماست، که تو کریمی هستی که از وسعت عطا می‌کنی و از روی قدرت منع می‌کنی و ما از تو درخواست می‌کنیم از خیر، آنچه را که صلاح دنیای ما و وسیلۀ رسیدن به آخرت باشد، و «ما را بده در دنیا حسنه‌ای و در آخرت حسنه‌ای و نگهدار از عذاب آتش». ┅─────────── 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فضیلت آراستن (مقدّمه:) از احاديث معتبر و فراوان استفاده مى‌شود كه پوشيدن لباس تميز و خوب و آراستن و زينت كردن مناسب خويش، در صورتى كه هزينه آن از راه حلال به دست آمده و در شأن انسان باشد، مستحب و موجب خشنودى پروردگار عالميان است. امّا اگر از راه حلال ممكن نباشد بايد به قدر امكان بسنده كرد، تا زياده‌خواهى‌هاى پوشاك مانع بندگى و عبادت نشود و چنانچه خداوند متعال درهاى روزى را بر كسى گشود، هم خود او از آن به شايستگى بهره برد و هم ديگران را در آن سهيم كند و اگر بر او تنگ گرفت، قناعت پيشه سازد و خود را به حرام و حتّى اموال مشتبه آلوده نكند. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:) اظهار نعمت‌هاى پروردگار 1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بنده خود دهد و آثار آن نعمت بر آن بنده آشكار شود، او ذاكر (وشاكر) نعمت پروردگار و دوست خداوند ناميده مى‌شود، امّا اگر آثارنعمت در (گفتار وكردار) او ظاهر نشود، دشمن خدا و تكذيب‌كننده نعمت پروردگار شمرده خواهد شد».[1] 2. در حديثى ديگر فرمود: «هرگاه خداوند نعمتى به بنده‌اش كرامت كند،دوست دارد اثر آن نعمت را بر او ببيند».[2] 3. نيز در سخنى فرمود: «خداوند متعال زينت و اظهار و ابراز نعمت را دوست دارد و از ترك زينت و اظهار فقر و بدحالى بيزار است. دوست دارد آثار نعمت را در بنده‌اش ببيند. (مثل اينكه) لباس خود را خوشبو سازد، از منزلش به خوبى نگهدارى كند، خانه‌اش را جاروب 🧹 كرده، آن را تميز نگاه دارد و حتّى روشن 💡 كردن خانه پيش از غروبِ آفتاب 🌄[3] ، فقر را زايل مى‌كند و بر مى‌افزايد».[4] خود را براى خودى‌ها بياراييد از امير مؤمنان على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «همان‌گونه كه به هنگام ملاقات با غريبه‌ها خود را مى‌آراييد تا شما را در بهترين حال ببينند، براى برادران مؤمن نيز خود را بياراييد».[5] لباس خوب از مال حلال يوسف بن ابراهيم، از راويان حديث، مى‌گويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم در حالى كه لباس‌هايى خوب (از خز)[6] پوشيده بودم. پرسيدم: نظرتان در مورد اين لباس‌ها چيست؟ فرمود: اشكالى ندارد؛ زيرا امام حسين عليه السلام به هنگام شهادت از همين لباس بر تن داشت و هنگامى كه حضرت على عليه السلام به عبداللّه بن عبّاس مأموريّت داد تا با خوارج نهروان مذاكره كند، بهترين لباس‌ها را پوشيد و با بهترين عطرها خود را خوشبو ساخت و بر بهترين اسبان سوار شد و رو به آنها رفت. خوارج چون او را در آن حال ديدند، گفتند: تو از بهترين مردمانى، پس چرا لباس جبّاران بر تن دارى و بر مركب آنان سوار شده‌اى؟ ابن عبّاس آيه زير را تلاوت كرد: (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ): «بگو : چه كسى زينت‌هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزى‌هاى پاكيزه را حرام كرده است؟»[7] (و آنها جوابى در برابر او نداشتند). سپس امام صادق عليه السلام به يوسف بن ابراهيم فرمود: لباس‌هاى خوب و ارزشمند بپوش و خود را پيرايش كن كه خداوند زيباست و زيبايى‌ها را دوست مى‌دارد؛ البتّه مشروط بر آنكه از راه حلال به دست آمده باشد (و در حدّ اسراف نباشد)».[8] لباس زيرين و رويين در روايتى معتبر آمده است كه روزى سفيان ثورى از سران متصوّفه به مسجدالحرام رفت. امام صادق عليه السلام را ديد كه در گوشه‌اى از مسجد نشسته و لباس‌هايى زيبا و ارزشمند بر تن دارد. با خود گفت: به خدا سوگند بايد به نزدش بروم و او را به خاطر اين لباس‌ها سرزنش كنم. سپس خدمت حضرت رسيد و با سخنى اعتراض‌آميز عرض كرد: اى فرزند رسول خدا، به خدا قسم پيامبر و هيچ‌يك از پدرانت چنين لباسى نپوشيده‌اند. امام فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله در روزگارى زندگى مى‌كرد كه عموم مردم در فقر و تنگدستى به سر مى‌بردند (و به همين علّت چنين لباس‌هايى نمى‌پوشيد)، امّا امروز وضعيّت مالى‌شان بهتر است و سزاوارترين مردم به استفاده از نعمت‌هاى پروردگار، انسان‌هاى نيكوكار و پرهيزگاران هستند». سپس آيه 32 سوره اعراف را كه در روايت پيشين گذشت، تلاوت كرد. آن‌گاه فرمود : «ما سزاوارترين مردم براى استفاده از نعمت‌هاى پروردگار هستيم». و در ادامه فرمود: «اى ثورى، اين جامه رويين را كه مى‌بينى براى (حفظ آبرو در برابر) مردم پوشيده‌ام»، سپس دامن لباس را بالا زد و لباس زيرين را كه لباس بسيار ساده و كم‌ارزش بود به وى نشان داد و فرمود: «اين لباس را براى خود پوشيده‌ام». بعد حضرت لباس رويين سفيان ثورى را بالا زد و او لباس زيبا و ارزشمندى در زير و لباس ساده و كم‌ارزشى روى آن پوشيده بود! حضرت فرمود: «ثورى، لباس زيرين را براى لذّت نفس و لباس رويين را براى فريب دادن مردم پوشيده‌اى».[9]